مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

خلاصه سخنرانی هیأت هفتگی / «واقعه‌ای که یک پرونده ۱۰۰ ساله را باز کرد...»

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه سخنرانی هیأت هفتگی / ۲۳ آبان ۱۴۰۲ / حجت‌الاسلام طباخیان / جلسه سوم

بعضی از بند‌های معاهده‌ی امام مجتبی(ع) با معاویه

۱- اینکه خلافت صرفا به معاویه واگذار می‌شود و او نمی‌تواند خلافت را بعد از خودش به کس دیگری منتقل کند؛ یعنی تو حق طرح‌ریزی برای آینده‌ی سیاسی جهان اسلام را نداری. آنچه بعد از مرگ معاویه باید اتفاق بیفتد هم مشخص شد، که اگر حسن‌بن‌علی(ع) زنده است او خلیفه است (و این کاملا محتمل است چون در این زمان معاویه ۶۴ ساله است و امام مجتبی(ع) به ۴۰ سال نرسیده‌اند، با یک اختلاف ۲۶-۲۷ ساله طبیعی است که در زمان مرگ معاویه امام(َع) زنده باشند) و اگر او زنده نبود حسین‌بن‌علی(ع) خلیفه می‌شود، و اگر او هم زنده نبود خلافت واگذار شود به شورایی از مهاجرین و انصار که درباره‌ی آینده‌ی جهان اسلام تدبیر کنند. اساسا یکی از ریشه‌های حرکت امام حسین(ع) همین بند صلح‌نامه است که مشروعا و طبق معاهده، من خلیفه هستم و نه یزید‌بن‌معاویه.

۲- تأمین امنیت جانی علویان، که این شرط هم اجرا نشد؛ توده‌های شیعیان و علویان آسیب‌های جدی دیدند در دوران معاویه.

۳- یک تعهد مالی به امام مجتبی(ع) که بخشی از درآمد سالیانه‌ی فارس و بخش جنوبی ایران که به کوفه می‌رود باید مستقیما واگذار شود به امام مجتبی(ع) تا حضرت تدبیر کنند برای هزینه‌ها. این بند احتمالا ناشی از آن است که امام(ع) می‌دانند که احتمالا جامعه‌ی علوی در دوران معاویه دچار سرکوب و تنگنا خواهد شد، و شیعیان از مواهب اجتماعی محروم می‌شوند. برای جبران این محرومیت‌ها نیاز به پول هست و از اینجا باید تأمین شود.

این شرط اجرا شد و سالیانه این پول در دست امام مجتبی(ع) قرار می‌گرفت. بخشش‌های عظیم ۱۰۰۰ درهم و ۱۰۰ دینار و امثال اینها که حضرت مجتبی(ع) عطا می‌کنند به پشتوانه‌ی یک منبع جدی این‌چنینی است که در معاهده قید شده.


دولت پیامبر(ص) هم قائم‌به‌فرد نبود.

هیچ دولتی تشکیل نمی‌شود مگر اینکه ثبات آن متأثر است و از رخداد‌های سیاسی-اجتماعی پیشین، و احوال زمانه‌ی خودش. و این دولت هم همان‌طور که جلسات قبل عرض کردیم قائم‌به‌فرد نیست. تصور اعجازگونه نسبت به دولت امیرالمؤمنین(ع) تصور صحیحی نیست. شما ببینید در زمان خود پیامبر(ع) با وجود اینکه حضرت(ص) بعد از بدر ۹ سال مسئول تمام شریان‌های اجتماعی-سیاسی مدینه بودند و حکومت را اعم از مسائل سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی... مدیریت می‌کردند، اما بعد از وفات حضرت(ص) مردم در کمتر از ۳ روز برگشتند به دوران جاهلیت.

چرا این اتفاق می‌افتد؟ آیا این ضعف‌ها متوجه شخص حضرت(ص) بود؟ نه، مسئله این است که شخص پیغمبر(ص)، یک کنشگر هستند؛ کنشگران دیگری هم در تحولات این جامعه وجود دارند که مؤثرند در تحولات.


