اعوذ بالله من الشیطان الرحیم
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
اثر حتمی گفتن این کلمات
در روایتی امامصادق (ع) موقعی که از آن شیعه سؤال میکند که آیا شما با هم مینشینید و دربارهی مسائل جدم حسین صحبت کنید؟ آن فرد میفرماید بله آقا. امام میفرماید به خدا قسم من جان شما، بویشما، مجلس شما و شما را دوست دارم.
ما نباید تردیدی در اهمیت و اثر گفتن این کلمات داشتهباشیم. اینکه به ما یاد دادند، شهدای کربلا را که دیدی، اصحاب امام حسین (ع) را که رفتی زیارت کنی، بگو «يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا» شما رستگار شدید، کاش من هم با شما بودم و رستگار میشدم. فکر نکن اینها یا کلمه است و اثر ندارد، یا فقط و ضرورتاً اگر از اهلش صادر شود مؤثر است، گفتند این گفتنها باعث اتفاقاتی میشود.
تحول جامعه علوی
امیرالمؤمنین فرمودند: «اَلا و اِنّ بَلیتَکُم قَدْ عادتْ کَهیئَتَها یَومَ بعثَ اللهُ نبیَه» جامعهی شما در وضعیتی قرار گرفته، مثل وضعیت جامعهای که پیامبر (ص) در آن مبعوث شدند، ایشان در یک محیط فاسد حظیظ مسائل اخلاقی و عرفانی مبعوث شدند.
ابن عباس میفرمود که علی (ع) فرموده: که علم من از علم پیامبر است و علم پیامبر از علم خداست و منِ ابن عباس میگویم که علم من از علم علی است، اما علم من و تمام یاران پیامبر در کنار دانش و علم علی مانند قطرهای در برابر اقیانوس است.
نهج البلاغهی او یک نمونه است. گوشهای دورهی خلافت امیرالمؤمنین (ع) فرصتی شد برای اینکه امیرالمؤمنین (ع) با مردم گفتوگو کند و این عجایب نهجالبلاغه که هر کسی با آن مواجه میشود، تازه با حقیقت قرآن و عظمت تربیتیافتگان مکتب قرآن و پیامبر آشنا میشود و ما خیلی از نهجالبلاغه محروم هستیم.
کوتاه آمدن امیرالمؤمنین
کار را به جایی میرساند، امیرالمؤمنین گاهی مجبور میشود از آرمانها و قواعد و چهارچوبهای خودش عدول کند. بعضیها متوجه این مسئله نیستند. معرفی که از دورهی امیرالمؤمنین به ما شده، معرفی ناقص است. تصور بعضیها این است که امیرالمؤمنین آن انسان تربیتشدهی مکتب پیامبر در هیچ موضوعی از آرمانهای خودش عدول نکرد، و کامل جلو رفت. خیر! خیلی جاها دست امیرالمؤمنین بسته شد و نتوانست کاری انجام دهد.
آسیبها و انحرافات را در جامعه کم نیَنگارید، اینکه به ما فرمودند در مقابل هر مسئلهای حساسیت داشتهباشید، تنزل از ارزشها نباید داشته باشید، برای همین است، آن خطوات شیطان، گامهای تدریجی شیطان جامعه را کم کم مبتلا میکند، جامعه در مقابل آسیبها بیحس میشود و نتیجهی این بیحس شدن، بیتفاوت شدن، پیش آمدن تدریجی شیطان تا جایی است که ارزشها تغییر کند؛ دیگر کار به جایی میرسد که معاویه برنامهریزی میکند برای اینکه ذرهای از ارزشها باقی نماند.
خطبهی امام حسین (ع) در منا
امام در منا مسلمانان را جمع میکند، در یک خیمهی بزرگی برپا میکند، میفرماید: هر آدم مهم و سرشناسی را که میشناسید، دعوت کنید. امام میفرماید: من نگرانم دین خدا پوسیده و مندرس بشود. میفرماید: دارید میبینید این طاغوت، این فرعون، این معاویه با ما و با شیعیانمان چه کار میکند. میگوید شما چه کار کردید؟ چه بلایی بر سر جامعه آمده که امثال معاویه بر جامعهی ما حکومت کنند؟ و بعد چند مسأله میشمارد که اگر ما در مورد این چند مسأله یک تاملی داشته باشیم، ببیند جامعه به کجا رسیده.
میدانید اگر بخواهید جامعهتان به دست معاویهها سقوط نکند، باید چه کار کنید؟
شما کسانی بودید که در راه خدا مالی را بذل نکردید. هزینه نکردید. برای دین خودتان خرج نکردید. حاضر نشدید از دارایی خودتان برای دین خدا بگذرید.
به تعبیر حضرت آقا بین چالش و سازش، ما دنبال سازش رفتیم. هزینهاش را دادیم. منافعش را نگرفتیم. که اگر با چالش جلو میرفتیم، با قدرت میگرفتیم، که گرفتیم.
به خاطر خدا حاضر نشدید با باند و گروه و قبیله و فامیل خودتان درگیر بشوید. خدا فرمود من مشتری جان و مال شما هستم. قرآن فرمود: به شما مژده میدهم. چه شیرین معامله به شما پیشنهاد شده. خوش به حال شما با این تجارتی که با خدا دارید انجام میدهید، سود کامل. ایمانتان را از دست داده بودید. تجارت با خدا را تجارت خطرناکی دیدید. حاضر نشدید جان را به خطر بیندازید، مال را به خطر بیندازید، آبرو را به خطر بیندازید.
شستوشوی روح و مغز
حواسمان باشد؛ انسانهای مؤمن، انسانهای امام حسینی، به ما گفتند دائماً جان خودتان را در سرچشمهی امام حسین (ع) و در این جریان زلال معنوی شستوشو دهید. با همهی جریانهای معنوی و عبادی. امیرالمؤمنین میفرماید رسوال خدا نماز را به چشمهی آب گرم، به حمام تشبیه کرد، به حمام، «وقد شَبَّهَهَا رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله بِالْحَمَّةِ تَكُونُ عَلَى بَابِ الرَّجُل» فرمود کسی که نماز میخواند مثل کسی است که روزی ۵ بار دوش میگیرد، «فَمَا عَسَى أَنْ يَبْقَى عَلَيْهِ مِنَ الدَّرَن» مگر میشود آلودگی در این بماند؟
امام حسین (ع)، مطَهِر است و این فضاهای تطهیر باید در این نگرانیها امنیت به ما ببخشد. این کشتی نجات در این طوفانهای بلا، یکی میگوید ما گرفتاریم.