تجربه جنگ ۱۲ روزه به ما فهماند که هنگامی که امنیت مختل میشود، هیچ بعدی از ابعاد زندگی بی تاثیر باقی نمیماند. در نبود امنیت نه اقتصاد معنا مییابد و نه فرهنگ. نه ساختارهای سیاسی بهبود پیدا میکنند و نه معیشت امکان رشد دارد. امنیت لازمه و پیشنیاز همه حرکتهاست. قدرت یک مولفه مرکباست که هم وجه اقتصادیدارد و هم اجتماعی، هم سیاسی دارد و هم نظامی. اگر سرمایهگذاری مالی و انسانی در هریک از این زمینهها را به بهانه دیگری متوقف کنیم، از آن ناحیه آسیب پذیر میشویم. اگر تاسیسات و زیرساختهای اقتصادیای داشته باشیم که امکان دفاع از آنها در برابر تجاوز دشمن را نداشته باشیم، گویی آنها را روی آب ساختهایم.
با توجه به اینکه هیچ کشوری فناوری و تکنولوژی روز نظامی خود را نمیفروشد، نمی توان با سازش و رفتن زیر سایه دیگر کشور ها به طور کامل خیالمان از بعد امنیت راحت شود؛ پس باید حتما هزینه مقاومت را بدهیم و در زمینه های لازمه خودکفا شویم و به فناوری های درون زا برسیم.