مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
خواندن ۷ دقیقه·۴ سال پیش

ودیعۀ الهی

حیا یکی از کلیدی‌ترین هدایای فطری خداوند است که از عقل سرچشمه می‌گیرد و درکنار ایمان، به آرامش و ثبات می‌رسد؛ فرشته‌ای که نادیده گرفتن آن علاوه بر افول انسانیت، انحطاط فرهنگی و اخلاقی جامعه را نیز درپی دارد.

خجالت، حیا، وقاحت!

حیا را می‌توان حد اعتدال دو ویژگی ناپسند پررویی و کم‌رویی دانست یا به عبارتی، نقطۀ میانی وقاحت و خجالت. وقاحت و خجالت هر دو حالت‌های هیجانی هستند که هر یک بیانگر ناتوانی در برخورد با افراد اجتماع است؛ اما حیا یک ویژگی پسندیدۀ اخلاقی است که نشان‌دهندۀ کنترل ارادی رفتار برای حفظ حریم میان خود و دیگران است.

عاقلانه یا جاهلانه

شاید همۀ ما در زندگی با مسائلی مواجه شده‌ایم و در شرایطی قرارگرفته‌ایم که نمی‌دانیم باید راه شرم و حیا را در پیش گرفت یا حیا در آن موقعیت، جایگاهی ندارد. از آنجایی که حیا، نشأت گرفته ازعقل انسان است پس این دو ازیکدیگر جدا نیستند و می‌توان گفت یکی از راه‌های تشخیص جایگاه مناسب کاربرد حیا، رجوع به عقل است. باوجود بهره‌مندی همۀ انسان‌ها از نعمت عقل، دیدگاه‌های متفاوتی در مورد حیا وجود دارد. این تفاوت را چگونه می‌توان توجیه کرد؟

عقل انسان یکی از کلیدی‌ترین ابزارهای تشخیص درست و نادرست است اما خداوند درکنار قوۀ عقل، نعمت دیگری به نام «دل» را به انسان عطا کرده و انسان، همواره درتقابل بین عقل و دل خویش است. گاهی به سمت «دل» متمایل شده و به تدریج از «عقل» فاصله می‌گیرد. اندک اندک گردوغبار بر روی عقلِ دست نخورده می‌نشیند وآن را به فساد می‌کشاند. عقل فاسد، نمی‌تواند بین درست و نادرست تمایز قائل شود. بنابراین، عقل به تنهایی نمی‌تواند راه‌گشا و قابل اعتماد باشد. برای حل این مشکل و رسیدن به پاسخ صحیح سوال فوق، بهترین راه، رجوع به کسی است که کامل و بی‌عیب باشد و بتواند راه درست زندگی را به ما نشان دهد؛ یعنی خداوند، که ابزار هدایت بشر را در قالب دین به او عطاکرده است. دستورات دین به همراه عقل، راه را برای ما روشن می‌کند. به این ترتیب، برای تشخیص موقعیت مناسب حیا، باید از آنچه دین گفته در کنار عقل، بهره ببریم.

براساس احادیث بیان شده از معصومین)ع)، می‌توان حیا را به دو دستۀ عاقلانه و جاهلانه تقسیم‌بندی کرد؛ حیای عاقلانه برخاسته از خرد و قدرت و حیای جاهلانه، ناشی از ضعف و نابخردی است.

حیای عاقلانه، حیا از ارتکاب گناه، دست درازکردن درمقابل دیگران، انجام کار خلاف، حیا در برابر کسانی که احترام‌شان لازم است، حیا درمقابل نامحرم و... است که این حیا برگرفته از عقل و آگاهی و مطابق قوانین دین است. این نوع حیا، رفتاری پسندیده و عاقلانه است که باعث حفظ کرامت و ارزش انسان می‌شود. اما حیای جاهلانه، حیا درکسب علم، پرسیدن و یادگرفتن، مشورت، خطابه، کارخیر، همنشینی با مستضعفان، احترام به پدرو مادر، دفاع از حق، درخواست ازخدا و... است که اگر کسی در این موارد، حیا به خرج دهد، مورد سرزنش قرار می‌گیرد. امیرالمومنین(ع) می‌فرمایند: «کسی که از گفتن حرف حق حیا کند، احمق است.» این نوع حیا، مانع رشد انسان و عامل عقب‌ماندگی اوست. بنابراین، می‌توان نام دیگر حیای جاهلانه را خجالت و کم‌رویی گذاشت. به عبارتی حیای عاقلانه، حیای به‌جا و حیای جاهلانه، حیای نابجاست.


گذرزمان، حیا را تغییر می‌دهد؟

شکل حیا با گذشت زمان دستخوش تغییر می‌شود اما از آنجایی که برخاسته از فطرت انسانی و نشأت گرفته از عقل اوست، اصل آن ثابت و بی‌تغییر است.

از عوامل تغییر شکل حیا با گذر زمان، می‌توان به گسترش شهرنشینی و افزایش گم‌نامی (ناشناختگی) درجامعه اشاره کرد. درجوامع امروزی و به خصوص درکلان‌شهرها با افزایش مشغله‌ها و دغدغه‌ها، روابط میان انسان‌ها کاهش یافته است. وقتی انسان درجمعی قرار بگیرد که کسی را نمی‌شناسد وکسی هم او را نمی‌شناسد، ازحضورآنان شرم نمی‌کند و ممکن است کارهایی را انجام دهد که درجمع آشنایان، هرگزدست به آن اعمال نزند. بنابراین، رفتارهایی که درگذشته خطا و به اصطلاح بی‌حیایی محسوب می‌شد، امروزه این رفتارها عادی و گاهی ضروری به نظر می‌رسند. به عبارتی می‌توان گفت آنچه تغییر می‌کند، مفهوم «حُسن» و «قبح» است. اما این تغییر مفهوم از خواهش‌های نفسانی و فاصله گرفتن از عقل و بی‌توجهی به دستورات دین نشأت می‌گیرد. رفته رفته آنچه که برخلاف معیارهای الهی است به عادت تبدیل شده و دیگر حیا را برنمی‌انگیزد. برای مثال، در گذشته ارتباط بین زن و مرد نامحرم با محدودیت‌هایی بیشتر همراه بود؛ از جمله اجتناب از شوخی کلامی، نگاه خیره، ارتباط غیرضرور و... که امروزه این موارد، عادی شده واگرکسی رعایت کند، به افراط متهم می‌شود.

ناگفته نماند که بعضی از تغییرات صورت گرفته نیز معیارهای دین را زیرپا نگذاشته است. برای مثال درگذشته، پوشیه برای زنان امری طبیعی بود و اگر کسی پوشیه نمی‌زد، جلب توجه می‌نمود. اما امروز بالعکس، استفاده از پوشیه باعث جلب توجه می‌شود و به همین دلیل بعضی از مراجع آن را جایز نمی‌دانند. طبق دستورات اسلام، لزومی بر پوشاندن گردی صورت نیست و نزدن پوشیه، زیر پا گذاشتن حیا نیست. بنابراین، اگر تغییر مفهوم حسن و قبح، حدود اسلام را نشکند و طبق معیارهای الهی باشد، پذیرفتن این تحولات مانعی ندارد. درغیراین صورت، بی‌حیایی تلقی می‌شود.


عرف، معیار و ترازوی عمل؟!

عده‌ای از بین رفتن حیا را تغییرشکل آن می‌دانند و براین باورند که حیای امروزی مطابق عرف جامعه بوده و باید به شکل امروزی اجرا شود. اما عرف به چه معناست؟ آیا عمل به آن لزوماً کار درستی است؟

عرف را می‌توان مجموعه‌ای از قواعد دانست که به تدریج و براثر تکرار، خود به خود میان افراد یک جامعه، مقبول و مرسوم شده است. برخی از عادات و عرف‌ها که با مقررات اسلام هماهنگی دارد، توسط شرع تأیید می‌گردد و برخی دیگر نهی و رد می‌شوند. بنابراین، ملاک و معیار عمل در جامعۀ اسلامی، احکام و قواعد اسلام است. همان‌طورکه گفته شد، شکل حیا با گذشت زمان تغییر می‌کند اما اگر این تغییر، مطابق دین نباشد باید آن را رد کرده و حیا به شکلی که مورد تأیید دین است در زندگی یک مسلمان حقیقی جاری شود.

حیا و رسانه

رسانه‌ها می‌توانند واقعیت‌ را بیان نموده و یا براساس خط فکری خویش فرهنگ سازی کنند. در هر صورت، ماهیت رسانه، ابلاغ پیام است. این پیام می‌تواند آراسته به حیا باشد یا برهنه و تهی از زیبایی این ودیعۀ الهی. به عبارتی ساده‌تر، پیام رسانه می‌تواند باحیا یا بی‌حیا باشد. زمانی که رسانه به تبلیغ آنچه قبیح و نارواست می‌پردازد، حیا را زیرپاگذاشته است و چون حیا برگرفته ازعقل و فطرت است، می‌توان گفت که عقل و فطرت انسانی را نادیده گرفته است. ممکن است آنچه قبیح و ناروا خوانده می‌شود، «واقعیت» داشته باشد و طبیعتاً وظیفۀ رسانه نیز انعکاس واقعیت‌هاست ولی هرواقعیتی، لزوماً مطابق شرم و حیا نیست. بنابراین، رسانه‌ای که عمل قبیح را ترویج می‌کند، مطابق حیا عمل نکرده است.

منبع: پژوهشی درفرهنگ حیا از عباس پسندیده

ویژه‌نامه مشترکنشریه ریحانهمرجان کوشکستانیهیأت الزهرا سدانشگاه صنعتی شریف
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید