روایت امام باقر از باطن و حقیقت دین
اجمالا خدمتتان عرض کنم که آمدند خدمت این امام و از حضرت پرسیدند: آقاجان ما میخواهیم در چند جمله باطن و حقیقت دین جدت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را یاد بگیریم. برای ما خیلی ساده به ما بگویید، چه کاری کنیم که مسلمان باشیم؟ حضرت باقر(ع) خیلی خوشحال شدند. بعد آقا فرمودند که اگر از باطن دین و حقیقت اسلام از من میپرسید، بدانید که اسلام پنج پایه دارد. امام فرمود : « بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ»
اهمیت نماز در دین داری
اولین نشانهی دین جدم نماز خواندن است. رسول خدا (ص) میفرماید: کسی که اهل نماز خواندن نیست، اصلا نمیتوان به او گفت دیندار! امام باقر(ع) میفرمایند: شاخصه این دین نماز خواندن است. اگر اهل صلاة نباشی، نمیتوانی ادعا کنی که دیندار هستی، خصوصا ما که شیعه و پیرو اهل بیت هستیم. جوانان، بگذارید اصلا امشب امام حسین(ع) را برایتان اینگونه معرفی کنم. اینگونه کربلا را نگاه بکنید، که آقا چه ضرورتی دارد که امام حسین علیهالسلام روز عاشورا، وسط آن گرما گرم جنگ، وسط چکاچک شمشیر رو کند به علیاکبرش و بگوید: پسرم، اذان بگو نماز جماعت بخوانیم.
فقه ما میگوید اگر در جنگ بودید، اگر خوف داشتید، نماز اول وقت اصلا واجب نیست. اگر خواستید نماز بخوانید هم، نماز خوف بخوانید! اما این حرکت امام حسین(ع) در روز عاشورا، میفرمایند: من اصلا آمده ام که به مردم بگویم نماز بخوانید. اینها نماز نمیخواندند که امروز جلوی من ایستادهاند. ببینید چقدر مهم است! الان یکی از شما بلند شود و بگوید: شما میفرمایید نماز نشانه دین است، پس چرا خیلی از آنهایی که آمدند داخل گودی قتلگاه که نمازخوان بودند! شمر را نگاه بکنید(لعنت الله الیه) تاریخ مینویسد، امام جماعت بود در کوفه، مردم به آن اقتدا میکردند. یزید ملعون، مفتی بود، یعنی صاحب فتوا بود. رفقا، من میگویم: آقاجان، خداوند فردا قیامت به هر دولا و راست شدنی نماز نمیگوید. نشانهاش هم در آیات قرآن است. میگوید: «ویل المصلین!» میگوید وای بر نمازخوانها. چرا؟ چون اینها ویترین نماز را دارند اما باطن آن را حفظ نکردند. ویترین نماز یعنی چه؟ یعنی والضالین را میکشد، انگشتر دستش میاندازد، اما باطن نماز را نه.
توجه به باطن نماز
خدا میفرماید: این نمازی که من واجب کردم چند تا نشانه دارد، اگر اینها را رعایت کردید، میتوانید فردای قیامت بگویید، اهل نماز بودم! قرآن معرفی میکند. خدا میفرماید: «اِنَّ الصَّلاة تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ» خدا میگوید نمازتان باید شما را از فحشا و منکر نگاه دارد! شمر نماز میخواند، نماز میخواند اما نمازش از فحشا و منکر نگاهش نمیداشت. ابن ملجم مرادی هم نماز میخواند هم نافله، اما آخر و عاقبتش چه شد؟ قاتل علی ابن ابی طالب. کجای کارش میلنگید؟ نمازش، نماز نبود.
شاخصه دوم دین : حج
شاخصهی دوم حج است. تاریخ مینویسد یزید ملعون بیست و پنج مرتبه پای پیاده رفت کعبه را زیارت کرد. خیلی از حجاج را شما میشناسید، می رود، برمیگردد. حج تکانش نمیدهد، میدانی چرا؟ چون اصلا نمیداند برای چه دارد میرود حج. جوانها واقعا شما فکر میکنید، این سنگهایی که ابراهیم روی هم چید، اینها موضوعیت دارد در مسئله ی حج؟ فلسفهی حج را از یک فقیه برایتان بگویم؟ میگویند: هفت ذیالحجه وقتی آقا اباعبدالله الحسین آمد کنار این خانه طواف میکرد، یک فقیه با بصیرتی در این کاروان هست به نام ابالفضل العباس، وقتی عباس نگاه کرد، دید اراذل اوباش بنیامیه زیر جامهی احرامشان، دارند سلاح حمل میکنند، می دانی آقا برای حاجی چندتا کار حرام است، یکیش حمل سلاح، اما عباس فقیه است، عباس با بصیرت است. امام صادق می فرماید: رَحِمَ الله عَمُی العَباس. إِنَّهُ کانَ نافِذ البَصیره. یک وقتی دید امام زمانش در خطر است. میگویند پردههای این کعبه را گرفت، رفت بالای پشت بام کعبه، شروع کرد خطبه خواندن. چه گفت؟ رو کرد به اهل مسجد، گفت خیال نکنید کعبه است و اینجا حرم امن الهی است. بدانید که اگر این چهاردیواری اعتباری دارد، بهخاطر بابام علی ابن ابی طالب است. همش به خاطر اینکه این خانه زایشگاه علی است وگرنه آقا حج به خودی خودش که معتبر نیست. امروز حجت خدا حسین بن علی اینجا دارد طواف می کند، گفت دلم می خواهد کسی به بچهی فاطمه چپ نگاه کند. حتما خواندید حاجی در لباس احرام یک پشه روی دستش بنشیند، نمیتواند این را از بین ببرد. اگر پشه را بکشد، باید چندتا گوسفند یا چندتا شتر فدیه بدهد، اما این فقیه را ببینید، گفت ولله اگر کسی به امام زمانم چپ نگاه کند، حرم را حمام خون راه میاندازم. آنقدر سر اینجا جدا می کنم که آقا عبرت باشد برای عالمیان. باطن حج را ببینید، اگر این خانه معتبر است، به خاطر اینکه زایگشاه علی ابن ابی طالب است.
