مسیر، همیشه روشن و مشخص نیست و همواره ما را با دوراهیها و چالههایش به چالش میکشد اصلا شاید یکی از ویژگیهای ذاتی «راه» همین باشد. راه و مسیر صاف نباید وجود داشتهباشد تا راهبلد از گمراه و آشنا از غریبه تمیز دادهشود.
اما چاره چیست؟ واضح است؛ «چراغ»
چراغ همان چیزی است که به ما نیروی حرکت میدهد، راه را هموار میکند و ما را از ماندن و درجا زدن دور میکند ولو اینکه آن چراغ فقط یک قدم جلوی پای ما را روشن کند باز هم توانایی حرکت ایجاد میکند و با حرکت به جلو به اندازهی قدم بعدی راهنمایی میکند.
خداوند در قرآن کریم چراغ زندگی را به ما نشان دادهاست؛ «یَهْدِیهِمْ رَبُّهُم بِإِیمَانِهِمْ» خداوند آنها را با ایمانشان هدایت میکند.
ایمان به خدا، اولین گام طرز فکر یا جهانبینی موسوم به «جهانبینی اسلامی» است که همان مبنا یا تکیهگاه مسلمانان در مواجهه با پیشامدهای زندگی است که قدرت تحلیل و تجزیه به او میدهد و تصمیم را برای ایشان راحت میکند اما کسی که چارچوب و مبنایی ندارد مانند فردی است که هربار که به دوراهی میرسد دچار شک و تردید فراوان میشود و در نهایت راه را گم میکند و هیچ نقشه یا مبنایی هم ندارد که راه درست را تشخیص بدهد به کسی هم نمیتواند اعتماد کند چون سنجهای برای تشخیص صادق از کذاب ندارد و احتمالا مجبور میشود به همه اعتماد کند و هر حرفی مانند نیشتر در جان او فرو میرود و تمام پیشزمینههای قبلیاش را از بین میبرد.
زمانی که شک به سراغ شما میآید و تصمیمگیری را برایتان سخت میکند، معمولا برچه اساسی تصمیم میگیرید؟ براساس شرایط محیط و جو غالب؟ مطالعه بیشتر؟ براساس تجربیات دیگران؟ مشورت؟
برچه مبنایی اطلاعات جمعآوریشده را ساماندهی میکنید؟ اصلا مبنایی دارید؟
یکی از آثار نداشتن مبنای فکری، شک و تردید و عدم توانایی تحلیل بهموقع و درست اتفاقات و رخدادهای زندگی است. البته شک به خودی خود بد نیست و گاهی اوقات لازم است پا پیش بگذارد تا اهمیت مبنای فکری را به ما یادآوری کند و اصول مبنای فکری و جهانبینی ما محکمتر شود اما ماندن در شک باعث میشود اعتقادات و ایمان ما ریزریز آب شود. به نقل از شهید مطهری، شک گذرگاه خوبی است اما منزلگاه و توقفگاه بدی است.
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام «مکتوبات هیأت الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.