نقدی بر مقالهی مدرسهی زندگی دربارهی شاد بودن:
A Better Word than Happiness: Eudaimonia
در ابتدای این مقاله آمده است: فلاسفهی یونان باستان به این نتیجه رسیده بودند که «شاد بودن یا Happiness» نمی تواند دلیل و راهنمای مناسبی برای کارهای ما در زندگی باشد. واژهی جایگزین پیشنهادی آنها، «رضایتمندی یا Fulfillment» است. آن چه که رضایتمندی را از شاد بودن متمایز میکند، رنج است. رنج در شاد بودن نیست. ولی در رضایتمندی هست.
در ابتدای این مقاله آمده است: فلاسفهی یونان باستان به این نتیجه رسیده بودند که «شاد بودن یا Happiness» نمی تواند دلیل و راهنمای مناسبی برای کارهای ما در زندگی باشد. واژهی جایگزین پیشنهادی آنها، «رضایتمندی یا Fulfillment» است. آن چه که رضایتمندی را از شاد بودن متمایز میکند، رنج است. رنج در شاد بودن نیست. ولی در رضایتمندی هست.
خب تا اینجا هم منطقی و معقول به نظر میرسد. احتمالا همین توجیه کار خیلیها را راه انداختهاست. ولی اگر اندکی بخواهیم بر آن دقیقتر نگاه کنیم چه؟
پیش از آن، بیایید دربارهی گویندهی کلام شناختی کسب کنیم. «مدرسهی زندگی» خودش را اینگونه معرفی میکند: «مؤسسهای جهانی که به افراد کمک میکند زندگیشان را به سمت رضایتبخشی بیشتر هدایت کنند.» مؤسس این مدرسه آلن دو باتن است. آلن دوباتن نویسنده، فیلسوف و جستارنویس سوئیسی- انگلیسی است. شهرت این نویسنده در ایران به خاطر کتابهای جستارهایی در باب عشق و تسلیبخشهای فلسفه است. مؤسسهی مدرسهی زندگی هم یکی دیگر از دلایل شهرت این نویسنده در ایران است.[2]
ایدهی آلن دو باتن این بوده است: آوردن مفاهیم کاربردی از دل ادبیات و فلسفه به زندگی روزمرهی آدمها _یک جور سادهسازی به درد بخور_که ظاهراً با اقبال خوبی هم از سوی مخاطبین مواجه شده است؛ این مدرسه علاوه بر نشر کتاب و تولید محتوای آنلاین، ۱۱ شعبه در ۱۱ کشور مختلف دارد و دورههایی را در آنها برگزار میکند.
اما از آنجایی که هیچ ایدهای بی جهت نیست، میتوان جهت نهضت آلن دوباتن را نیز از لابه لای مقالات خوشخوان و ویدیوهای جذاب مدرسهی زندگی دریافت. برای مثال در ابتدای ویدیویی با عنوان «معنای زندگی» از این مدرسه، گفته میشود:
«روزگاری زندگی معنای روشنی داشت که خدا به ما داده بود: بندگی خدا و اطاعت از فرمانهای او. ولی با رد شدن باور دینی، به نظر میرسد که نه تنها خدا مرد، بلکه معنایی که او تضمین میکرد نیز مُرد.» [3]
پیامی که این محتوا میدهد خیلی واضح است: «دین» مال قدیم بود و الآن دیگر جوابگو نیست. همین نگاه حداقلی به دین و مذهب در جاهای دیگر تولیدات این مدرسه و اندیشههای آلن دو باتن به چشم میخورد.
نگاهی که البته از عدم شناخت حاصل شدهاست؛ در صورتی که بین دستاوردهای این مدرسه و آموزههای دینی قرابتهای فراوانی به چشم میخورد.
رنجی که در مقالهی بالا (دربارهی Happiness) نکتهی کلیدی بحث است، در آموزههای دینی امری مسلم انگاشته میشود: «ما انسان را به حقیقت در رنج و مشقّت آفریدیم. »[4]
انتقاد رایجی که به رویکرد آلن دوباتن و مدرسهی زندگی وارد میشود نداشتن عمق کافی است. مقالات و کتب مدرسهی زندگی قطعا در فلسفه، رقیق و کم عمق هستند؛ چرا که اساساً با هدف ساده فهم کردن این مفاهیم آمدهاند، اما ممکن است عملاً فایدهای هم نداشته باشند!
برای مثال در ادامهی مقالهای که در ابتدای متن آوردهایم، میآید: بنابراین دیگر انتظار بیرنج بودن را نخواهیم داشت و میدانیم که هدف از انجام کارها تنها «شاد» بودن نیست. ما کارهای چالشی و سخت را همچنان انجام میدهیم برای اینکه به ما این آرامش خاطر را بدهد که تغییری ایجاد کردهایم و تلاشی کردهایم تا از حداکثر پتانسیلمان به عنوان گونههای بشری استفاده کنیم.
اما این مقاله و امثال آن هیچگاه به پرسشهایی اساسی مانند «دقیقا چه تغییری را ایجاد کردن؟» یا «از پتانسیلها در چه جهتی استفاده کردن؟!» جواب نمیدهد.
در واقع در اغلب کتابهای مدرسهی زندگی نویسنده تلاش میکند نشان بدهد مشکلات واقعیمان همانچیزی نیست که فکر میکنیم. یا آن چیزی که میجوییم چون هیچ وقت نبوده یا اصلا جمع ضدین است؛ در واقع با منحل کردن مسئله آن را برای ما رفع میکند! (صورت مسئله را پاک میکند.)
در مورد مقالهی حاضر نیز شاید تنها فایدهی آن کمک به بسط فکری ما باشد؛ به نحوی که مسئلهی خوشحالی یا شاد بودن در زندگی را بهتر بفهمیم و اینگونه تلاش موثرتری در راستای آن داشته باشیم.
: [1] https://www.theschooloflife.com/thebookoflife/a-better-word-than-happiness-eudaimonia/.
:[2]https://fidibo.com/books/author/آلن-دوباتن
:[3]https://www.theschooloflife.com/thebookoflife/the-meaning-of-life/
[4]: سورهی بلد، آیهی ۴