امربهمعروف و نهیازمنکر، پیشینهای به قدمت تاریخ حیات انسان دارد. نخستین انسان دعوتکننده به نیکی، آدم بود و پس از وی نیز پیامآوران وحی و پیروان آنان در انجام این وظیفه مهم تلاش کردهاند. حضور این رادمردان در صحنهی تحولات اجتماعی بهاندازهای چشمگیر است که میتوان گفت همهی حرکتهای اصلاحی و دگرگونیهای سازنده در جوامع بشری در پرتو امربهمعروف و نهیازمنکر آنان تحقق یافته است.
اسلام نیز از پیروان خود میخواهد که نهتنها خود را در برابر جامعه متعهد بدانند و در صورت مشاهدهی ستم و گناه سکوت نکنند، بلکه همواره دیگران را به خوبیها امر کنند و از بدیها باز دارند. تأکیدهای مکرر قرآن کریم در خصوص امربهمعروف و نهیازمنکر، بیانگر اهمیتی است که اسلام برای سالمسازی محیط اجتماع و مبارزه با عوامل فساد و گناه قائل شده است.
اهمیت فریضهی امربهمعروف و نهیازمنکر تا آنجایی است که سایر فرایض و دستورهای اسلامی در پرتو اجرای آن، برپا داشته میشود و جامعهی اسلامی محقق میگردد؛ ازاینرو هرگاه در جامعهای این فریضه مهم به اجرا گذاشته نشود و افراد در قبال پیاده شدن این امر خطیر احساس مسئولیت نکنند، مرگ آن جامعه حتمی خواهد بود. قیام امام حسین (ع) نیز برای اجرای این دو فریضهی الهی بود.
شاید برای شما هم بارها پیش آمده که شاهد گناهی در ملأ عام باشید، مثلاً به بانویی که حجاب نامناسبی دارد و یا در ماه مبارک رمضان فردی روزهخواری کند برخورد کنید و یا حتی در خانواده، فردی بینماز داشته باشید. واکنش شما به این وقایع چه بودهاست؟
جواب بسیاری به این سؤال این است که هرکس عقاید خودش را دارد و یا با گفتن من چیزی عوض نمیشود.
آیا احترام به عقاید دیگران با امربهمعروف و نهیازمنکر منافاتی دارد؟ آیا هر عقیدهای قابلاحترام و قابلاجراست؟ خالق هستی از ما در این موقعیت چه انتظاری دارد؟
مائده: کانُوا لَا یتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْکرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا کانُوا یفْعَلُونَ ﴿۷۹﴾
آنان از اعمال زشتی که انجام میدادند، یکدیگر را نهیازمنکر نمیکردند. چه بد کاری انجام میدادند!
مسلماً در تعریف احترام به عقاید دیگران باید این را در نظر گرفت که هر عقیدهای محترم نیست، مثلاً افرادی که به روابط ناصحیح مرد و زن اعتقاد دارند و با عمل کردن به این عقیده، سبب تضعیف بنیان خانواده میشوند و آسیبهای زیانباری بر پیکرهی فرهنگ و تربیت اسلامی وارد میکنند. امربهمعروف و نهیازمنکر یک وظیفه و واجب شرعی است که به مسلمانان این مسئله را یادآوری میکند که همه در اجراشدن قوانین الهی و جلوگیری از نافرمانی خداوند مسئولاند.
شاید در بسیاری از موارد؛ در جواب امربهمعروف و نهیازمنکر عکسالعمل مناسبی نبینیم و تأثیری در رفتار طرف مقابل نداشته باشد اما چیزی که مهم است نفس عمل است.
با عمل به این واجب چند اتفاق میافتد:
۱. قبح و زشتی گناه در جامعه حفظ میشود و از رواج آن عمل ناپسند در جامعه ممانعت به عمل میآید.
۲. بسیاری از تغییرات باید بهمرورزمان و با تکرار اتفاق بیفتد، مثلاً فرهنگ بیگانهی بدحجابی با تبلیغات گسترده و تکرار فراوان در جامعهی ما جا افتاد.
در امربهمعروف و نهیازمنکر هم ممارست در عمل و خود نفس عمل که مسئولیت اجتماعی را در ما زنده نگه میدارد ضروری است.
۳. با ترویج امربهمعروف میتوان احکام دین را در جامعه احیا کرد و با نهیازمنکر جلوی دستدرازیهای دشمنان اسلام را از جامعهی اسلامی کوتاه کرد. همانا در بسیاری از موارد، غفلت حاکمان و مردم از منکرات سبب عادی شدن اعمال زشت شیطانی که حیلهی دشمنان اسلام بود شده است.
در احادیث و روایات فراوانی از ائمه معصومین علیهمالسلام بر این امر واجب تأکید بسیاری شده است اما در عمل به نتیجه مطلوب نرسیده است. ایراد کار کجاست؟
عامل بودن آمر و ناهی نکته مهمی است که باید به آن توجه کرد. گاهی امرکننده به نیکی، خود به آن امر عمل نمیکند و این موجب روی برگرداندن فرد امرشونده میشود.
همانطور که حضرت علی (ع) میفرماید: «برای گمراهی انسان همین کافی است که دیگران را به چیزی امر کند که خود به آن عمل نمیکند و دیگران را از چیزی نهی کند که خود از آن دست نمیکشد». {1}
نکتهی دیگر نحوهی امرونهی کردن است. گاهی بهکارگیری یککلام نابجا نتیجه معکوسی را در پی خواهد داشت.
