مصاحبه با خانم دکتر محمدزاده مشاور رئیس دانشگاه در امور زنان و خانواده
مگر میشود زن بود و از مشکلات راه آسودهخاطر؟ بیایید قبول کنیم که شرایط آنچنان هم که فکر میکنیم یا به قولی «به ما گفتهاند» عادلانه و خیرخواهانه نیست! وقتی از یک سیستم مردسالار صحبت میکنیم، منظورمان دقیقا چیست؟ چرا حتی در محیط دانشگاه نیز این مسئله وجود دارد؟ مسئلهای که شرایط را برای زنان سختتر کرده و آنها را در جایگاهی نابرابر نسبت به مردان قرار میدهد.
برای یافتن پاسخ سوالاتمان تصمیم گرفتیم رجوع کنیم به مشاور رئیس دانشگاه در امور زنان و خانواده، خانم دکتر محمدزاده. شاید فرجی شد و ما تاحدی دانستیم سرمنشا این نابرابریها کجاست و اصلا مصادیق آنها را دریابیم.
- از آنجایی که شاید خیلیها با وظایف شما آشنا نباشند خوشحال میشویم اول کمی ما را با وظایف این سمت آشنا کنید: مشاور رئیس دانشگاه در زمینه امور زنان و خانواده
درمورد مشاور زن وخانواده باید بگویم که این، سمت جدیدی نیست یعنی حدود ۱۰ها سال اگر اشتباه نکنم هست که چنین سمتی در دانشگاه وجود دارد و یک سمت صرفا مشاورهای است و اجرایی نیست؛ یعنی مشاور امور زنان قدرت اجرایی ندارد. در دانشگاه نیز وظیفهاش همانطور که از نامش پیداست صرفا مشاوره دادن در خصوص اموریست که به زنان مربوط است؛ مثلا برای گرفتن یک عضو هیئت علمی یا استخدام یک کارمند که خانم باشد، اگر نکتهای وجود داشته باشد آنجا به دانشگاه در این زمینه مشاوره میدهیم. کارهایی که در یک سال گذشته تلاش کردیم که انجام شوند؛ پیگیری برای تصویب یکسری قوانین در دانشگاه و در حوزهزنان؛ قوانینی که در مجلس تصویب شدند و ما سعی کردیم با پیگیریهای لازم آنها را در دانشگاه نیز داشته باشیم. جلساتی که برگزار کردیم و انشاءلله امسال نیز ادامه خواهیم داد روی موضوعاتی مثل دانشگاه و خانواده؛ اینکه دانشگاه باید چه کارهایی انجام دهد که دوستدار خانواده باشد؟ یعنی مفهوم خانواده در دانشگاه برجسته شود. اینکه فضای دانشگاه را از فضایی که صرفا بیاییم و آموزش درسی بینیم و پژوهش کنیم به فضایی پویا که در آن نقشهای خانوادگی اهمیت دارد، تغییر دهیم.
- منظور از اهمیت این نقشهای خانوادگی چیست؟
از آنجایی که نقشهای خانوادگی زن و مرد به هرحال متفاوتند و برای اینکه در حق هیچیک در این زمینه اجحاف نشود، باید نگاه ویژهای به این نقشها داشت، علیالخصوص جایگاه زنان؛ آنها به علت وظایف خاصی که در خانواده دارند، شرایط متفاوتی هم نسبت به مردان دارند.کلا، هدف ما به عنوان یک فرد این نیست که یا دانشجو باشیم یا استاد یا کارمند و .... به این معنی که فقط یک نقش را در جامعه ایفا کنیم چراکه ما در کنار این وظیفه دانشگاهی، یک عضوی از یک خانواده هستیم. ما باید بتوانیم تعادل بین این وظایف آموزشی پژوهشی و خانوادگی، ایجاد کنیم که طبیعتا نیاز به وجود یک سری زیرساختها در دانشگاه دارد. مثلا یکی از کارهایی که در این زمینه اجرا شد تاسیس مهدکودکی بود برای کودکان تا دانشجویان بتوانند فرزندان خود را به چنین محیط امنی بسپارند مادامی که در دانشگاه مشغول هستند. اینگونه دانشجویان میتوانند هم به کار خود برسند هم در کنار فرزندشان باشند.
