اعوذ بالله من الشیطان الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
بهانهای برای رفتن
خدا را شکر کنیم که با وجود همهی این محدویتها، باز هم این لیاقت را عنایت کرد. ما را محروم نکرد از محفل فیض اباعبدالله الحسین (ع). ما را از در این خانه بیرون نراند. خیلیها را ممکن است به بهانههایی برانند. خیلیها را ممکن است عذر برایشان بتراشند. ابا عبدالله الحسین (ع) در شب عاشورا تلاش کرد، عذر تراشید، بهانه به دست اطرافیان داد، برای اینکه کسانی که ماندنی هستند، بمانند. کسانی که با بهانهای ممکن است بلغزند، فردا در مقابل شمشیر و تیغ تیز، احتمال لغزیدن و سستشدنشان جدیتر است.
تحول، به واسطهی ولایت پیامبر
با نعمت ولایت پیامبر چند اتفاق در جامعه افتاد. زشتیها در جامعه آشکار و خوبیها در آن جامعه مورد انکار بود. پیامبر در این جامعه مبعوث شد، تحولات را در جامعه به وجود آورد. اگر بخواهیم چند تحول را نام ببریم هم در باورهای انسانها تحول به وجود آمد، انسانهای چندگانه پرست خرافه پرست گرفتار بلای شرک به توحید، به یکتایی خدا، به مؤثر دانستن او در عالم و به جاری شدن ارادهی الهی در تمام زندگی خودشان باورمند شدند.
تغییرات در رفتار انسانها، تغییر در محبت و گرایش انسانها؛ از دنیاگرایی از شهوتپرستی، از لذتجویی، انسانها را پیامبر کَند و محبتهای ارزشمند را در دل اینها نشاند.
این تحول از کجا اتفاق افتاد؟ مکتب پیامبر جامعه در حضیض ذلت را به اوج رساند. اینها دستاوردهای مکتب نبوی است.
این جریان ولایت حاکم بر تمام مناسبات است. در قرآن به ما فرمود نوح و فرزندش موقعی که رشتهی ولایت بینشان گسسته شود، هیچ ارتباط نسبی به درد نمیخورد. «إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ» رهایش کن. اصلا نگران نباش، تو با او دیگر رابطهای نداری. درست است پدر و فرزندی دارید ولی رابطهی ولایت بین ولی خدا و او گسسته شده است. «إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ» یعنی یک میوهی گندیده است.
تغییر تدریجی ارزشها
نکته خطرناک همین است که تغییر ارزشها دفعی نیست، تدریجی است و چون تدریجی است، انسانها نسبت به آن، به جز کسانی که شامه تیز و تعلق جدی دارند، حساسیت نشان نمیدهند، به این تغییرات تدریجی عادت می کنند.
«وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَان»، حواستان باشد، شیطان یکباره حمله نمیکند، خطوه دارد، خطوه یعنی قدمهای کوچک، قدم به قدم، با صبر و حوصله، فرد و جامعه را حرکت میدهد، حرکت میدهد، حرکت میدهد، تا زمانی به نتیجه برسد.
این جامعه به جایی میرسد، جامعهی نبوی به نقطهای میرسد که قبل از حکومت امیرالمومنین، که کعبالاحبار میشود مفسر قرآن و ابوذرغفاری میشود کسی که آدم تندروی افراطیِ رادیکالِ غیر قابل پذیرش است.
نظر دوبارهی خدا
خب در یک مقطعی خدا دوباره به این جامعه رو میکند، خدا به این جامعه نظر میکند، نور وجود امیرالمومنین، امام حسن مجتبی (ع)، امام حسین (ع)، انوار پاکی مثل عمار و یاسر، مثل مالک اشتر، وجود اینها و نعمت وجودشان و حرکتشان و تنفر مردم از ظلم و ستم و بیعدالتی کار را به جایی میرساند، مجددا بازگشتی به امیرالمومنین دارند. خدا باز در خیر را به روی اینها باز میکند.
اولین خطبهی امیرالمومنین در کوفه در سالی که انتخاب میشود، اولین سخنرانی حضرت که بعضی از عباراتش را دوستان شنیدند، «لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَهً» شما به غربال خواهید افتاد، شما بالا و پایین خواهید شد، خیلیها که زیردست بودند، قدرت میگیرند، خیلی از گردنگلفتها زیر دست و پا میافتند. مناسبات و طبقات و نظام اجتماعی جا به جا میشود.
اولین گروهی که کمک کردند امیرالمومنین به خلافت برسد، نمیتوانند تحمل بکنند که امیرالمومنین روش پیامبر را به کار بگیرد. اولین کسانی که به روی امیرالمومنین شمشیر میکشند، اولین بیعتکنندگان با امیرالمومنین میشوند.
محرومیت جامعه
امام صادق (ع) در روایتی که دیشب خدمتتان اشاره کردم، فرمود: قرار بود این امر یعنی حکومت در دست ما قرار بگیرد اما شما باعث شدید که دور بشود. «يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» این تغییر انفس اینقدر وزن دارد که امام حق و امام عدل را میتواند به حاکمیت برساند، میتواند محروم کند و بلکه انسانها محروم بشوند از حکومت او تا سالها و قرنها و ما 1200 سال است که در این محرومیت به سر میبریم و ماییم که رقم میزنیم.
لطف امام حسین (ع)
و این رفت و آمدها در این عزاخانهی امام حسین (ع) در این محبتسرای امام حسین (ع) برای آن است که ما گره بخوریم با این اتفاق. ما میگوییم «یا لَیتَنی کنتُ مَعَکم» آنقدر بگوییم جدی بشود در وجودمان، درونی بشود و در معرض امتحان درست امتحان پس بدهیم، میشود؟ بله چقدر خدا به ما حجت نشان داده است، شهید حججی، دویست وسی و خردهای هزار شهید، همهی اینها حجتهای خدا در مقابل ما هستند.
اهل بیت خیلی رفیقپرورند، یک قدم که میآیی جلو، آنها صدها قدم میآیند، یک ذره روی خوش نشان میدهی آنها دیگر تو را ول نمیکنند، یک بار اربعین رفتی، اربعینهای بعدی بردندت، الان دیگر تو بیتاب شدی و بگوییم حسین (ع) بیتاب زائران اربعینش است. حسین (ع) خوشامدگو به عزاداران محرمش است، با تمام وجود امام حسین (ع) تلاش کرد ما را نجات بدهد جان خودش، سلامتی خودش، عمر خودش، عزیزان خودش، پسران خودش، برادران خودش، حتی بچههای خودش همه را آورد به میدان برای آنکه ما در این مسیر همراه بشویم.