شخصیت الگو
کتابی هست با عنوان شخصیتهای الگوساز، نویسنده، چهار شخصیت را نام میبرد، بودا، کنفوسیوس، سقراط و عیسی مسیح، و میگوید اینها در تمدن بشری بسیار موثر بودند. بعد برای این الگو بودن معیار معرفی میکند، میخواهیم از این معیار الهام بگیریم و اباعبدالله را نه به عنوان یک شیعه و نه از منظر اسلامی یا صرفا از منظر اعتقادی الگو معرفی کنیم.
شخصیت الگو فردی است که وقتی زندگی میکند، خلق ارزش میکند، و افراد، چه دشمن چه دوست، در خلوت وقتی میخواهند خودشان را ارزیابی کنند، مثلا وقتی میخواهند بگویند حریت و مهربانی و جوانمردی چیست، با آن ارزشها خودشان را میسنجند.
نسبت جنبشهای آزادیخواهانه با امام حسین(ع)
در تاریخ تحولات جوامع اسلامی هر جنبشی که آزادیخواهانه بوده و هر کسی که بلند شده و حرکتی انجام داده به گونهای خودش را به امام حسین(ع) نسبت داده است.
در همین انقلاب اسلامی ایران، در سال ۵۶ که مردم میخواهند قیام کنند، نام امام حسین(ع) وجود دارد، در دوران جنگ نیز دائما به گونهای با عاشورا نسبت ایجاد میکنند، حرکت شیعیان در لبنان، مانند حرکت امام موسی صدر و تا به امروز، نیز به گونهای میخواهند با حرکت سیدالشهدا نسبت ایجاد بکنند.
امام حسین(ع) یک فرد نیست که در تاریخ واقعهای به او گذشته، او به عنوان یک الگو است، به عنوان یک چارچوب که میتوان با آن نسبت ایجاد کرد.
دستهبندی فهم مردم از دین
حدیثی از امام علی است، «النّاسُ ثَلاثَةٌ : فعالِمٌ ربّانيٌّ ، و مُتَعَلِّمٌ على سَبيلِ نَجاةٍ ، و هَمَجٌ رَعاعٌ» مردم به سه دسته قابل تفکیک هستند، یکی عالم ربانی، دومی متعلمی که به دنبال راه رهایی است، سوم مردم احمق؛ حالا اگر بخواهیم مسئله عاشورا و حرکت سیدالشهدا را درک بکنیم و از این حدیث الهام بگیریم، چطور این حرکت را میشود تحلیل کرد؟
فهم ما از دین میتواند دارای سه سنخ باشد، عالم ربانی را میشود گفت یک نوع فهم استعلایی از دین، متعلم را میشود گفت یک فهم جستجوگرانه از دین، هَمَجٌ رَعاعٌ را میتوان گفت یک فهم احمقانه از دین.
شیخ بهایی میگوید که مفرد آوردن دو دسته اول و جمع آوردن دسته سوم اشاره به این داردکه دو نگاه و فهم اول خیلی کمیاب است آخری هم چون بسیار زیاد و قابل مشاهده است جمع آمدهاست.
فهم احمقانه از دین یعنی چه؟
فهم احمقانه از دین به چه معناست؟ اگر به کسی این را بگوییم که فهمت احمقانه است، نوعی توهین نیست؟ آیا میشود گفت فهمی احمقانه است؟ اصلا فهم احمقانه یعنی چه؟
یک مقالهای هست با عنوان در باب حماقت، میگوید بین بلاهت و حماقت تمایز وجود دارد، این تمایز چیست؟ این تمایز نشان میدهد که ریشه در حمق داشتنِ فهم، توهین نیست، میگوید حماقت زمانی رخ میدهد که تو ابزار مفهومی درست و دقیق برای انجام کاری که میخواهی به آن دست بزنی نداشته باشی.
عالم ربانی یعنی فردی که نسبت به هستی شناخت دارد و و خودآگاه است و قادر است به ربانیت، یعنی تعلیم آگاهی به دیگران و پرورش دیگران.
مُتَعَلِّمٌ على سَبيلِ نَجاةٍ ، یعنی انسانی که قادر به درک وفهم مفاهیم است و میتواند میزانی برای تشخیص داشته باشد، و این ممکن نیست مگر اهل تفکر و جستجو باشد، و همه اینها لازمهاش تفکر است.
هَمَجٌ رَعاعٌ ، انسان احمق یعنی کسی که بدون داشتن ابزار مفهومی میخواهد نظر بدهد و از قضا جریان قدرت به انحای گوناگون میخواهد این صورت را به عنوان استاندارد نشان دهد.
خطرات این فهم احمقانه چیست؟ نسبت این فهم احمقانه از دین با امام حسین و محیای حسینی چیست؟
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام «مکتوبات هیأت الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.