- فکر میکنید این زیر ساختها نوعی امتیاز خاص برای بانوان محسوب میشود به عنوان اینکه در سطح پایینتری از توانایی نسبت به آقایان قرار دارند؟
ببینید بحث ما اینگونه نیست که فرض کنیم خانمها از نظر علمی یا توانایی از آقایان پایینتر باشند و ما بخواهیم به آنها امتیازی دهیم که وارد دانشگاه شوند؛ در واقع بحث ما این است که خانمها به خاطر وظایف بخصوصی که در خانواده دارند، حتما باید دانشگاه نگاه ویژهای به آنها داشته باشد. پس برای آنکه بتواند این تعادل را میان نقشها برقرار کند، نیاز است که مساعدتهایی از طرف دانشگاه و جامعه به عمل آید.
- شما به عنوان یک خانم که چنین مسئولیتی را پذیرفتید، ایا دغدغه خاصی داشتید؟ در واقع میخواهم بپرسم که دغدغه شما از پذیرش این مسئولیت چه بود؟
قبل از گرفتن این سمت اینطور نبود که از این فضا خیلی دور باشم و بحثهایی بالاخره در این حوزه داشتیم. همینکه چه کارهایی باید انجام شود و چه قوانینی باید باشد یا نباشد و ... . این سمت که به من پیشنهاد شد احساس کردم کاری انجام بدهم و مفید باشم.
- در همین راستا، چقدر تلاش کردید مسائل را شناسایی کنید؟
ببینید ارتباطی که میگیریم با دانشگاه، چه هیئت علمی، چه هیئت رئیسه، چه دانشجویان، باعث میشود بدانیم چه مشکلاتی وجود دارد. جلساتی که گذاشتیم با دانشجویان و اساتید خانم و جلسات شخصی که با کارکنان گذاشتیم، توانستیم دغدغههای اصلی را شناسایی کنیم. البته بگویم رسیدگی به این مسائل ودغدغهها، خود نیازمند پیگیری زیاد هستند و اینگونه نیست که هر کاری را که میخواهیم انجام دهیم! گاهی یک کار کوچکی را که میخواهیم انجام دهیم، خود ماهها طول میکشد تا به نتیجه برسد. نمونههای مختلفی هست مثل رسیدگی به تاسیسات و امکانات استراحتگاه. وقتی مشکل را شناسایی کردیم که استراحتگاه بانوان نیازمند سرویسهای بهداشتیست، وقتی مشکل را در میان گذاشتیم، هیئت رئیسه از ما آمار خواستند که ما هم بررسی کردیم و آمار دادیم و .... تا بخواهد کار انجام شود. یا همین تاسیس مهد؛ همچنین نظرسنجیهایی را آماده کردیم تا بهتر بتوانیم این مسائل را شناسایی کنیم.
- باتوجه به تلاشی که در زمینه همین شناسایی دغدغهها کردید، دغدغه اصلی دانشجویان این مدت چه بوده؟
طبق نتایج اولین نظرسنجی که حدود ۸۰۰ نفر از دانشجویان در آن شرکت کردند و آن را در روزنامه هم منتشر کردیم، مهمترین اولویتهای دانشجویان شامل امکانات و دغدغه آینده شغلی بود. در دومین نظرسنجی نیز که حدود ۵۰۰ نفر در آن شرکت کردند نشان دهنده نیاز خانمها به فضای بیشتری مختص بانوان بود.
