بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صل الله علی سیدنا و حبیبنا ابالقاسم مصطفی محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین لاسیه ما بقیهالله فیالارضین ارواحنا و ارواح من سواه فداه رب اشرح لی صدری و یسرلی امری وحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی.
هدیه نثار آقا جانمان امام رضا علیهالسلام که روز میلادشان را پشت سر گذاشتیم و انشاالله هر چه زودتر با رفع بلاها امکان زیارت حضرت علی بن موسی الرضا عليهالسلام نصیب همهی ما بشود، صلواتی ختم بفرمایید.
یک تبریک دیگر هم عرض کنم به واسطهی آن بخش خوب اتفاقاتی که در این چند روز گذشته افتاده و انشالله که باعث خیر و برکت روزافزون برای کشور و انقلاب و برای دین خدا بشود. بنده هفتهی قبل توفیق نداشتم خدمت دوستان باشم، انشالله که دوستان میبخشند درگیر همین بخشهای خوب اتفاقات روزهای گذشته بودیم. بحثی که داشتیم در ابتدای صحبتها، شرح یک روایتی بود از وجود مقدس امام باقر علیه الصلوة و السلام در شرح یکی از آیات قرآن کریم، من باب یادآوری عرض میکنم که برسیم به آن بخش پایانی آیه.
مروری بر عملکرد ابلیس در لغزاندن شیعیان
گفتیم قرآن کریم از زبان شیطان نقل میکند که «قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيم» «ثمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ»، عرض کردیم که در روایت توضیحی ذیل آیه، حضرت صادق علیه الصلوة و السلام به زراره میفرمایند که زراره این آیه نوع عملکرد ابلیس را با شما میگوید، با شماهایی که ما را قبول دارید، با شماهایی که خودتان را موالی ما میدانید، موالی امیرالمومنین میدانید. راجع به شیطان در آیات قرآن کریم، آیات متنوع و متعددی هست که چه میکند برای انسانها، اما این آیه را طبق روایت فرمودند ناظر به شیعیان امیرالمومنین است، ناظر به ماست، ناظر به محبین امیرالمومنین است، نوع عملکرد شیطان با ما را نشان میدهد، حضرت یک شاهدی آوردند که مسئلهاش را از صراط مستقیم شروع کرده است، من سر راه صراط مستقیم مینشینم. چهکسی در صراط مستقیم است؟ ما فکر میکنیم صراط مستقیم، صراط و علیبنابیطالب است. خب، سه تا از جهتها را بیان کردیم که از این سه جهت حمله میکنم یعنی چه؟ دیگر توضیح نمیدهم.
حمله شیطان به مومنین از سمت چپ
جهت چهارم که «عن شمائلهم» بود، از سمت چپ که حمله میکند و «وَ أَمَّا عَنْ شَمَائِلِهِمْ يَقُولُ منِ قِبَلِ اللَّذَّاتِ وَ الشَّهَوَاتِ»، مسیر چهارم لغزاندن محبین اهلبیت علیهمالسلام از طریق لذات و شهوات است. دوستان بزرگوار، پرداختن به لذات و شهوات و منحرف کردن از مسیر هدایت از طریق لذات و شهوات، صرفا برای غیر هیئتیها و مذهبیها و مومنین نیست.
یعنی شیطان یکی از بخشهای جدی و اساسی که دست خواهد گذاشت که ما را از مسیر امیرالمومنین و محبت صاحب الزمان بخواهد جدا کند، حتما مسیر شهوات است.(به شهادت آیه و به شهادت روایت ذیل آن). شما ببینید یکی از اتفاقات مهم که در سالهای اخیر به واسطه تغییراتی که در عالم اتفاق افتاده، در جامعه ما هم افتاده، این است که سطح حساسیت دینداران نسبت به پدیدههایی که رنگ و بوی لذت، لذت جنسی، لذت جنسی چشم، لذت جنسی دست، لذت جنسی زبان داشته، این حساسیت بعضا کم شده است. از گامهای اولیه آن این است. یکی از اتفاقاتی که افتاده این است که به واسطهی عادی شدن پدیدههایی مثل شبکههای مجازی و برنامههای مختلف و فیلمها، شوخیها و تیکههای جنسی را رواج دادن در فضای سینما و تلویزیون خودمان سطح حساسیت پایین آمده است. یعنی قبلا به یک چیزهایی مردم (حتی بچه مذهبیها) حساس بودند که الان به آن حساس نیستند. انگار خیلی هم مهم نیست... البته یک بخشی از آن هم درست بوده است؛ مثلا مومنین جامعهی ما یک زمانی نسبت به پدیدهی بیحجابی خیلی حساس بودند که در یک تقابلی که در فضای عمومی جامعه ما ایجاد شد که مثلا حالا بیحجابی مهمتر است یا مال مردم خوری یا دزدی؟ یا بانکها که مال حرام میدهند مردم میخورند؟ معلوم شد که آن مهمتر است و نتیجه این شد که کلا این قضیه نادیده گرفته شد.
