نسل قدیم در برابر نسل جدید
گویا قرار است دربارهي موضوع داغ این روزها، فاصلهی نسلی، قلمفرسایی کنم. همینجا بیایید قرار بگذاریم در ادامهی یادداشت، نسل جدید را «جدیدیها» صدا بزنیم و نسل قدیم را «قدیمیها»؛ البته صرف نظر از بار معنایی دو کلمهی جدید و قدیم! آنچه بیهیچ مقدمهای مشهود است، رشد نمایی تغییرات نسل جدید نسبت به نسل قبلش است. همچنین هویداست که دنیای جدید، یعنی فضای مجازی، از اثرگذارترین مؤلفههای این تغییر است. این «مجاز» طوری روی عناصر مختلف زندگی آدمها، از ارتباطات گرفته تا نوع نگرش و سبک زندگیشان، سایه انداخته که «تفاوت نسل جدید و قدیم» به «تفاوت آدمهای امروز و دیروز» تبدیل شدهاست. در واقع، شما از هر نسلی که باشید در اثر حضور در دنیای مجازی، با خودِ قبلیتان متفاوت شدهاید.
دسترسیها تفاوت کرده است!
هر جور که باشد، آدمیزاد عمدتاً در میدان دسترسیهایش میتواند جولان دهد. بیایید کمی فکر کنیم؛ همین چند دهه پیش آدمها وقتی از خانه بیرون میآمدند، چه میدیدند؟ با چه کسانی در ارتباط بودند؟ چه تفریحاتی داشتند؟ اگر شیطنتشان گل میکرد، چقدر فضا برای ارتکاب اشتباه و به دام صیاد افتادن برایشان فراهم بود؟ اگر کسی هم پا به مسیر غلطی میگذاشت، جامعه چقدر در راهبری درست این فرد موفق بود؟ حال بیایید همین پرسشها را درباره زمان حال بپرسیم؛ اصلاً برای بررسی دسترسیهای آدم امروزی، نیاز است از خانه بیرون رویم؟ مشخصاً خیر! چرا که امروزه دنیای جدیدی توی خانهها باز شده که حتی دنیای بیرون از خانه نیز متأثر از آن است. تلفیقی از فضاهای خوب و بد و سالم و مسموم در دسترسپذیرترین حالت ممکن خود هستند. بدیهی است که پیش از خریدن ماشین، باید گواهینامه بگیرید. از آن جایی که جدیدیها پیش از ورود به دنیای جدید، دورهای نگذراندهاند و گواهینامهای دریافت نکردهاند، تصادفات سر به فلک کشیدهاست. در حالی که قدیمیها سالمتر به مقصدها رسیدهاند.
فرصت نداریم لحظهای با خود تنها شویم!
جدیدیها هر روز زیر بمباران وسیع دادههای دنیای مجازی تنفس میکنند. شاید حتی لحظهای فرصت نکنند با خود تنها باشند، متوجه نشوند لحظهها چطور میگذرد و بهدنبال یک کارگاه خوب برای تقویت تمرکز (بخوانید کسب تمرکز!) باشند. حال آن که چطور میشود بدون لحظهای فکر کردن، هویت و چیستی خود را یافت، به هدف زندگی فکر کرد و مسیر درست را پیدا کرد؟ این گونه است که سرگردانی جدیدیها همهگیر و شدید شدهاست. تعدد، انتخاب را سخت میکند. این روزها برای یک جدیدی که در پی این است که بداند از زندگی چه میخواهد، مسیرها فراوان است ولی دریغ از لحظهای فرصت برای تفکر! اصلاً مگر معنی دارد لحظهای از هر کاری فارغ شدهباشی و گوشیت را دستت نگیری و پیامرسانها را بالا و پایین نکنی؟!
اوضاع در محیط آکادمیک بغرنجتر است!
همان طور که پیش از این اشاره شد، تفاوت نسلی دامنگیر ارتباطات شدهاست. یکی از انواع ارتباطات که احتمالاً اکثر خوانندگان این یادداشت مبتلا به آن هستند، ارتباط استاد و دانشجوست. کشکمشهای جدیدیهای نوورود دانشگاه با استادها زاییدهی این تفاوت است. چند سال اخیر هم که نه تنها ارتباطات بلکه آموزش و مباحثه علمی نیز در بستر دنیای مجازی صورت میگیرد، این کشمکشها و فاصلهها شدت گرفتهاست. گویا هر یک از طرفین، استاد و دانشجو، از سیارههای متفاوتی هستند.
به قهقری میرویم؟
علی رغم تمامی شکافهای جدیدی که دنیای مجازی در حد فاصل دو نسل جدید و قدیم ایجاد کردهاست، شکافهایی نیز پر شدهاست! در مقدمه گریزی به این پدیده زده شد: «شما از هر نسلی که باشید در اثر حضور در دنیای مجازی، با خودِ قبلیتان متفاوت شدهاید». آگاهی زیادی و بیش از حد، خصوصاً وقتی در عمل شمایلی پیدا نکند، بیخاصیت و بلکه مضر است. با این حال، در ارمغانهای دنیای مجازی همین بس که سنسور آدمها به وجود این تفاوتها و مسائلی که به دنبال آنها ایجاد میشود، فعال شدهاست. به عبارتی همه بیش از پیش آگاه گشتهاند و تلاش میکنند جدیدیها را بیشتر بشناسند و به آنها نزدیک شوند. همچنین از آنجایی که قدیمیها هم زیر سایهی دنیای جدید قرار گرفته و دچار تغییرات زیاد نسبت به چند سال پیش خود شدهاند، بهتر میتوانند در این مسیر گام بردارند.