رجب حبل الله است. همهی رجب کدی است که شما در هرجایش بگیرید، با خدا مرتبط میشوید. نقطهی اتصال عبد با مولای خودش است و در تمام شبهای رجب خدای متعال مأمور ویژه فرستاده به ما یادآوری کند که این ماه، ماه من است و تو هم بندهی من هستی؛ «الشَّهرُ شَهري و العَبدُ عَبدي» ماه، ماه خداست، بنده هم بندهی خداست. لطف ویژه از خداوند متعال همیشه هست، ولی در ماه رجب خدا قرار است چیزهایی بدهد که در ماههای دیگر در دسترس ما نیست.
عبودیت و ربوبیت
کتاب مصباح الشریعه منسوب به وجود مبارک حضرت امام صادق (ع) است. یکی از روایاتی که در این کتاب شریف آمدهاست از قول امام صادق (ع): «اَلْعُبودِیَّةُ جَوْهَرَةٌ کنْهُهَا الرُّبوبِیَّةُ» عبودیت یک حقیقتی است که اگر شما کاوش کنید، بازش کنید، میبینید که ریشه در ربوبیت دارد. خدا آنچنان خدایی است مخلوقی آفریده است که این مخلوق میتواند همهی صفات الهی را در خودش نشان بدهد. گنجینهی اسماء الهی و صفات حضرت حق بشود. و هیچ موجودی غیر از بشر اینطوری نیست. فقط بشر است که «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا» (آیه ۳۱ سورهی بقره) اینکه انسان محرم اسرار الهی بشود، مظهر اسماء الهی بشود، این امری است که خدا برای این ما را آفریده است.
تولد خارق عادت مولود کعبه
وجود نازنین مولیالموحدین از ابتدای تولدش قدم به قدم خارق عادت است. اینکه مادرش کنار بیتالله میآید دردش میگیرد و آنجا دست به دعا برمیدارد، خدای متعال دیوار سنگی را برایش به صورت در میآورد، دیوار باز میشود و این بانو وارد جوف کعبه میشود.
نمونههایی از کرامت علما و بزرگان
اینکه بزرگان ما کارهای عجیبی کردهاند، برای ما انگار خیلی قابل فهم نیست. مرحوم آقا سید مرتضی کشمیری مرده را زنده کردهاست. مرحوم آقا شیخ حسنعلی نخودکی. از هندوستان آمدهاند، مریضی که دکترها جواب کردهاند. آمدهاند مشهد؛ پیش مرحوم شیخ حسنعلی. گفتند مریضی داریم، دست به دامن شما شدهایم. چون دیگر از دکترها کاری ساخته نیست. یک شکر پنیر به او دادهاند و گفتهاند، بخور. گفته است من مریض نیستم، مریض آن جاست. گفته است: میدانم، تو بخور، او آن جا خوب میشود و او خوب شدهاست. مریض آن جا خوب شدهاست.
ولایت تکوینی خداوند
خدا کارش کُن فَیکون است. یعنی احتیاجی به ابزار ندارد. در جنگ نیازی به قشون ندارد. در درمان نیازی به طبیب و دارو و جراحی ندارد. در این که از موجودی روح بگیرد هم نیازی به آلت قتاله ندارد. اراده میکند؛ اگر مُت هم نمیگفت، همین که اراده کردهاست که او بمیرد، ارادهاش این اثر را در خارج میگذارد. اسم این، ولایت تکوینی است. ما اختیاراتمان قراردادی است. رؤسای ما، اثر وجودی که ندارند. ولی دستوراتی که میدهد، کارها و فعل و انفعالاتی که انجام میدهند، این عمل و عکسالعمل است و انجام میشود. اما وجود که آنجا خودش تاثیری ندارد.