نادیده انگاری حجاب در جامعه، مقدمهی خطاهای دیگر
من در مورد خودم عرض میکنم دبیرستانی بودم رفتیم سینما (شاید دوستان به ذهنشان طنز به نظر برسد ولی همین طور بود) در تصویری که این سینما پخش میشد، یکی دو بار تصویر میرفت روی چهرهی یک خانومی که خیلی آرایش کرده بود، من یادم هست که سرم را میانداختم پایین که این را نبینم. اما از یک زمانی به بعد عادت کردیم که عکس پروفایل بیحجاب خانمهای متعددی از اطرافمان را خیلی راحت ببینیم به راحتی عادت شد که پستهایی که اطرافیانمان میگذارند را ببینیم، چه چادری، چه غیرچادری. ربطی هم ندارد. چادریهاهم بعضا پستهای باحیای کم را میگذارند متاسفانه. عادت کردیم متاسفانه. سطح حساسیت پایین آمد. سطح حساسیت که پایین آمد یکی از اتفاقاتی که میافتد این است که اندک اندک برخی از خطاها و گناهانی که خیلی در ذهن ما پررنگ جلوه میکرده، کمرنگ میشود. آنها خطاهایی بوده که زمینهساز و بسترساز نزدیکی آدمها به برخی از خطاهای مثلا جنسی میشده است.
روایت میگوید اگر روی یک صندلی خانمی نشسته یک آقا روی ننشیند تا آن صندلی سرد شود. آن گرما میتواند تحریککننده آن آدم باشد، برخی از دوستان ما الان اینطور تحلیل میکنند میگویند اینها چون یک سری عرب خیلی گرم بودند روایات با آنها اینگونه رفتار میکند برای ماها دیگر این مسائل حل شده است.
این خاطره را شاید شما از استاد ما خیلی شنیده باشید که گاهی تعریف میکنند. استاد ما تعریف میکردند من یک زمانی میخواستم سوار اتوبوس شوم، روی یک صندلی خانمی نشسته بود، وقتی خواستم بروم سوار شوم چون این روایت را شنیده بودم، وقتی ایشان بلند شد شروع کردم با دست این صندلی را خنک کردن که اول خنک شود بعد من بنشینم.
فراهمتر شدن شرایط گناه بهواسطه گوشیهای همراه
شما ببینید یک زمانی نسبت به این چیزها حساسیت وجود داشته است. یک زمانی هم شده این پدیده کلا قبحش ریخته است. دوستان عزیز حتما اینطور است که به واسطهی زمینهی خلوت فراهم شدن برای ما [احتمال خطا بیشتر میشود.] یک زمانی در جامعه ما اگر جوانی میخواست خلوتی ایجاد کند برای خود، زحمت داشت. الان کافی است که شما گوشی کنارت باشد، خلوت گناه کاملا برای انسان فراهم است. حتما در این زمانه حملات شیطان به ما از این طریق بیشتر است. من دوستان خودم را، برادران و خواهران را سفارش میکنم به جد که آنهایی که اقلا زورتان میرسد، از پس خودتان، خانوادههایتان، اطرافیانتان بر میآیید (که معمولا مخالفتها خیلی زیاد است) آنهایی که زورتان میرسد، آن موقعی که احساس میکنید خوب است که ازدواج کنم، بدون ترس بروید و ازدواج کنید. این زمینه، زمینهی شوخیبرداری نیست و شیطان قسم یاد کرده که قرار است محبین اهل بیت را از مسیر اهل بیت جدا کند. دوستان ما تصویری از یک آدم مستجاب الدعوه در ذهنمان وجود ندارد، نهایت آن چیزی که از مستجاب الدعوه بودن میفهمیم کسی مثل آقای بهجت است. اگر این ماجراهایی که تعریف میکنند راجع به برسیسای عابد و فلانی و بهمانی که مستجاب الدعوه هستند و به واسطهی خطاهایی ...، انسان باید مواظبت کند.
