هر ساله در ایام پایانی ماه مبارک رمضان، مسئله رویت هلال و اختلافات فقها بر سر ثبوت یا عدم ثبوت آغاز ماه، پرسش های مختلفی را در جامعه پدید می آورد. و بعضا باعث سرخوردگی دین داران یا حتی دستمایه تمسخر باور های دینی توسط بخشی از جامعه می گردد. که ضروری می نماید تا تبینی از محل های اختلاف صورت پذیرد.
قبل از این ها باید توضیح داد که در آغاز ماه قمری، ماه و خورشید و زمین در یک راستا قرار می گیرند که نام این پدیده مقارنه است (که زمان آن به طور دقیق از منظر علم نجوم قابل محاسبه می باشد). در هنگام مقارنه، ماه تماما تاریک خواهد بود. چند ساعتی که از مقارنه می گذرد، به شرط آنکه ماه زودتر از خورشید غروب نکند، امکان رویت هلال پدید می آید. (هر قدر فاصله زمانی مقارنه تا غروب خورشید در آن محل بیشتر باشد، امکان رویت هلال و وضوح و روشنایی آن بیشتر است) البته این رویت پذیری به شرایط جوی (مثل رطوبت هوا و ...) نیز بستگی خواهد داشت که امکان پیش بینی قطعی را در برخی مناطق، از بین خواهد برد.
دو مبنای معروف برای رویت پذیری هلال در سطح دنیا وجود دارد. یکی مبنا یالوپ و دیگری مبنای محمد عوده. که تفاوت هایی در پیش بینی نیز با هم دارند. برای ماه های مختلف، طبق هر دو مبنا، نقشه هایی از کره زمین وجود دارد که با رنگ های مختلف امکان رویت هلال با چشم عادی یا با چشم مسلح برسی شده است. در این نقشه ها نقاط کره زمین با رنگ های مختلف مشخص شده اند که بیانگر «امکان رویت با چشم غیر مسلح -به راحتی-» ، «امکان رویت با چشم غیر مسلح در صورت مناسب بودن شرایط (احتمال رویت)»، «نیاز به ابزار برای یافتن ماه (ممکن است پس از یافتن ماه با ابزار، با چشم نیز قابل رویت باشد)» و نهایتا «رویت صرفا با ابزار نجومی». که به ترتیب به علت فاصله زمانی غروب خورشید در آن منطقه تا مقارنه است (ر.ک: https://www.moonsighting.com/1441shw.html).
اما از منظر فقه، اولین سوال در این مسئله است که ملاک تحقق آغاز ماه، اتفاق افتادن مقارنه است یا رویت هلال؟ یعنی به بیان دیگر رویت هلال صرفا چون دلیلی بر وقوع مقارنه است، معتبر اعلام شده یا اینکه خود موضوعیت دارد؟ پاسخ مشهور فقهای شیعه بر اساس متون دینی، این است که رویت هلال، خود موضوعیت دارد و صرف وقوع مقارنه برای ثبوت آغاز ماه، کافی نیست. (در مقابل کشور عربستان صرف مقارنه را برای اعلام ماه جدید کافی می داند.)
سوال دوم این است که آیا رویت هلال باید با چشم عادی باشد یا رویت با تلسکوپ هم برای تحقق آغاز ماه قمری، کافی است. در حقیقت سوال چنین است که منظور اولیای الهی از رویت، رویت پذیری برای عرف جامعه بوده است (یعنی باید آن قدر زمان از مقارنه بگذرد تا هلال بتواند با چشم غیر مسلح نیز رویت شود) یا صرف انجام رویت به هر نحو که باشد کافی است؟ این مسئله منحصر در زمان فعلی ما نیست. در زمان های گذشته نیز ممکن بوده است که فردی به علت توانایی های منحصر به فرد دید، بتواند هلال را ببیند در حالی که اطرافیان او از دیدن هلال عاجز باشند. این سوال در این محل هم مطرح است که آیا دید او ملاک است یا توانایی دیدن عرف جامعه؟ در این میان فقهایی مثل رهبری قائل به کفایت رویت با چشم مسلح هستند. در مقابل هم فقهای متعددی صرفا رویت با چشم غیر مسلح را معتبر می دانند.
