«بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ...» سورۀ هود، آیۀ 86
امید، سرمایهای برای انسان است که فقدانش میتواند زندگی وی را تا مرز پوچی بکشاند. همان گونه که داشتن این ثروت عظیم محرکی پر قدرت برای بشر خواهد بود، خلا آن نیز سنگینی خود را بر انسان تحمیل خواهد کرد. گاه در این بحبوحۀ زندگی که ظلم دیوانهوار از دیوار مظلوم بالا میرود، تنها یک چیز است که ظرف ما را از سرمایۀ امید پر میکند...
اعتقاد به ظهور یک منجی تنها مخصوص شیعیان و یا مسلمانان نیست؛ بلکه در بسیاری از ادیان، این اعتقاد به شکلهای مختلفی دیده میشود. بشارت به آیندهای روشن و سراسر پر از عدل و نیکی، نهتنها در اسلام و ادیان الهی وجود دارد، بلکه نشانههایی از آن را در تعلیمات ادیانی چون هندو، زرتشت و بودا نیز میتوان یافت. حال سوال اصلی این است که با وجود چنین عقیدهای، وظیفۀ معتقدین به آن چیست؟ آیا تنها انتظار به معنای عامش برای فرا رسیدن زمان ظهور منجی جهان کافیست یا باید به انتظار خود رنگ و بویی دیگر ببخشیم و در افق دیگری آن را به تصویر بکشیم؟
امام صادق(ع) میفرمایند: »کسی که مایل است جزء یاران حضرت مهدی(عج) قرار گیرد، باید منتظر باشد و اعمال و رفتارش در حال انتظار با تقوا و اخلاص نیکو توام گردد. « منظور از انتظار فرج، نشستن بر لب جوی و گذر عمر دیدن تا زمان ظهور نیست! این نوع نگاه نتیجهای جز بیمسئولیتی نسبت به محیط اطراف و بیثمری زندگی، چیزی در بر نخواهد داشت. باید این نگاه عوامانه کنار برود، باید مهدویت در افکار ما، اعمال ما و زندگی ما ریشه بدواند و تمام آن را فراگیرد، باید محوری شود و زندگی ما حول آن جریان داشته باشد، باید خط مشیی بشود برای تصمیمگیریها و مسیرمان... . این بایدهاست که حالت عوامانۀ انتظار را کنار میزند و روی دیگری از آن را به ما نشان میدهد.
با این تفاصیل، سبک زندگی منتظرانه، همان سبک زندگی دینی، اسلامی و شیعی در عصر غیبت است و کسی میتواند در انتظار مهدی موعود(عج) باشد که با او آشنا بوده، محبت او در قلبش طلوع کرده باشد. چنین کسی قطعا پی برده است که برای نجات جامعۀ بشریت، راهی جز ظهور حضرت نیست و ظهور ایشان نیازمند مقدمهسازی است، مقدماتی که باید آنها را در سبک زندگی خود لحاظ نماید. اما آیا در جامعۀ مدرن امروزی، چنین چیزی ممکن و شدنی است؟ آیا با وجود سختیهای هرروزه، هنوز هم میتوان نه به معنای عام، منتظر ماند و خود را از دستۀ سی مرغ جدا نکرد؟ میدانیم که لا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ؛ پس خسته شدن از انتظار بیمعنی است. از طرفی خداوند سبحان خود فرموده است که لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا؛ بنابراین انتظار فرج، کاری نشدنی هم نیست و خداوند که آن را برای ما تکلیفی قرار داده، بر شرایط واقف است؛ پس شکی در این امر راه ندارد. حتی شاید بتوان گفت آنکه در جامعۀ امروزی زندگی میکند و هر روزه ظلم را در لباسی جدید در صحنۀ عمل میبیند، درک بیشتری از ضروریت امر انتظار دارد. در واقع همین وضع جامعه کافی است که عنصر انتظار در انسان ظهور پیدا کند. کسی که به وضع موجود اعتراض داشته باشد، در انتظار وضع بهتری خواهد بود و هرچه شدت اعتراض بیشتر و مبنای آن منطقیتر باشد، انتظار هم با شدت بیشتر و بادوامتر خواهد بود. لذا در جامعۀ امروزی پدید آمدن حس انتظار بسیار محتملتر است.
انسانی که معترض واقعی باشد، انتظارش نیز در ابعاد دیگری خواهد بود. او تلاش میکند هر کاری که نیاز است انجام دهد تا انتظار فرج به سر آید؛ به خصوص سعی میکند به کسانی که وضعیت جامعه را به این سمت و سو کشاندهاند اعتراض کند. یعنی همین اعتراضها مبنایی برای حب و بغض ما در انتظار میشوند. انسان منتظر نمیتواد با اهل ظلم دست دوستی دهد و پیمان صلح با مفسدان ببندد. او نمیتواند منفعل باشد و در مقابل ظالم سر خم کند؛ فلذا تمام قد در برابر آن خواهد ایستاد.
امام كاظم عليه السلام میفرمایند: »خوش به حال شيعيان ما كه در زمان غيبت قائم ما به دوستى ما چنگ مى زنند و در دوستى ما و برائت از دشمنان ما استوارند آنها از ما و ما از آنها هستيم، آنها به پيشوائى ما راضى شدند و ما هم به شيعه بودن آنها راضى وخشنوديم و خوشا به حال آنها، به خدا قسـم آنها در روز قيامت با ما و مرتبه ما هستند. « با نگاه به تاریخ، درس گرفتن از آن و روایات ائمه علیهمالسلام، میتوان یافت که از عوامل زمینه ساز ظهور حضرت و تقرب ما به ایشان، ولاییتر شدن جامعه است. جامعهای که ولایی باشد، به صورت جمعی برای مقابله با ظلم و زمینهسازی تلاش میکند و تلاشش برای برطرف کردن موانع، اثربخشتر خواهد بود.
تلاش برای فراهم کردن مقدمات ظهور، آثار و برکات فراوانی در زندگی ما خواهد داشت. آثار اخلاقی و معنوی این نوع انتظار آنچنان گسترده است که میتواند نهتنها ضعف ایمان را از بین میبرد، بلکه تضعیف کنندۀ انرژی کفر و نفاق نیز خواهد بود. هرچه ایمان قویتر شود، بر سرمایۀ زندگی ما که امید است میافزاید و انرژی عبور از مشکلات را فراهم میسازد.
در نهایت باید گفت هر چند زمینه سازی ظهور، تلاش زیادی میطلبد، اما دعای ما برای ایشان مستجاب است چرا که حضرت مهدى عليه السلام در نامه مباركش به سفير خود محّمد بن عثمان فرمود: » براى تعجيل فرج زياد دعا كنيد، چون همين دعا موجب فرج شماست. « دعا در حق ایشان از تکالیف ما شیعیان در دوران انتظار است و مطمئن باشید که فرزند زهرا (س) دعای ما را بیجواب نخواهد گذاشت و او نیز برای شیعیان خود، دعا خواهد کرد.
اللهم عجل لولیک الفرج
به قلم: سارا محمودآبادی 00 علوم کامپیوتر