مواظبت بر نگاه
دومین مطلبی که انسان باید مواظبت کند این است که انسان باید تلاش کند، زمینهی خلوت را برای خودش از بین ببرد. اسمش را میخواهیم بگذاریم تقوای گریز یا هر چیز دیگری، فرقی نمیکند. زمینهی خلوت را انسان برای خودش از بین ببرد. این زمینهی خلوت هم که میگویم صرفا خلوت با یک نفر دیگر نیست. زمینهی خلوت برای انجام گناهان چشمی است، خدایی نکرده. برای دیدن صحنههای بد است. اینها را باید مواظبت کرد. در فضای خوابگاه و فضاهای مختلف که زمینه خیلی فراهم شده است، انسان باید مراقبت کند که مبادا گرفتار شود و به اصطلاح آسیب ببند. یک روایت هم اینجا برایتان بخوانم؛
لمّا قالَ لَهُ رجُلٌ : إنّي ضَعيفُ العَملِ قَليلُ الصّلاةِ قليلُ الصَّومِ ، ولكنْ أرْجو أنْ لا آكُلَ إلّا حَلالاً، ولا أنْكِحَ إلّا حَلالاً ـ : وأيُّ جِهادٍ أفْضَلُ مِن عِفَّةِ بَطْنٍ وفَرْجٍ ؟
فردی نزد امام باقر علیه السلام میرود و میگوید من جوانی هستم که خیلی حال و حوصلهی عمل ندارم، نماز واجبم را میخوانم و بقیه را به دوستان دیگر میسپاریم. تنها چیزی که میتوانم تلاش کنم این است مال حرام نخورم و گرفتار به برخی گناهان مربوط به شهوت هم نشوم. دارم تلاشم را میکنم این اتفاق نیفتد. امام علیه السلام میفرماید چه جهادی بالاتر از پاک نگه داشتن بطن و فرج.
وَ أيُّ الاجتِهادِ أفضَلُ مِن عِفَّةِ بَطنٍ و فَرجٍ ؟ ! حضرت باقر (ع) فرمودند: چه جهادی از پاک نگه داشتن بطن و فرج بالاتر است؟!
ما باید به درگاه خدا خواهش بکنیم که خدای نکرده ما را گرفتار این آسیب مهم و این راه مهم حمله ی شیطان نکند، به برکت صلوات بر محمد و آل محمد. الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
پدیده مردم
با توجه به اینکه این جلسه و جلسهی آینده احتمالا آخرین زمانها و فرصتهای گفتوگوی فعلی ماست راجع به پدیدهای که داشتیم در موردش صحبت میکردیم، به نام پدیدهی مردم، لازم می دانم مجموع نکاتی را که میخواهم بگویم سعی کنم سریع تر و فشرده تر بگویم و امیدار باشم که دوستان عزیز هم با مطالعهی بیرونی و با دقت بیرونی به برخی از مطالب آماده تر در جلسه حضور پیدا میکنند.
شاید این را گفته باشم خدمت رفقا پیشنهاد جدی میکنم دوستان را به مطالعه این کتاب «ولایت و حکومت». حالا خیلی کتاب های متعددی از حضرت آقا وجود دارد، اما این کتاب را به صورت خاص توصیه میکنم از این جهت که شاید جزو بهترین کتاب های نشر صهبا ولایت و حکومت باشد. حالا این را که عرض میکنم نظر خودم نیست صرفا نظر چندتا از اساتیدمان است که واقعا جزو بهترین کتاب هاست از جهت جمع بندی فرمایشات حضرت آقا.
دوستان بزرگوار وقتی میخواهیم به پدیدهی مردم بپردازیم خب ما رفتیم بخش هایی از مدل برخورد قرآن با بنی اسرائیل را راجع به آن صحبت کردیم. راجع به بخش هایی ازمدل های تعامل ولی جامعه و مردم، با توضیح و شرحی که قرآن داده بود در فضای بنی اسرائیل، صحبت کردیم. یک بستر و فضای مهم دیگری که میشد و میشود راجع به آن صحبت کرد و دید فضای تعامل را که به آن جلسهی قبل اگر درست خاطرم باشد، اشاره کردم، روند و مدل حکومت و حکمرانی نبی مکرم اسلام بود. خب میدانید قرآن کریم خیلی به این پدیده پرداخته است؛ یعنی آیات مدنی، یعنی آیات ده سالهی مدینه که بقره است، آل عمران است، مائده است، توبه است، سوره های جزء ۲۸ و ... همه آن ها در فضای حکمرانی نبی مکرم در شهر یثرب است در مدینه است و از این مجموعهی عظیم آیات، از بسیاری اش به مدل تعاملی مردم و حکومت میشود پیبرد اما قبل از اینکه امروز یک آیه ی دیگری را با هم بررسی بکنیم که ظاهرا پایه حکومت اسلامی این هست و راجع به آن یک کمی گفت و گو بکنیم یک نکته ای را خدمتتان عرض بکنم و آن هم اینکه دوستان من، پرداختن به این پدیده ها به این مفهومها کما این که به تذکر قبلا هم عرض کردم یک بحث مهمیاش راجع به اصل یکسری حرفاست راجع به یکسری مبانی است، یک بخشی راجع به چگونه پیاده کردن آن حرفها و آن مبانی.