قتل عثمان، یک پرونده‌ی ۱۰۰ ساله را باز کرد...

دولت امیرالمؤمنین(ع) بر خون بنا شده است. زمانی که این دولت تأسیس می‌شود جامعه ثبات سیاسی‌اش را از دست داده است و ملتهب است. به خاطر اینکه مخالفان عثمان از اقصی نقاط جهان اسلام جمع شده‌اند و عثمان را به قتل رسانده‌اند؛ اتفاقی که حضرت(ع) تمام تلاش‌شان را کردند به‌وقوع نپیوندد.

قتل عثمان ایجادِ یک پرونده‌ی سیاسی-امنیتی باز کرد، که این پرونده ۱۰۰ سال بسته نشد! صد‌ها هزار نفر از طرفین این منازعه، یا به‌عنوان حمایت از خلیفه و یا به‌عنوان مشارکت در قتل خلیفه، کشته شدند. و حتی این اتهام از پدران به پسران منتقل می‌شد! پسران را می‌کشتند به‌خاطر پدران. زید‌بن‌علی‌بن‌الحسین را کشتند و گفتند به جرم اینکه علی قاتل عثمان بوده! حتی سیدالشهداء را با اتهام مشارکت امیرالمؤمنین(ع) در قتل عثمان کشتند؛ زمانی که آب را بر امام(ع) بستند گفتند آب را بر او می‌بندیم چون خلیفه‌ی مظلوم هم عطشان کشته شد!

حال دولت امیرالمؤمنین(ع) در سرچشمه‌ی این قتل و این بی‌ثباتی شکل می‌گیرد.


وقتی مردم خودشان ریختند و عثمان را کشتند، چرا بعدش دنبال قاتل عثمان و انتقام‌گیری بودند؟

۱- جامعه در یک التهاب این قتل را انجام داد. مردم بعد از اینکه عثمان را کشتند دیدند عجب غلطی کردیم عثمان را کشتیم! عثمان که آدم خوبی بود! خب ما این پیرمرد هشتاد و چندساله را برای چه کشتیم؟ اگر ناراضی هم بودیم از خلافتش، خودش چندوقت دیگر به مرگ طبیعی می‌مرد. این وحشی‌گری برای چه بود؟ معلوم می‌شود یک کسی تحریک کرد جامعه را.

۲- همه‌ی مردم در قتل دخیل نبودند؛ اگر بخشی از جامعه مخالف شدید عثمان بود، یک بخش دیگر در جامعه وجود داشت که حامی شدید عثمان بود، اما به‌واسطه‌ی فضای سیاسی سکوت کرده بود. این جریان وقتی عثمان کشته شد افکار عمومی را دست گرفتند و قتل عثمان را سرزنش کردند و تبلیغات وسیع کردند.

۳- امیرالمؤمنین(ع) ویژگی‌هایی دارند که قتل عثمان بهشان می‌چسبد. امیرالمؤمنین(ع) هاشمی‌ست و عثمان اموی، که این دو از قبل‌ها دشمنی دارند. امیر(ع) در زمان عثمان مخالفت‌هایی با او کرده‌اند. سردسته‌های مخالفین و شورشیان علیه عثمان نزدیکان حضرت(ع) هستند. وقتی هم عثمان کشته می‌شود ایشان به خلافت می‌رسند. لذا اتهام قتل عثمان به ایشان می‌چسبد. و به همین‌خاطر هم حضرت(ع) وساطت می‌کردند میان عثمان و مخالفان، به همین‌خاطر آب می‌رساندند به عثمان، به همین‌خاطر حسنین را مأمور دفاع از خانه‌ی عثمان کرده بودند.


دولت امیرالمؤمنین(ع) از لحظه‌ی تشکیل متهم شده است به حذف جریان مقابل؛ و انتظار ثبات از این دولت به راحتی نمی‌رود...

سخنرانیهیات هفتگیدانشگاه شریفهیات الزهرا سحجت الاسلام طباخیان
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید