ابتلائات جامعه ایمانی باعث میشود افرادی از داخل جامعه مخالفت خودشون رو نشون بدن و در جهت زمین زدن حاکمیت اسلامی گام بردارند.
اینها فکر میکنند دارند از فرصت استفاده میکنند، در حالی که در برنامه خدا هستند و دارند دچار سنت تمحیص میشوند، یعنی جامعه همواره در حال خالص شدن است.
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ
هرچه خالص تر، ابتلائات سخت تر؛ تا جایی که صدای رسول هم در میآید...
اینطور نیست که هرچه بیشتر پیش بریم کار راحتتر بشه؛ نه! ابتلائات سختتر میشود. و این در همه ساحات هست، هم اعتقادی هست، هم سیاسی و هم مسائل دیگر... . باید در همه زمینهها قوی شد.
عدهای سال ۸۸ قاطی کردند با وجود داشتن اعتقاد! عدهای با بسته شدن حرمها قاطی کردند با وجود داشتن بینش سیاسی!
اینطوری نیست که ما بگوییم چون مؤمن هستیم دیگر تحت حمایت خدا هستیم و دیگر قرار نیست خون از دماغمان بیاید؛ برعکس همواره فشار بیشتر میشود. داستان فردی که علی(ع) رو حق میدانست ولی یک قیمتی داشت! یعنی شما تا یک جایی پای کار هستی، بعد آن شل میکنی.
أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ
وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ...
۱۸هزار نفر به اباعبدالله گفتند پایهایم. فتنه شد. خالی کردند... ! شوخی نیست! ولی اونایی که ماندند دیگر در اوج هستند. از آن طرف کسانی که میروند در پازل جریان باطل، فکر کردند پازل خدا را به هم میزنند؟ چقدر نفهمند که نمیفهمند خودشون هستند که دارند از صف مؤمنین خارج میشوند و بیچاره میشوند!
أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَنْ يَسْبِقُونَا ۚ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ
هرکسی هم در جریان حق به وظیفهاش عمل میکند، به خودش کمک کرده، خودش رو سعادتمند کرده، خدا غنی است.
وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