ضعف در پیاده سازی مبانی حکمرانی دینی
خیلی بخواهم باز هم در لفافه عرض بکنم خیلی شرح ندهم، خیلی وقتها ممکن است شما یکسری حرف های اساسی اما به واسطهی نداشتن یک مدل و یک روش پیاده سازی، بروی سراغ روشهای پیاده سازی موجود و سعی کنی بچسبانیاش به همین مبانی. یعنی خیلی وقت ها این جوری است. مثلا عرض میکنم، خب آقایون علما، بزرگان حوزهی علمیه مثلا، خب میگویید حکومت اسلامی پیاده کنیم دیگر؟ بله.
خب اینهایی که در قرآن گفتیم این است دیگر، پیغمبر مردم. که وقتی که پیغمبری و امام نیست آن فردی که دستش به وحی میرسد او میشود امام. خب بیایید پیادهاش کنیم.
خب چه کار کنیم برای پیاده کردنش؟ شما چه پیشنهادی برای نظامات اجتماعی پیاده کردن این دارید؟
آقا راستش ما تا حالا همیشه داشتیم دنبال این میگشتیم که شیعیان که یک گوشهی دنیا افتادند مثلا یک گوشهی جامعه هستند را فقط یک جوری برنامه ریزی کنیم این ها زنده بمانند، فقط مکتب اهل بیت زنده بماند، احکامشان را بلد باشند، کارهایشان را بکنند این ها.
خب حالا چه کارش بکنیم؟ ما الان حرف خاصی نداریم، ما پیشنهادی نداریم. تا حالا ما زنده شویم برگردیم و بریم یک کارهایی بکنیم و یک نسل هایی بیایند و این حرف ها را قبول داشته باشند و بشینند کاری بکنند طول میکشد، خب ما نمیتوانیم جامعه را که معطل نگه داریم.خب شما برید مثلا از همین کشورهایی که مثلا یک کارهایی کردند، یک چیزهایی بیارید ما شرحش را به شما میگوییم کجاهایش خط قرمزش با دین نمیخواند. ما مهترین کاری که بلد هستیم این است بلد هستیم شورای نگهبان باشیم.
میدانید شورای نگهبان مطابقت احکام با دین خدا را نمیسنجد. شورای نگهبان مطابقت با نظام دین را نمیسنجد. مطابقت نداشتن را میسنجد. یعنی آن جاهایی را احراز میکند که این فلان خط قرمز را رد کرد این را بر میگرداند. ولی حالا این آیا با نظام کلی دین هم میخواند یا نه، میگوید من اصلا حرفی ندارم.
تذکرم از این زاویه بود که یکی از اتفاقاتی که الان توی جامعه ما افتاده است این است که روشنفکرهای دینی، آدمهای اهل فکری به این نتیجه رسیدند که اگر جایگزینی بود در دین، تا حالا کشف شده بود. حالا که نیست، آن حرف کلی ها هم معلوم میشود که خیلی از آن مدل حکومت داری در نمیآمد. حرف های مستحب خوبی بود که خوب بود بخوانیم ثوابش را ببریم. این استفاده ای که شما میخواستید بکنید ازش در نمیآمد. خب ثمرهاش چی میشود؟ آن حرفها را بیایید اگر میخواهید (این حرفها حرفهای صریحی است من میتوانم بگویم چه کسانی از این حرفها میزنند حالا دوستانی که آشنا باشند با فضای اجتماعی امروزه دیگر همهی حرفها را میشنوند دیگر. امروزه با کلاب هاوس و تویییتر و اینها همه، حرف هایشان را زدند، کتاب هایشان هست.) به این نتیجه میرسند که آقا اگر میگویید مثلا برویم مدل مردمی مثلا فرانسه را پیاده کنیم، دیگر ترکیبش نکنیم، یا آن را پیاده کنیم یا این را. شما مشکلتان این است که میگویید هم میخواهیم این را پیاده کنیم هم مدل ندارید میخواهید با آن، این را پیاده کنید. این نمیشود، میشود وضعیتی که الان هست.
این تذکر را به خاطر این دادم، روند بحثمان توجه به آن بخش اول صحبتمان بود یعنی مدلی که میفهميم از قرآن باید پیاده کرد.
ساحت دوم بحث ما این است این مبانی که میگویید باید پیاده کرد، ساز و کار پیاده کردنش چیست؟
من میخواهم به اولی برگردم و بحثم را ادامه بدهم. فقط این را تذکر بدهم که این که سازوکار پیاده کردنش چی هست؟ راستش این است که ما الان جواب خیلی جدی به آن نداریم، اگر بخواهم راستش را بگویم. یعنی کسانی هم که یک چیزهایی را میگویند خیلی معلوم نیست که مثلا اگر پیاده بشود وضعیت بهتری حاکم میشود یا نه. ما یک مشکل اساسی داریم در ساحت دوم بحث؛ سازوکار پیاده کردن آن حرف های اساسی. یک مشکل اساسی داریم و آن هم این است که نه میدانیم چه طور میتوانیم از دل مبانیمان سازوکار در بیاوریم و نه تا حالا کسی درآورده است. بعد گرفتاری این است، آدمی هم که بخواهد بنشیند پای این کار و اینها را دربیاورد باز نداریم در ساحت دوم ساحت سازوکار.