- در خصوص دغدغه امکانات تا حدودی مشخص است که باید چه روندی پیش گرفته شود، اما در زمینه اینده شغلی چه برنامهای دارید؟ پیشنهاد شما چیست که باید چه اقداماتی انجام شود؟
کارهایی که میشود در این زمینه انجام داد برگزاری نشستهایی است با حضور خانمهای موفق در زمینه علم و صنعت و رشتهها تا در مورد آینده آن رشته صحبت کنند، یا حتی ایجاد گفتمانهایی با این مضمون که نقش زنان در علم چیست؟ تفاوت نگاه خانم و آقا به علم چیست؟ چرا ما میگوییم که این دو میتوانند و باید مکمل هم در این راه باشند؟
- با توجه به اینکه برای شناسایی این دغدغهها و حتی راهکارهای حل مسائل نیاز به ارتباط با دانشجو، تا حد خوبی وجود دارد، چه بسترهایی را برای ارتباط با دانشجویان فراهم کردید؟
من خودم ارتباطات فردی و گروهی با بچهها دارم. مسائلشان را با من مستقیما یا صحبتهای دیگر بچهها را مطرح کنند. من از آنها برای یافتن راهکار هم مشورت میگیرم حتی. یکی دیگر اینکه در این مدت در اردوها زیاد شرکت کردم تا بتوانم ارتباط بیشتری با بچهها بگیرم و مسائل و مشکلات را از زبان خوشان بشنوم. همچنین اخبار مربوط به این موضوع را در روزنامه منتشر میکنیم تا مشخص شود من اینجا هستم(چنین کسی وجود دارد) تا به مطالبات دانشجویان پاسخ دهم. مثلا از طریق ایمیل. اینها همه راههایی است که دانشجویان میتوانند ارتباط بگیرند. البته در همین امسال نیز قرار است نشستهایی برگزار کنیم با موضوع زنان، علم، جایگاه خانواده در دانشگاه(نگاه ویژهای که از آن صحبت شد) و کارهایی که در این راستا میتوان انجام داد؛ که طبیعتا در این جلسات پس از صحبت درمورد محور اصلی آن ـ که قصد داریم جلسات را موضوع محور برگزار کنیم – سوالاتی مطرح میشود و باز هم بستری فراهم میشود برای ابهام زدایی و شنیدن مطالبات و دغدغههای دانشجویان. برای مثال در سالی که گذشت جلساتی ترتیب دادیم با دانشجویان خانم مقطع دکتری. اول گفتیم فقط خانمها باشند اما بعد تصمیم گرفتم که کل دانشجوهای دکتری – چه خانم و چه اقا – بیایند و مسائل خود را مطرح کنند. این در اوایل سال بود که باعث اشنایی بیشتر بچهها با هم و با ما شد. همچنین برای دانشجویان دختر نیز، یک جلسه در پاییز که با مضمون جلسه صمیمانه دختران با اساتید خانم ترتیب داده شد تا بیایند و با دانشجویان درمورد مسائل و دغدغههایشان گفتگو کنند. اما کلا به دنبال این هستیم که جلسات را موضوع محور برگزار کنیم که حالا در پایان نیز دانشجویان میتوانند سوالاتشان را مطرح کنند.
- این محورهایی که برای جلسات تعیین میکنید لزوما مربوط به همان اولویتهای دختران است؟
نه لزوما. برنامهریزی ما بیشتر موضوعاتی با عنوانهای نقش زنان در علم و صنعت و اهمیت به جایگاه خانواده در دانشگاه و ... همانطور که قبل هم اشاره کردم. درواقع هدف ما این است که در حوزه خانمها فعال باشیم وآن خلاءهایی که در این زمینه وجود دارند را پر کنیم و حتی تلاش کنیم که مطالبهسازی کنیم برای خانمها؛ یعنی سطح مطالبات را از سطح پایینی که متاسفانه مدتیست قرار گرفته، بالا بیاوریم و رشد دهیم و بگوییم مطالبات و مشکلات ما خیلی فراتر از یکسری از صحبتهاست. این کاریست که میخواهیم بکنیم: یعنی نشان دهیم که میتوانیم به دانشگاه طوری نگاه کنیم که باعث پیشرفت خیلی بیشتر خانمها شود که هم بتوانند جایگاه خود در خانواده را به خوبی حفظ کنند وهم بتوانند یک دانشجوی خیلی فعال و قوی باشند؛ این سوال را مطرح کنیم که چگونه میشود این دو را با هم مدیریت کنیم؟
- به عنوان سوالات پایانی میخواهم بپرسم که خود شما که هم مادر هستید و هم در این محیط فعالیت دارید، چگونه این توازن را برقرار کردید؟ یعنی چگونه در کنار هم قراردادن این دو نقش مهم، موفق شدید؟ پیشنهاد شما برای دیگران چیست؟
حقیقتا این کار اسانی نیست؛ همچنین غیر ممکن هم نیست. برنامهریزی میخواهد و انگیزه و خوشبختانه خانمها یک ویژگی خوبی که دارند همین برنامهریزی نسبتا دقیق است. من فکر میکنم که این، ویژگی نگاه خانمهاست که حواسشان همزمان به چند چیز مختلف میتواند باشدو با ظرافت هم انجام بشود یعنی از نکات مختلف و دیگر کارها غافل نشوند. یک مقدار سخت است، اما با انگیزه و توکل میشود.