سوال سوم این است که انجام رویت در منطقه ای، برای مناطق اطراف هم اثبات آغاز ماه را انجام میدهد یا خیر؟ و در ادامه سوال چهارم چنین است که اگر جواب سوال قبل مثبت است، دامنه این تسری تا چه میزان خواهد بود؟ که به مسئله اتحاد یا اختلاف افق مشهور است. در این میان مبانی بسیاری متعددی موجود است. از این مبنا که کره زمین صرفا یک ماه قمری دارد و آغاز ماه به مکان های مختلف ربطی ندارد، گرفته تا آنکه بعضی از فقها قائلند که حتی رویت هلال در شهر های جنوبی کشور، آغاز ماه را برای شهر های شمالی اثبات نمی نماید.
سوال پنجم هم این است که اگر رویت هلال بر حاکم شرع (= فقیه عادل) ثابت شد، با حکم او برای مقلدینش نیز آغاز ماه تحقق می یابد یا مقلدین هم باید به سراغ اطمینان به آغاز ماه بروند؟ (تفاوت در اینجاست که اگر اطمینان ملاک باشد و مقلدی از ثابت شدن هلال برای مرجعش به یقین یا اطمینان نرسد -مثلا در شهادت افراد شک کند- برای او ماه ثابت نشده است.) طبیعی است که اتخاذ مبنی در هر یک از محورهای مزبور می تواند فقیه را در احراز ماه نو به نتیجه ای متفاوت از آنچه دیگری بدان رسیده است برساند.
کمااینکه گذشت، در مورد رویت هلال دو مقوله وجود دارد. یکی مبانی رویت و دیگری تحقق آن. مبانی، اموری فقهی و تبعا تقلیدی هستند اما اینکه بر طبق آن مبانی آیا هلال رویت شده است یا خیر، مسئله ای مربوط به واقع و غیر تقلیدی است. یعنی اگر فردی خود هلال را طبق ضوابطی که مرجعش قائل است، رویت نمود؛ برای او کافی خواهد بود و ثابت نشدن هلال بر مرجع مسئله را عوض نمی کند.
اینها زمینه های نظری اختلاف در مساله است که قابل حل نیست. زیرا نظری را نمی توان بر نظری دیگر تحمیل نمود. اینکه گاه از یکسان شدن فتاوی سخن به میان آورده می شود خودش باز یک بحث نظری و اجتهادی و اختلاف بردار است که در نهایت به حل مساله کمکی نمی کند.
به عنوان سخن آخر باید از جایگاه مقوله تقلید و مسئله «حجت» یاد کرد. طبیعی است که حداکثر یکی از این مبانی منطبق با واقع است اما مقوله ای که فقیه به دنبال آن خواهد بود (و جز این این راهی ندارد) کسب حجت و عذر در مقابل خدای متعال است. یعنی او به دنبال دلیلی می گردد که در صورت خطا بودن نظرش، مواخذه و عقاب نگردد. مقلد هم این نکته را مد نظر دارد که تقلید برای او حجت خواهد بود. یعنی هرچند در واقع آغاز ماه شوال، یکی از این دو روز است، اما افراد مختلف بر اساس حجت های خودشان، وظایف گوناگون دارند و هر کس که خارج از فضای حجت داشتن، عملی انجام دهد، در مقابل خدای خویش، مسئول خواهد بود.
برای اطلاع بیشتر از ادله این مبانی، ر.ک: رؤیت هلال و ثبوت ماه، نوشته مرحوم آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی؛ مجله فقه اهل بیت 1382، شماره 36
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام «مکتوبات هیأت الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.