ثمرهاش این شده است که دین خدا و مدافعان دین خدا، متاسفانه هر روز در موضع بیشتری از ضعف قرار گرفتهاند و قرار گرفتیم. میدانید دوستان، اگر در فضای عمومی جامعه ما امکان حرف زدن ساده بود، چون میدانید دیکتاتوری که رسانهها ایجاد میکنند خیلی بدتر از دیکتاتوریهای عالم است. اگر امکان حرف زدن آزاد فراهم بود باید این مطلب را یک کسی فریاد میزد که آقا در جامعهای که فلان نیاز، نیاز اساسی جامعه شماست و از آب خوردن ضروریتر است برای شما، سازوکار حکمرانی دینی، در جامعهای که اغلب جامعه شما مسلمان هستند و دوست دارند دین پیاده بشود، این نیاز، نیاز اساسیتری است نسبت به بسیاری از نیازهای دیگر. پس اینطوری جریان نخبگانیتان را نفرستید فقط و صرفاً در فضای پزشکی و مهندسی. بابا یک زمینهی دیگری هست حرفی برایش وجود ندارد. این نیاز روی زمین است. با اینکه ته ماندههای نوجوانها و جوانهایتان را که هیچجا راهشان نمیدهند یعنی فنیحرفهای، کاردانش هم طرف نمیخواهد برود تازه فکر میکند به علوم انسانی یا حوزه، با این مدل توزیع نخبگانی نمیشود به اداره جامعه رسید.
منتها نمیشود از این حرفها زد، این حرفها را تا بزنی، چند تا برچسب میخوری، تا به اصطلاح ساکتت میکنند، ساکت. که مثلا آقایمان گفته است پیشرفت خیلی مهم است. پیشرفت فنی. نمی خواهم در این مطلب بمانم، میخواهم برگردم به آیهای در بخش اول و در ساحت اول بحثمان بخوانم. خواهش میکنم توجه بفرمایید، در مطلب دوم، در ساحت دوم ما نیاز به روش و نیاز به آدم برای درآوردن سازوکار پیاده کردن حرفهای ساحت اول داریم. این کسانی که دلشان بسوزد و لااقل خودشان را در معرض همچین مجاهدتی بخواهند قرار دهند، باید عمیقتر و جدیتر به این پدیده فکر بکنند.
ساحت سوم بحثم که الان باز هم به آن نمیپردازم اگر البته دوستان یک موقعی در سوالهایشان باشد میپردازم. ساحت سوم بحث، نقد کردن و حرف زدن راجع به سازوکار موجود است. این که الان هست چیست؟ این که الان هست، مثلا آقا الان مگر نمیگویید مردم، مردم، مردم. مردم همه امر به معروف نهی از منکر کنند. مردم بیایند فلان کنند، بیسار کنند. مثلاً این مردم با این پدیده شورای نگهبان چطوری با هم جمع میشود؟ مگر نمیگویند این دارد مهندسی میکند، نمیگذارند مردم بیایند، نمیدانم حرف مردم، رسانهها اینجوری میکنند. حزبها پول میدهند. راهش را میبندند. خب چهکار کنیم الان. بحث سومی است که بازهم میشود به آن پرداخت و موضوع بحثمان الان نیست. میخواستم که کمی فضای بحث و فضای آیات منقح بشود.
