اشارهای به آنچه در شریف باید تجربه کرد
همیشه سوال اینجاست که چه چیزی همیشه جذابیت دارد؟ چه چیزی آدمها را میخکوب میکند؟ چه چیزی مسحور و محصورمان میکند؟ چه چیزی توجه آدمها را متمرکز میکند؟ و...
شما چه مواردی به ذهنتان میرسد؟
به نظر من یکی از چیزهایی که همیشه جذابیت ایجاد میکند، «تعامل» است!
تعامل، ارتباط چندسویهی آدمها و اتفاقات و پیشامدها و حتی اشیاء باهم است. تعامل یعنی ارتباط! یعنی یک ماهیتی که طی آن اطلاعات، کنشها و واکنشها و کلی چیزهای رشددهندهی دیگر ردوبدل میشود. تعامل، آدمها را به کنش وا میدارد. به حرکت وا میدارد. به پویایی میکشانَد و همین، اساس انسان است. انسان مخلوط با «حرکت» است.
همین که تعامل، در راستای مادهی اولیهی انسان است، برای انسان خوشآیند است. جذابیتزاست. شیرین و باب میل است.
اگر کسی از شما بپرسد مشکل کتابنخوانیِ یک عده دانشجو را درمان کن؛ چه ایدهای دارید؟ مسابقهی کتابخوانی برگزار میکنید؟ کتابهای کوچک و باریک میدهید دستشان؟ به زور حلقهی کتابخوانی میگذارید؟ کدام از اینهایی که گفتیم؛ حل مشکل میکند؟ احتمالا هیچکدام!
حالا یک سوال دیگر! چرا همیشه چالش ما، کتابنخوانی است؟ چرا هیچ وقت برای تشویق دانشجویان به فیلم دیدن و گیمزدن اقدامی نمیکنیم و اتفاقا گرایش بچهها به این موارد بیشتر از کتاب است؟!
جواب ساده احتمالا این است که «چون نسل جدید بیفرهنگ شده است!» اما جواب ساده لزوما در این دنیای پیچیده، درستترین جواب نیست...!
جواب، «تعامل» است. سطح درگیری مخاطب با کتاب و «کنشگر»بودن مخاطب دربرابر کتاب خیلی ضعیف است. نه نویسنده را میبینی؛ نه میتوانی نظر خود را به کتاب عرضه کنی؛ نه داستانِ ازپیشتعیینشده را به میل خودت تغییر دهی و خلاصه، مخاطب هستی نه کاربر! یوزر نیستی. کنشگر نیستی. مخاطب هستی.
در بازی و گیم دنیا کاملا برعکس است. نسبتا هیچ سرنوشت و عاقبت از پیش تعیینشدهای وجود ندارد. کاربر -تا حد زیادی- تصمیم میگیرد بازی چطور پیش برود. سطح تعامل بالاتر است. مخاطب، بیکار ننشسته
تعامل برای آدمها جذابتر است پس بازی، جذابتر است. پس فیلمها هم رنگ تعاملی به خود میگیرند و صنعت فیلمسازی به این سمت پیش میرود. تعامل برای آدمها جذاب است...
خب که چی؟! چه ربطی به منِ دوصفری دارد؟ احتمالا از خودت میپرسی...
جواب خیلی رُک و پوستکنده این است: تعامل با محیط اطراف، با آدمها، با فضاهای مختلف، با گروههای مختلف دانشجویی، با هیأت دانشگاه -که انصافا از معجزات و موهبتهایدانشگاه است!-، با طبیعت و ورزش و با هزار و یک چیز دیگری که در دنیای یک دانشجو وجود دارد، خیلی جذاب است. خوشایند است. فرصت تجربه و شیرینیِ آموختن درونش هست. فرصت «زیست» هست! فرصت «آدم شدن» در لابه لای این رفتوآمدها و برنامهها و اشخاص و مسابقات و...، جاری است. تعامل، جذاب و خوشایند است. دانشجو به تعامل زنده ست. به کنش، به حرکت، به اثر است که زنده است. و اگر به بیحسی و بیتفاوتی و اصطلاحالا پوکرفیسی بود، خب اینهمه پول نفت مملکت پای ما نمیریختند...
با یکی از فارغالتحصیلها که صحبت میکردم با یک جدیتی میگفت: «فقط مریم! بگذار بچهها این را بفهمند که زندگی دانشجویی نباید زندگیِ خطیِ دانشگاه، کتابخانه، خوابگاه یا خانه شود! زندگی دانشجویی چندبعدیست. از سه بعد خیلی بیشتر است...!»
تعامل، راز پیشرفت و رشد در دنیای امروز است. این رازیست که بازیسازان دنیا فهمیدهاند؛ فیلمسازان به سمتش گسیل شدهاند و هرکس بر این اساس بنیانِ کاری را بنا کند، ضرر نمیکند! اتفاقا این را هم بدانید که شریف، به شبکههای تعاملی قویِ بین آدمهایش معروف است. از شریفیبودنتان لذت ببرید! خودتان را بیندازید در یک شبکهی پویا و امین. و تعامل کنید و پیش بروید و افتخار بیافرینید. زیبایی به کرهی خاکی هدیه کنید و نور بیافرینید که «تو چراغ خود برافروز...». شما برای شریف، رزومه خواهید بود. نه شریف برای شما!