در ولایت تکوینی که آدم الهی میشود، خداگونه میشود، خلیفهی خدا میشود، از ابزار بینیاز میشود. ممکن است مدتها غذا نخورد و نمیرد. خود حضرت موسی چهل شبانهروز غذا نخورد. وقتی به میقات میرفت، عشق به جلوهی خدا او را از خود بیخود میکرد. در این چهل شبانهروز هم یک لحظه نخوابید. یک لقمه غذا نخورد. یک جرعه آب هم از گلویش پایین نرفته بود. نمُرد. زنده بود. خدا وقتی در کوه طور جلوه کرد « ...فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ... (اعراف – ۱۴۳)» آنجا موسی از خود بیخود شد. « ...جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا... (اعراف - ۱۴۳)» مدهوش شد. این چیزهایی که قرآن فیالجمله برای ما بیان کرده است، این بسترش که آدم برسد به مقام عبودیت محض، [این است که] آدم خودش را آزاد نبیند. این آزادی بلاها سر ما آورده است.
مقایسه شکر و صبر
ما صبر و شکر را مقابل هم میدانیم. صبر مال مصیبت است و شکر برای نعمت. صبر مال شکست است و شکر مال پیروزی. صبر مال فقر است و شکر مال دارایی. صبر مال ندانستن و جهالت است و شکر مال دارایی هست. صبر مال ذلت است و شکر مال عزت است. آدمی که عزت دارد، آدمی که علم دارد، آدمی که ثروت دارد، آدمی که صحت دارد این نعمتهاست باید شکر بکند. اگر فاقد اینها بود باید صبر بکند ولی برای کسانی که واقعبین هستند در زندگی، آیا داراییها آدم را میسازد یا ناداریها؟ اگر کرونا نبود، ایران میتوانست در یک حرکت عزتآفرین واکسن بسازد و کشور های پیشرفتهی دنیا مشتری واکسن ایران بشود؟ اگر جنگ هشت ساله نبود، ایران میتوانست موشکهایی بسازد که دنیا به وحشت بیفتد و جرات تعرض به ایران را از دست بدهد؟ این بیماریها مصیبت است و جای صبر است. جنگ مصیبت است، جای صبر است. بی خبر بودن از اصرار عالم در کشف داروها در مسائل دیگر، جای صبر است، مصیبت برای بشر است. اما همینها باعث میشود انسان به نعمتهای بزرگ دست پیدا میکند. شکوفایی انسان به تحملش است، به مقاومتش است، به سرسختیاش است، به سماجت است، به عقبنشینی نکردنش است. این به ما هم درس سیاست میدهد، هم درس زندگی میدهد، درس زندگی خانوادگی میدهد. مشکلات شما را عصبی نکند، مشکلات شما را به رکود نکشاند. مشکلات ترقی است، مشکلات نردبان عروج شماست. اگر مشکلات نباشد، این همه علومی که در دنیا هست، معلول مشکلات بودهاست. بنابراین اگر در زندگی مشکلات آمد، عوض این که تلخ ببینید، شیرین ببینید.
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرِينَ لَكَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِينَ مِنْكَ وَ يَقِينَ الْعَابِدِينَ» دیگر توضیح نمیدهم فقط اشاره میکنم؛ آدم وقتی عمل میکند. عمل آدم را دچار عجب میکند. کسی که در این اوضاع کرونا میآید و اعتکاف را به عنوان یک میعاد، دیدار مجدد با خدای خودش، نجوای با امام زمانش، بازسازی روح و اخلاقش، تجدید حیات معنویتش، میآید این جا الحق و النصاف کار عادی نیست. مردم مشغول زندگی هستند چیکار به این کارها دارند! دنبال عیش و نوش و جوانی و... اما وقتی کسی از اینها کنار میکشد و از همهی مواهب زندگی خودش را کنار میکشد، از بستر لذایذ خودش را بیرون میکشد و میآید با خدا ارتباط میگیرد. این کار فوقالعادهای است، اما خطرناک است! روایت دارد که «سَيِّئَةٌ تَسُوءُكَ، خَيْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُكَ» کار خلافی اگر برایت پیش آمد، زمین خوردی، ولی در برابر خدا خجل شدی، پیش مردم پرادعایی از تو گرفته شد. این کار بهتر از آن کار خیری هست که تو را منتدار مردم میکند. طلبکار مردم میکند. به تو پرادعایی میدهد. طلبکاری، مدعی بودن، خودت را بزرگ دیدن، مردم را کوچک دیدن. این خیلی خطرناک است. عجب عمل آدم را خراب میکند.