ویژگیهای مردم مکنت یافته
در ساحت اول صحبت میکردیم، دوستان من قرآن کریم یک حرف اساسی که میزند که به معنای چهار رکنی است که به تعبیر رهبر انقلاب حکومت و جامعه اسلامی بر آن بنا نهاده شده و همه روند جامعهسازی شما از این آیه الهام گرفتهشدهاست. آیه سوره مبارکه حج آیه ۴۰ و ۴۱. از انتهای آیه ۴۰ شروع میکنم، قرآن کریم میفرماید: «وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ ». خدا یاری خواهد کرد قطعاً و حتماً آن کس و کسانی که او را یاری کنند. «إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ» بعد میگوید این «مَنْ يَنْصُرُهُ» را به شما بگویم چه کسانی هستند. خدا یاری خواهد کرد چه کسانی را؟ «الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ» آنها کسانی هستند که اگر ما آنها را مکنت دهیم، تمکّن دهیم در زمین، اموال و قدرت و اختیارات در اختیارشان قرار دهیم، به توانمندی برسند، این هم باشد سر جایش در کلاس قرآن بحث بکنیم که چرا قرآن میگوید «إِنْ مَكَّنَّاهُمْ» ما مکنت بدهیم. مگر خدا مکنت میدهد؟ چرا خدا به خودش منتصب میکند؟ نمیگوید اینها کسانی هستند که اگر به یک مکنتی رسیدند، اینطوری میشوند. خدا میگوید اگر ما این کار را بکنیم. کما اینکه خدا میگوید آنهایی که ما گمراهشان بکنیم. این حرف چیست؟ قابل توضیح است. «الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ». خدا قطعاً یاری خواهد کرد. چه کسانی را؟ آنهایی که اگر در زمین یک فرصت نفس کشیدنی پیدا بکنند، یک قدرتی پیدا بکنند، این چهار رکن میشود چهار تا رکن حرکت جامعهشان. مردمی که اگر توسط خداوند به یک مکنتی برسند، قرار است با این چهار رکن در زمین اتّفاقاتی را رقم بزنند. ۱. اقامه صلاة. قرار است صلاة را در زمین اقامه بکنند. ۲. إیتاء زکاة. قرار است حقوق مالی مردم را عادلانه توزیع بکنند. ۳. امروا بالمعروف. قرار است امر به معروف بکنند. ۴. و نهو عن المنکر. قرار است از منکر نهی بکنند. قرار است جلوی توزیع و گسترش منکرها در زمین را بگیرند. اینها ویژگی مردمی است که قرار است اگر خدا آنها را یاری کند، قرار است مکنت پیدا بکنند.
دو ویژگی اول: اقامه صلاه و زکات
دو تا حرف اولش معنایش روشن است. اقامه صلاة به تعبیر علامه طباطبایی هر جا قرآن کریم از اقامه صلاة صحبت کرده از اقامه مهمترین نمود ذکر خدا صحبت کردهاست. «الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ» قرار است ذکر خدا را در زمین اقامه بکنند. جهتگیری جامعهشان به سمت توحید قرار است باشد. قبلاً هم صحبت کردیم. قرار است اقامه صلاة بشود. و ءاتوا الزکاة. قرار است زکات بدهند. قرار است حقوق مالی را توزیع بکنند. و اما ۳ و ۴. میدانید دوستان چرا میخواهم به نکته ۳ و ۴ بپردازم؟ چون قرآن کریم همه جا راجع به امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک رکن اساسی حرکت مردم در جامعه دینی، در جامعهای که همهی هدفش اقامهی صلاة و ایتای زکات است، یکسان صحبت نکردهاست.
جای دیگری در سورهی مبارکهی توبه، فرمودهاست: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ...» (توبه، ٧١) بعضی از مؤمنین و مؤمنات اولیاء بعض هستند، ویژگیشان این است. کلمهای که دربارهشان صحبت میکند این است؛ امر به معروف و نهی از منکر میکنند. آنجایی که قرآن خواسته با تکیه، با کلمهی ولایت، از ولایت بین مؤمنین حرف بزند، به این توجه کرده، آن جایی که خواسته به مکنت مؤمنین روی زمین و برقراری جامعهی ایمانی حرف بزند، اولا با دو جهتگیری اول صحبت کرده، که اینها هستند: اقامهی صلاة و ایتای زکات. جهتگیریشان به این سمت است. در ادامهی آن جامعهی اسلامی و ایمانی که با محوریت ولی خدا شکل میگیرد، دو نکتهی مهم دارد؛ یک، امر به معروف، دو، نهی از منکر.
رهبر انقلاب در جایی وقتی از امر به معروف و نهی از منکر صحبت میکنند، میگویند مهمترین مصداق این دو، بر پایهی حکومت اسلامی است. یعنی اگر قرار باشد مؤمنین در راستای اقامهی صلاة و ایتای زکات، بعد از تمکنی که خدا روی زمین برای آنها فراهم کرده، اتفاقی را رقم بزنند و کاری را انجام دهند، مهمترین کاری که باید انجام شود، پدیدهی امربهمعروف و نهیازمنکر است. که مهمترین مصداقش تقویت نظام جمهوری اسلامی و نهی از منکرات انقلاب اسلامی است.
دوستان بزرگوار، به نظر میرسد این روند مهمترین روندی است که در آن حرکتهای اصلاحی در جوامع اتفاق میافتد. یعنی عدهای به نقطهای میرسند که خداوند آنها را یاری میکند؛ «...وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ...» (حج، ۴٠) بعد در آیهی ۴١ میگوید اینها چه کسانی هستند؟ کسانی که برای خدا قیام میکنند، که نماز را برپا بدارند، که ایتای زکات کنند. اینجا مهمترین اتفاقی که باید توسط مردم و همان «الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ» بیفتد، امر به معروف و نهی از منکر است. مانع شدن برای نابودی ساختارهای حکومت اسلامی و ایجاد زمینه برای تقویت و اصلاح آنها.