استفاده از ادبیات تند برای اصلاح یک جوان و یا بردن آبروی کسی بهمنزلهی امربهمعروف و نهیازمنکر وی در جمعی پسندیده نیست.
امام صادق علیهالسلام در مورد ویژگیهای امرکننده و ناهی میفرمایند: «إِنَّمَا یأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَی عَنِ الْمُنْکرِ مَنْ کانَتْ فِیهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ عَالِمٌ بِمَا یأْمُرُ عَالِمٌ بِمَا ینْهَی عَادِلٌ فِیمَا یأْمُرُ عَادِلٌ فِیمَا ینْهَی رَفِیقٌ بِمَا یأْمُرُ رَفِیقٌ بِمَا ینْهَی»
تنها کسی میتواند امربهمعروف کند یا نهیازمنکر نماید که دارای سه صفت باشد: به آنچه امر میکند و از آنچه نهی مینماید آگاه باشد، عادلانه امر کند و نهی نماید، با مهربانی امرونهی کند. تحف العقول صفحه ۳۵۸
امربهمعروف و نهیازمنکر مانند تمام فرائض دینی دارای شرایط و دستورالعملهایی است که آگاهی از آنها و بهکارگیریشان از خطاهای سهوی پیشگیری میکند.
آثار فردی و اجتماعی امربهمعروف و نهیازمنکر
ازجمله آثار مثبت امربهمعروف آن است که شخص «آمر»، در زمرهی افراد نیکوکار جامعه قرار میگیرد؛ بهعبارتدیگر، اولین فایدهی امربهمعروف، به خود امرکننده میرسد؛ چراکه طبعاً انسان خردمندی که به اصلاح دیگران همت میگمارد و آنان را به کارهای نیک فرامیخواند، در وهلهی اول خودش از آن متأثر میشود و آن را به کار میبندد.
امربهمعروف به مؤمنان پشتگرمی میدهد.
ناهی از منکر، بینی منافقان، کفار و فاسقان را به خاک میمالد؛
امربهمعروف و نهیازمنکر موجب قوام شریعت میگردد.
و از همه مهمتر، این عمل باعث اصلاح جمعی و مراقبت از اعمال یکدیگر در جامعه میشود همانطور که در قران کریم آمده است:
«و مردان و زنان باایمان، دوستان یکدیگرند که به کارهای پسندیده وامیدارند و از کارهای ناپسند بازمیدارند و نماز را برپا میکنند و زکات میدهند و از خدا و پیامبرش فرمان میبرند. آناند که خدا بهزودی مشمول رحمتشان قرار خواهد داد که خدا توانا و حکیم است». سوره توبه آیه ۷۱
امربهمعروف و نهیازمنکر، نقش ارزندهای در اجرای احکام و حدود الهی دارد و پشتوانهی محکمی برای تثبیت ارزشها و ریشهکنی مفاسد اجتماعی است. تجربه نشان میدهد که در طول تاریخ پر فراز و نشیب اسلام، هرگاه مسلمانان نسبت به هم احساس مسئولیت میکردند و یکدیگر را به اعمال شایسته دعوت نموده، از بدیها بازمیداشتند، دیگر دستورات الهی نیز ارزش واقعی خود را در متن جامعه پیدا میکرد و گناه در جامعه کمتر رخ مینمود. بهعکس هرگاه امربهمعروف و نهیازمنکر بهصورت دو ارزش فراموششده درمیآمد و مورد غفلت یا کمتوجهی قرار میگرفت، دیگر احکام الهی اسلام از قبیل نماز، روزه، زکات، حج نیز هرروز کمرنگتر و بیفروغتر میگشت.
فریضه امربهمعروف و نهیازمنکر، تنها در تذکرات افراد عادی نسبت به بعضی از گناهان جزئی خلاصه نمیشود، بلکه قیام بر ضد حکومت ستمگر و تلاش برای اصلاح ساختار سیاسی جامعه و تشکیل حکومتی بر اساس حق و قرآن نیز از مصادیق امربهمعروف و نهیازمنکر است، آنگونه که امام حسین (ع)، حماسه عاشورایی خود را عبارت از همان دانست.
قیام اصلاحی اباعبدالله الحسین (ع) ریشه در نهضتهای اصلاحی انبیا داشت و او وارث خط صلاح و اصلاح پیامبران بود و در این راه جان داد تا مفاسد برچیده شود.
قرآن کریم مهمترین دلیل بعثت انبیاء را مبارزه با مفاسد اجتماعی و استقرار قسط و عدل میداند. تا در جامعهای اصلاحات صورت نگیرد و عدالت تحقق نپذیرد، عموم مردم توحیدی نخواهند شد. چگونه میتوان در جامعهی آکنده از مفاسد فردی و اجتماعی بدون حرکت اصلاحی اساسی، مردم را تزکیه کرد؟
بنام خداوند بخشنده مهربان ـ سوگند به عصر که انسان در ضرر و زیان است مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک انجام دادند و یکدیگر را به حق و راستی توصیه نمودند و همدیگر را به صبر و استقامت سفارش کردند.
برای ورود به ربات تلگرامی «هیأت الزهرا (س) دانشگاه شریف» و شرکت در مسابقه کلیک کنید.
پیوست ها:
{1}: الامدی، عبدالواحد، ص ۹۸ شماره ۶۴