- به هر حال این سختیای است که مختص خانمهاست طبیعتا و آقایان این مشکلات را ندارند و قطعا سادهتر میتوانند نسبت به یک خانم که این شرایط را دارد به نقش آفرینی خود بپردازند. به نظر شما این شرایط نباید اصلاح شود؟ به گونهای عادلانهتر باشد تا زنان هم بتوانند بدون نگرانی از دست دادن شغل یا فرصتها، فعالیت اجتماعی خود را ادامه دهند؟
ببینید قوانینی وجود دارند که ما سعی میکنیم در دسترس بچهها قرار دهیم تا بتوانند دید خوبی نسبت به ماجرا داشته باشند و تصور میکنم خیلی کمک کننده است. از این نظر که بتوانیم بازنگریای روی آنها داشته باشیم تا آن مساعدتهایی را که صحبتش را پیشتر کردیم، به عمل آوریم تا همان شرایط تا حدی عادلانه برقرار شود. برای مثال قانون مرخصیای که بچهها میتوانند در دوره تحصیلات تکمیلی بگیرند. اینگونه که دانشجو میتواند در این دوره ۴ ترم مرخصی بگیرد، اما موضوع اینجاست که دانشگاه باید حواسش باشد که در این دوره دوساله ارتباط دانشجو با دانشگاه و محیط آکادمیک قطع نشود تا زمانیکه بر میگردد دوباره روز از نو و روزی از نو! نکته دیگری که در خصوص مرخصی دانشجویان وجود دارد این بود که وقتی یک دانشجوی تحصیلات تکمیلی مرخصی زایمان میگیرد، استادش بتواند یک دانشجوی دیگر زیر نظر خود داشته باشد و این موردی است که قبلا در قانون وجود نداشت. همین ناکارآمدی قانون در این زمینه باعث میشد که در مصاحبههای دکتری از دانشجویان دختر بپرسند که شما قصد بچهدار شدن دارید؟ و با این قبیل سوالات دانشجو تحت فشار قرار میگرفت تا بچهدار شدن خود را به تاخیر بیندازد. درواقع چنین چیزی مطرح بود که «توی خانم اگر میخواهی دکتری بخوانی، حق نداری بچهدار شوی!». درواقع سلب یک حق طبیعی از یک خانم بود و همچنین آسیب زننده به آنها؛ از این جهت که بچهدار شدن خود را به خاطر ـ نه تحصیل، بلکه – نظر استاد، عقب میانداخت. اما با بهبود این قانون، اکنون هم احترام دانشجو به عنوان یک انسان که میتواند برای زندگیاش خود تصمیم بگیرد، حفظ میشود و هم استاد ضرری نمیکند(از لحاظ از دست دادن دانشجو). با تصویب چنین قوانینی میتوانیم این تبعیضها را کم کنیم؛ به این صورت که دیگر این موضوع مطرح نشود که شما چون خانم هستی و یکسری شرایط به خصوص و متفاوت از آقایان دارید، نمیتوانید به این درجه برسید و در عوض یک آقایی که شاید حتی از نظر علمی پایینتر از شما قرار گرفته باشد بتواند!
پس از گفتگو با خود فکر میکردم تا چه حد به پاسخ سوالات رسیدم؟ تا چه حد از این جلسه راضی بودم؟ آیا مفید بوده؟ مهمتر اینکه «شما» چقدر توانستید به پاسخی مناسب برسید؟ حقیقتا پس از آن سوالات تازهای برایم مطرح شد. یکی از آنها همین بحث تسهیلات و ملاحظات بود؛ دقیقا چه میزان از این مساعدتها «برقراری عدالت» است؟ و چه زمانی میشود تبعیض و سنگینی این کفه ترازو به سمت و به نفع زنان؟ سوالاتمان ادامه دارد و این قصه هم سر دراز...