سازوکار لازم برای نظام اسلامی
ممکن است اینجا سوالی مطرح شود؛ که راهش و سازوکارش چیست؟ ببینید؛ در حکومت و نظام اسلامی ما، از اول انقلاب و حرکتی که برای اقامهی صلاة شکل گرفته بود، حرفهای متعدد و متنوعی زده شد، برای اینکه ما امربهمعروف و نهیازمنکر را چگونه یک پدیدهی عمومی و مردمی کنیم؟ در کشور ما پیشنهادهایی داشتیم، برای اینکه ما وزارت امربهمعروف و نهیازمنکر میخواهیم. شنیده بودید؟ کلا یک مدل پرداخت آخوندی به پدیدهای این است؛ هر حکمی یک وزارتخانه میخواهد، مثلا یک وزارتخانه خمس، یک وزارتخانه نماز.
شاید شما به ذهن شما بیاید که خندهدار است ولی نخندید. علمای ما به این پدیدهها تا همین جایش از قبل فکر کرده بودند. میدانید چه میگوم. تا قبل آن وارد ساحت دوم شدم، برای این عرض کردم، امربهمعروف و نهیازمنکر برای اینکه وظیفهی ان مکناهم است، راه پیاده کردنش برای ما روشن نیست، راه پیاده کردنش. یعنی شما همین الان ببینید مثلا این مطلب گفته میشود. مطلب این مطرح میشود که آقا جان، روند حرکتی شما برای امربه.معروف و نهیازمنکر چیست؟ میدانید بچهها، یکی از کارهایی که اتفاق افتاده این است. نگاه کنیم ببینیم امیرالمومنین چه کار کرده؟ ائمه چه کار کردند؟ بعد ثمرهاش این شده، ما امیرالمومنین را نگاه کردیم، امیرالمومنین در زمانهی خلفای قبل از خودشان، امیرالمومنین نقش امر به معروف و نهی از منكر داشتند. اما این مدل نقشی که امیرالمومنین برای امر به معروف و نهی از منكر داشتند از نظر ما خیلی قابل مدل شدن و پیادهسازی نیست. چون خود مولی امیرالمومنین راجعبه دوران خلیفهی سوم میگویند من آنقدر از ایشان حمایت کردم خشیت ان اکون عاصما، من ترسیدم گناهکار باشم دیگر اینقدر حمایت میکنم، در کتاب نهجالبلاغه شریف. فرزند همین مولی امیرالمومنین برخورد با یک خلیفهای به نام یزید قیام کردهاست. تفاوتهای بین زمانی که شما خلیفهات یزید باشد یا برخی از خلفای سابق مولی امیرالمومنین و مدل کردن اینها برای ما انجام نشدهاست. لذا خیلی وقتها آدمها اینطوری میشوند. مثلا در ایام هشتادوهشت، دوستانی که سنشان بیشتر است یادشان باشد. کسانی که میخواستند مقابله کنند با حکومت اسلامی، مثلا شعار میدادند، میگفتند ما یزید زمان، معاویهی زمان را میخواهیم از حکومت ساقط کنیم. آنها هم که میخواستند دفاع بکنند، یک مدل دیگری، معلوم نیست چی به چی هست. چون مدل نشده، برای امربهمعروف و نهیازمنكر در همین جامعهی ما، مثلا الان نگاه بکنید، یکی از ابزارهای حضور مردم در فضای حکمرانی و نقشآفرینی، مثلا پدیدهای به نام شوراهای شهر است. شوراهای شهر قرار بوده که یک محلی باشد که آدمهای به درد بخور و مفید در خود شهرها جمع بشوند و یک کاری برای شهرشان بکنند. اصلاح بکنند روندهای منكر را و روندهای معروف را به پا بدارند. قرار بوده این اتفاق بیفتد با مدلی که ما پیاده کردیم در جامعهمان که چارهای هم نداشتیم. حداقل تلقی من این است. من تلقیام کلا این است مادامیکه جایگزینی برای یک حرفی وجود نداشته باشد، شما مجبورید به همان چیزی که هست، تن بدهی. حتی بین خودمان بماند، از نظر بنده یکی از عواملی که موجب میشود جریان مقابل جمهوری اسلامی، خیلی قدرت نداشته باشد در اغنای مردم، این است که آلترناتیو روی زمینی ندارد. یعنی مردم به جایگزین بودن پدیدهای مثل شاه، مثل دموکراسی غربی، اینها قبول نمیکنند یک آلترناتیو میتواند باشد. جایگزین میتواند باشد. این طوری شده که شورا قرار بوده، محل بروز و ظهور مردم، برای یکی از سازوکارهای جدی مردمیترین کردن حکومت، همان روند حزبی که دوتا از مثلا کارتلهای قدرت دست بگیرند، لیست بدهند، مردم هم در همان سازوکار بروند و همان لیست را رای بدهند، همان مدل در کشور ما پیاده میشود. حداقل در شهرهای مهم. یعنی همان روند تبدیل شد به اینکه همان چیزی که در غرب اتفاق میافتاد که ما قبولش نداشتیم. ادعایمان لااقل این بود، ما قبول نداریم، این کسیکه گفتیم برای ریاست جمهوری مثلا احزاب نماینده ندهند، خود آدمها بیایند یکی یکی. برای این بوده که آقا وقتی میشود فضا فضای دو حزبی، این دو تا حزب، یک دوتا حامی مالی قدرتمند پیدا میکنند، شبیه اتفاقاتی که در غرب دارد میافتد. چند تا حامی مالی قدرتمند، اینها دیگر جامعه را میچرخانند، ما گفتیم مثلا این اتفاق نیفتد، عملا این اتفاق افتاده به یک شکل دیگری. عملا این اتفاق افتاده است. با اینکه آدمها فردی میروند، اما آخرش در انتخابات ریاست جمهوری، شما آخرش میگویی، پنج نفر، دونفر. حالا همهی آنها هم بروند کنار، یکی بماند و یکی دیگر. مثلا بایدن، ترامپ. دو تا حزب، دو تا نماینده با هم بجنگند. چرا اینطوری شده، مگر قرار نبوده مدلی که مردم میخواهند امر به معروف و نهی از منكر کنند. حاج آقا، مگر شما ادعای این را نکردید، باید مدلش را درمیآوردید، ما ادعای این را کردیم که در حکومت اسلامی یک نفر در پایین منبر آقا امیرالمومنین بود، حق داشت بلند شود و سوال بکند. یا امیرالمومنین این کاری که شما کردید غلط بود. بلند شود و مسخره بکند، بلند شود و توهین بکند، این اتفاق افتادهاست دیگر، در زمان امیرالمومنین، حداقل این حقش وجود داشته است. ببین حاج آقا چه مدلی ایجاد کردید. اگر کسی برود بیت، حق دارد بلند شود و سوال کند، بلافاصله که دستش بیاید بالا، چند نفر پرتش میکنند بیرون. آنهایی که بیت رفتند میدانند. خب پس ببین چقدر فرق میکند. عزیزم، این با آن فرق میکند، منبر مسجد کوفه را با بیت یکی نکنی. خب پس این هم که با آن فرق میکند. خب همان اولش میگفتید نمیخواهیم مدل حکمرانی پیغمبر و امیرالمومنین را پیاده کنیم. میدانید دوستان من، میفهمم دارم مقداری در ذهنتان سوال ایجاد میکنم. اما ببینید برادران عزیز، این مجموعهی سوالات برخی از مذهبی و حزباللهی ما به این نتیجه رسیدند. اصل این مدل غلط است. اصل این مدل الگوگیری غلط است. این مدل الگوگیری ناشی از نگاه مردسالارانه به دین است، این الگوگیری ناشی از نگاه فقاهت مثلا راستگرا به دین است. دوستان حتما با این ادبیاتها آشنا هستند. «الَّذينَ إِن مَكَّنّاهُم فِي الأَرضِ أَقامُوا الصَّلاةَ»، رکن اصلی حرکت مردمی در زمین و برپایی دین خدا، این چهار رکن است. سورهی مبارکهی حج، «الَّذينَ إِن مَكَّنّاهُم فِي الأَرضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكاةَ وَأَمَروا بِالمَعروفِ وَنَهَوا عَنِ المُنكَرِ وَلِلَّهِ عاقِبَةُ الأُمورِ»، آخر کار هم با خداست. آخر کار با خداست یعنی این، یعنی اگر امربهمعروف و نهیازمنکر نکردید، توقع نداشته باشید به صرف این که اقامهی صلاة و ایتای زکات کردید، پا بر جا بماند حرکتتان. آخر کار با خداست یعنی این. یعنی اگر حرکت کردید به سمت پیاده سازی جامعهی دینی و امربه معروف و نهيازمنکر هم برایش سازوکار واقعی پیدا کردید برای حضور مردم، برای برپا کردن این دو رکن واقعی، اگر این کار را کردید، توقع داشته باشید که خدا نصرتش را بفرستد و قیامتان به نتیجه برسد پرچم را به دست صاحبش بدهید، اگر نکردید منتظر باشید که سقوط کنید، یک کسان دیگری بیایند پرچم را دست بگیرند و بدهند به صاحبش.آخر کار با ماست. «والله عاقبه الامور» یعنی آخر کار با ماست. انشالله خدا قسمتمان کند در همین ایام که ایام زیارت مخصوص امام رضا علیهالسلام هست، دحوالارض هست، روز زیارت مخصوص حضرت رضا هست، انشالله برویم زیارت و آقایان را ببینیم.