ویرگول
ورودثبت نام
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

چرا چیزی را که نمی‌پسندیم انتخاب می‌کنیم؟

متن پیش‌ رو تلاش می‌کند در ابتدا توضیحی مختصر در مورد افراط و تفریط داده و سپس به عواملی که موجب پیدایش این حالت می‌شود بپردازد.

اصل تقسیم هر امری نیازمند به مبنا و معیاری است تا به‌واسطه آن معیار، طرفین قضیه را از یکدیگر جدا کرده و برای هریک لفظی انتخاب کنیم تا به‌وسیله آن به معنای موردنظر خود پی ببریم. مبنا و معیار تقسیم‌بندی افراط و تفریط، حق و عدل است یعنی بر اساس عدل که انجام دادن هر چیزی در حد خود تعریف می‌شود، ما رفتار انسان‌ها را به دو دسته افراطی (بالاتر از حد) و تفریطی (پائین تر از حد) تقسیم می‌کنیم.
انسان بالفطره علاقه‌مند به عدل و حق است و همواره می‌خواهد هر چیزی در جای مستحق خودش باشد و آن چیز به امور و مرزهای دیگران تجاوز نکرده و دیگران نیز به حدود مربوط به آن تجاوز ننمایند؛ به‌عبارت‌دیگر انسان از هر رفتار متعادل لذت می‌برد و رفتارهای نامتعادل باعث رنج او می‌شوند و خود انسان همواره سعی و کوشش می‌کند تا در مسیر متعادل رفتار کرده و دیگران را نیز به این مسیر هدایت کند. حال که این‌چنین است ما چرا شاهد رفتارهای نامتعادل انسان‌ها در قالب افراط یا تفریط هستیم؟ این سؤال را می‌توان در قالب گسترده‌تری هم بیان کرد: چرا انسان رفتاری انجام می‌دهد که آن را نمی‌پسندد؟ و آیا اساساً امکان چنین امری (رفتار برخلاف علاقه و میل) میسر است؟

برای پرسش به سؤالات بالا ابتدا چند مقدمه را در مورد اعمال انسان ذکر می‌کنیم و سپس به پاسخ سؤالات می‌پردازیم
1. اعمال و افعال اختیاری و ارادی انسان از علم او سرچشمه می‌گیرند چراکه تغییر در علم او موجب تغییر در اعمالش خواهد شد برای مثال انسانی ابتدا اراده می‌کند تا از چشمه‌ای آب بنوشد در همین حین فردی به او خبر می‌دهد که آب این چشمه شور و غیرقابل‌نوشیدن است همین علم جدید باعث می‌شود انسان از اراده خود صرف‌نظر کرده و آب ننوشد (توجه داشته باشید که در اراده اول (نوشیدن آب) انسان در ذهن خود شیرین و قابل شرب بودن آب را (علم) پیش‌فرض داشته و پس از آن اراده نوشیدن کرده است) پس علم به‌طور مستقیم در اراده انسان بر انجام اعمال مؤثر است.

2. اراده انسان به دوست‌داشتنی‌ها و تنفرهای او تعلق می‌گیرد یعنی او همواره از طریق علم دوست‌داشتنی‌های خود را می‌شناسد و به سمت آن‌ها حرکت می‌کند و هم‌چنین خطرات و رنج‌های خود را شناسایی کرده و از آن‌ها دوری می‌کند پس رفتارهای انسان به‌طور کلی به دو دسته تقسیم می‌شوند دسته‌ای برای جلب منفعت و دسته‌ای دیگر برای دفع ضرر البته در بررسی‌ها ما باید برآیند رفتارها را در نظر بگیریم نه یک رفتار را برای مثال انسان ممکن است به سمت رنج کوچک‌تری برای دفع رنج بزرگ‌تری برود مانند خوردن داروی تلخ برای دفع بیماری که رنجش بیشتر از داروی تلخ است

3. امکان خطا در فکر و ادراک انسان وجود دارد یعنی بعضی‌اوقات انسان چیزهایی غلط را، صحیح می‌پندارد و بالعکس و البته خود متوجه این خطا نیست

4. غفلت و بی‌توجهی موجب فراموشی علم انسان می‌شوند که اصطلاحاً به آن حواس‌پرتی می‌گویند به‌عبارت‌دیگر انسان گاهی اوقات علمی را که قبلاً کسب کرده به علت فراموشی نمی‌تواند از حافظه خود بازیابی کند مگر اینکه قسمت‌هایی از آن علم یا چیزهایی مربوط به آن را ببیند یا به یاد بیاورد برای مثال بسیار برای ما پیش می‌آید که خواب خود را هرچه فکر می‌کنیم به یاد نمی‌آوریم ولی وقتی یکی از قسمت‌های خواب خود را در خارج می‌بینیم کل خواب در ذهنمان تداعی و یادآوری می‌شود
مقدمات فوق را به‌طور خلاصه مرور می‌کنیم:1. افعال اختیاری از علم سرچشمه می‌گیرند 2. متعلَّق علم افعال اختیاری، علم به منفعت و زیان است 3. امکان خطا در علم وجود دارد 4. بی‌توجهی موجب فراموشی علم می‌شود

حال طبق این چهار مقدمه به پاسخ سؤالات مطرح‌شده می‌پردازیم.


انسان همواره به دنبال جلب منفعت و دفع ضرر به‌صورت برآیندی است و رفتار متعادل نیز یکی از مصادیق این امر است اینکه انسان گاهی از رفتار متعادل خود خارج می‌شود ریشه در دو امر دارد؛ یکی اینکه او در تشخیص تعادل دچار خطا می‌شود؛ یعنی چیزهایی را که متعادل نیستند متعادل می‌پندارد و خود متوجه این امر نمی‌شود، لذا بااینکه رفتارش متعادل نیست ولی خود خیال می‌کند که در مسیر تعادل گام برمی‌دارد؛ بنابراین اگر کسی به او تنبه و آگاهی بدهد و او را از ابعاد دیگر رفتار خود آگاه کند او ابتدا به جهل خود پی برده و از رفتار نسنجیده خود پشیمان خواهد شد.
ریشه دوم این امر مسئله غفلت از علم خود در حین رفتار است یعنی او بااینکه به رفتار متعادل علم دارد و ولی در حین رفتار دچار حواس‌پرتی نسبت به علم خود می‌شود لذا از رفتار متعادل خارج می‌شود و در این حالت اغلب خود سریعاً متوجه حواس‌پرتی خود می‌شود؛ برای مثال بسیار می‌شود که ما هنگام صحبت لحظه‌ای حواسمان پرت شده و حرف غلطی زده‌ایم و پس از آن سریعاً متوجه شده و با جمله «ببخشید حواسم نبود» جمله قبلی خود را اصلاح می‌کنیم.

خلاصه کلام اینکه افراط و تفریط حاصل نمی‌شود مگر با جهل و نادانی. حال اینکه این جهل ریشه در خطای علم داشته باشد و یا در حواس‌پرتی. در همین زمینه چه زیبا فرموده امیرالمؤمنین (ع) که: «جاهل را نمی‌بینی مگر در افراط و تفریط[1]»

[1] نهج‌البلاغه حکمت 70


برای ورود به کانال پیام‌رسان تلگرام «مکتوبات هیأت ‌الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.

هیات الزهرا سدانشگاه صنعتی شریفنشریه حیاتافراطی گریعلی رمضانی
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید