اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
پایان اعتبار انبیاء
خداوند متعال در مورد وجود نازنین پیامبر ما، صفاتی که در قرآن برایش ذکر شده، یکی همین خاتمیت است.
ولکن رسول الله بود یک، دوم خاتم النبیین. نبیین یعنی پیغمبران، النبیین یعنی همهی پیغمبران. یعنی هیچ پیغمبری نیست مگر اینکه پایانش مهر و امضای حضرت رسول است که به اعتبار همهی انبیاء پایان میدهد. اعتبار مسیحیت، یهودیت امروز به قرآن ماست. به حقانیت دین ماست. وگرنه انجیل، تورات اینقدر مسائل خلاف عقل و خلاف مقدسات توحیدی دارند که هیچ کسی باور نمیکند این کلام الله باشد، کتاب الله باشد.
در وصف بزرگی قرآن
قرآن کریم کتاب الله و کلام الله است. کتاب الله و کلام الله فرق دارد. هم مکتوب است، در لوح محفوظ است و در قلب پیغمبر مکتوب است و هم کلام خدا است. خدا با این حرف زده. علاوه بر اینکه کلام الله و کتاب الله است؛ قرآن است. قرآن یعنی چه؟ یعنی خداوند خودش قرائت کرده. لذا مطمئن باشید قرآن یک قرائت بیشتر ندارد. اسلام یک قرائت بیشتر ندارد.
پیامبر (ص)، عینیت قرآن کریم
این پیغمبر ما عینیت قرآن کریم است، تحقق وحی الهی در خارج است. و چون ابدی است، باید علی الدوام برای استخراج نیازهای مردم، پاسخگویی به تقاضاهای مردم، مطالبات مردم، در هر زمانی باید عینیتی برای قرآن باشد، و بر اساس آن نیازها پاسخگوی نیازهای قرآنی، که نیازهای زندگی بشر است. نیازهای انسانیت و آدمیت است. نیازهای آن کمالطبی بشر است که باید به قله برسد.
نبوت و امامت
برای این جهت خدای متعال مسالهی امامت را قرار دادهاست. لذا پیغمبر خدا از اولی که مسالهی تبلیغ اسلام را در جلسهای سری مطرح کرد، کنار دعوت به توحید، دعوت به رهبری بعد از خودش کرد. و مسالهی امامت ائمهی اثنی عشر، جزء معجزات پیغمبر خداست.
امروزه دنیای غرب، برای حکومتها، برای هر کاری که بخواهند بکنند، نقشهی راه دارند؛ برای پنجاه سال، برای صد سال، اما پیغمبر ما که آمده، نقشهی راه را تا انقراض عالم، با جزئیاتش که یکی وجود نازنین امام زمان ما، این دوازده امامی که دوازده رهبر آسمانی هستند، دوازه ادل قرآن کریم هستند، دوازده خلیفهی مطلق خدا هستند، دوازده الگو و مقتدای بشر هستند، دوازده چشمهی جوشان برای پاسخگویی به عطشهای بشر هستند، اینها با اسمشان، با رسمشان، با خصوصیاتشان، در روایات ما مطرح شده.
شئون پیامبر در قرآن
لذا پیغمبر خدا شئونی که در قرآن کریم برایش نقل شده؛ یکی سه بار، چهار بار در قرآن کریم آمده، «...يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ...» {جمعه – آیه ۲} این سه مورد.
صلح امام حسن مجتبی (ع)
امام مجتبی خودشان فرمودند: «من همان کار پیغمبر را کردم» پیغمبر در صلح حدیبیه، آن سال، نخواست با جنگ برود به مکه، اما موجودیت خودش را به امضای آنها رساند، یک قدرت سیاسی فوقالعادهای در دنیا کسب کرد، بعد برای سال بعد که اینها در امتحان به تعهداتشان وفا نکردند او قول را آماده کرد که اگر ما با اینها جنگ کردیم، قشون بردیم و اینها را تسلیم کردیم، همه میگویند تقصیر خودشان بود، اینها به هیچ قانونی پایبند نیستند.
در کار امام حسن مجتبی (ع) حفظ دماء بود، اگر امام حسن مجتبی (ع) کنار نیامده بود، با نفوذیهای زیادی که در دستگاهشان بودند و فرماندهان قشونشان پول گرفته بودند و امضا داده بودند -که این هم سیاست بود، که خواست همانها را هم خراب کند که بعد آنها هیچ حرفی برای گفتن نداشته باشند، افشا کرد، لیستشان را برای امام حسن مجتبی با امضاهایشان فرستاد، که اینها با ما اینجور مکاتبه دارند به ما قول دادهاند شما را دستبسته تحویل ما بدهند- امام حسن (ع) عزتمندانه و شرافتمندانه، هم مانع این شد که ترور شود، بعد هم معاویه خودش خونخواهی میکرد، هر کس اندک گرایشی به امیرالمومنین داشت، به بهانهی خون امام همه را قلع و قمع میکرد و هیچنشانهای از حرکت قرآنی امیرالمومنین باقی نمیگذاشت.
دین جهانی
وجود نازنین پیغمبر جهت حاکمیت مطلق دین فرستادهشده و پیشگویی دقیقی هم کرده است. «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» {توبه - ۳۳} هم در سورهی مبارکهی توبه و هم در سورهی مبارکهی فتح، این آیه را خدای متعال تابلو کرده است؛ که این دین، دین جهانی است و خدای متعال اراده کرده است، پیغمبرش را فرستاده است، او آمده آدرس داده است که بشریت باید برسد زیر پرچم امام زمان (عج).