ولایت اهلبیت، اصل دین
مغز دین، ولایت علی و اولاد علی است، حرف اینجا زیاد دارم که برایتان بگویم. امام اینگونه حج را برایمان تعریف میکند. یکی از آن ابوالفضل است، یکی حرکت سیدالشهدا روز هشتم است. شنیدهاید که کسی اگر محرم شود، بدون عذر نمیتواند آن را بشکند، اما امام ما ابا عبدالله الحسین، هشتم، حج را شکست. آقا فرمود: اعتبار این خانه به خاطر ما است، اینها میخواهند خون من مظلوم را بریزند. یعنی شیعه بدان، این فرع دین است، محبت حسین بن علی اصل دین است، یک وقتی باید او را بشکنی تا حریم این حفظ شود. خدا قدیمیها را رحمت کند. من اینها را از شهید غلامعلی رجبی میشنیدم که هم با معرفت و هم مداح بود. میگفت: آمدند و به امام حسین گفتند که آقا هنوز قربانی نکردهاید، باید قربانی را انجام دهید. شاید ایشان فرموده باشند که قربانیهای من جای دیگری است. بگذارید مردم، شتر و گوسفند ذبح کنند، اما من شأن خداوند را به گونهای میبینم که برایش علی اصغر، اکبر و قاسم را ذبح کنم. اصلا کجا قابل قیاس است، حرکت امام حسین (ع) با حج. به ایشان گفتند که صفا و مروه باید بروی، ممکن است آقا فرموده باشند که خواهرم، زینب کبری، جبران خواهد کرد. مردم هفت مرتبه میروند و برمیگردند اما بیاید در کربلا ببینید، زینبم هفتاد و دو مرتبه بین گودال قتلگاه و خیمهگاه میرود. اصلا قابل قیاس نیست.
قیاس ماجرای صفا و مروه با صحرای کربلا
همین صفا و مروهای که برایتان گفتم ببینید که فلسفهاش چیست؟ یک مادر و بچهای آمدهاند اینجا و تشنه شدهاند. مادر مضطر شد و بچه خود را بر زمین رها کرد. میگویند هفت مرتبه این صفا و مروه را رفت و برگشت. مضطر بود و دست آخر خداوند دلش به رحم آمد. با کشیده شدن پای بچه بر زمین، چشمه جوشید و هردو از آن نوشیدند و سیراب شدند. خداوند میگوید به علت این تسلیم الی الله و حرکت مادر، حرکت بین صفا و مروه را زنده نگه دارید. این یکی از شعائر الهی شده است. کسی اگر این را انجام ندهد، حج او قبول نیست. اما شما عاشورا را ببینید، خدا به داد دل رباب برسد. آنجا دل خداوند به رحم آمده است و آب را فرستاده است. اما این کجا و صحنهای که راوی میگوید نگاه کردم و دیدم که امام، آقازاده خود را روی دست بالا گرفته است. لبهای بچه مثل چوب خشک به هم میخورد، صدا زد و گفت: منت سرم بگذارید و بچهام را ببرید و سیراب کنید. جواب آقای ما را با تیر سه شعبه دادند. اصلا قابل قیاس نیست.
ولایت، شاه ستون امارت اسلام
امام باقر میفرماید: نماز با این معرفت، حج با این معرفت، که پای علی در میان است، اگر ولایت علی بن ابی طالب نباشد، اصلا عمل قبول نیست. سوم فرمود، روزه. چهارم فرمود، خمس، یک پنجم مال را گرفتن. میگویند امام این چهار مطلب را فرمود، برای پنجمی اندکی تأمل کرد. حالا میخواهم شاه ستون عمارت اسلام را برایتان بگویم،ولایت ما اهل بیت. اگر پای آن چهارتا لرزید، کفهی ولایت را محکمتر بگیرید که این یک مورد نجاتتان خواهد داد. بعد حضرت فرمودند: « ...وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوِلَایَةِ...».
از بچگی در گوش ما خواندهاند که نماز ستون دین است. بله اینجا نیز امام باقر میفرمایند. اما چرا به ما نگفتهاند که شاه ستون اسلام ولایت است، ولایت از نماز و حج و خمس و از همهی آنها، مرتبهاش بالاتر است.
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام «مکتوبات هیأت الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.