چند مدت پیش برای محتوایی که میخواستم برای شبکههای اجتماعی پارسکدرز آماده کنم نیاز بود یه سؤال رو از تعدادی از افراد اکوسیستم بپرسم. بااینکه کاملاً آگاهی داشتم که این افراد سرشون خیلی شلوغه و خواستهی من هرچند کوچک، کاری رو به حجم کارهاشون اضافه میکنه و باوجوداینکه این درخواست برام سخت بود با خودم مبارزه کردم و این کار رو انجام دادم.
برقراری این تعامل ایدههای جالبی در مورد آدمها، روابط اجتماعی، قدرت شبکهسازی، برخورد متفاوت آدمها در زمان روبهرو شدن با یک سؤال و ... بهم داد که از همون روز من رو هیجانزده کرد؛ بنابراین تصمیم گرفتم این تجربه رو با شما هم به اشتراک بزارم تا این هیجان رو باهم شریک بشیم.
دستهبندیها رو بر اساس رویکردی که افراد در برخورد با سؤال داشتن و تعاملی که با هم برقرار کردیم انجام دادم.
رویکرد بعضی از افراد -که توی دسته موردعلاقه من قرار گرفتن - این بود که در همون لحظهای که خواستهام رو بیان کردم، شروع به انجامش کردن و میانگین مدتزمانی که از ارسال درخواست من تا ارسال جواب طول کشید 5 دقیقه بود و بعد از اون با تشکر و ... مکالمه ما به اتمام رسید.
بعد از برخورد با این آدمها یه علامت تعجب بزرگ توی ذهن من ایجاد شد. من بهشخصه یه آدم کمال گرام و همین روحیه باعث شده که در خیلی از مواقع انجام کارها رو تا حد امکان به تعویق بندازم، به همین خاطر نمیتونستم باور کنم که کسی در لحظه کاری رو شروع کنه و به فکر این نباشه که بهترین زمان رو برای انجام اون کار انتخاب کنه. این تجربه باعث شد که روی ذهنیتم نسبت به درخواستهایی که از من میشه و به تعویق انداختن کارها تجدیدنظر کنم و تلاش کنم اگر انجام کاری زمان زیادی نیاز نداره همون موقع انجامش بدم و ذهنم رو طولانی مدت درگیرش نکنم.
در بین کسایی که ازشون این سؤال رو پرسیدم یکی از اون افراد رفتار کاملاً متفاوت و جالبی در مواجهه با سؤالم داشت. در مرحله اول مثل بقیه ازم یه زمان 2 روز خواست تا جواب رو برام ارسال کنه اما 3 روز بعد خودش بهم پیام داد که در حال نوشتن جواب سواله و فکر کردن به سؤال من باعث شده که یکی از طولانیترین مطالبی که اخیراً برای وبلاگش نوشته رو بنویسه.
من یک پاسخ در حد 1 پاراگراف خواسته بودم اما اون فرد با چاشنی خلاقیت و آزاد گذاشتن ذهنش از این فرصت برای نوشتن یه مطلب برای وبلاگ خودش استفاده کرد و بعدازاین کار به من یه عالمه انرژی، حس خوب و انگیزه برای درخواست این کار از دیگران داد.
در بین افرادی که بهشون پیام دادم تعدادی جواب سلام و احوال پرسیم رو دادن اما بلافاصله بعدازاینکه درخواستم رو مطرح کردم گفتن که وقت ندارن یا اینکه کلاً پیامم رو نادیده گرفتن و دیگه جواب ندادن. بااینکه شدیداً با جنسیتی برخورد کردم با مسایل مخالفم اما برام جالب بود که کل افراد این دسته خانم بودن! – با توجه به اینکه فرصت تعامل زیادی فراهم نشد کلاً در مورد این دسته نتیجهگیری نمیکنم.
اکثر افرادی که باهاشون صحبت کردم توی این دسته قرار میگیرن. افرادی که صحبتها و درخواستم رو شنیدن، ازم زمان خواستن و جواب رو ارسال کردن. درست همونطور که پیشبینی کرده بودم.
بعضی از اون افراد با چاشنی کمالگرایی که خودم هم دچارش هستم این کار رو انجام دادن و بعضی دیگه توی اولین وقت آزادشون نظرشون رو توی ویس برام فرستادن تا خودم مکتوبشون کنم.
درنهایت چیزی که توی همه این دستهبندیها مشترک بود این بود که آدمایی که بیشتر از بقیه برام وقت گذاشتن و از تعامل باهاشون لذت بردم، افرادی بودن که پیشازاین هرچند کوتاه توی رویدادها یا توییتر باهاشون صحبت کرده بودم. اون آدما برای من یه شخصیت انسانی قائل بودن، کسی که یه جایی دیدنش یا در موردش اطلاعاتی دارن و من رو فقط به شکل یک مصاحبهکننده یا کسی که درخواست کاری رو داره نمیدیدن.
«کیفیت تعامل و مدتزمان مکالمه با میزان شبکهسازی، نسبت مستقیم داره!»
شاید اگر برونگراتر بودم، ارتباطات بیشتری برقرار کرده بودم یا سؤال رو فقط از کسایی که قبلاً باهاشون شبکه ساختم و آشنایی دارم پرسیده بودم الان مطلبی نداشتم که براتون بنویسم. چون تأثیر اون شبکهسازیهای باعث شده بود لیستی از آدمهایی داشته باشم که تعاملی صمیمانه باهام برقرار کردن و دیر یا زود جواب سؤالم رو دادن.
برای نتیجهگیری روی این نکته تمرکز میکنم که نتایج مثبت شبکهسازی فقط به این موضوع معطوف نمیشه و میتونه توی طولانیمدت تأثیر بسیار زیادی توی بهبود کیفیت تعاملاتتون، شرایط و موقعیتهای کاری که بهتون پیشنهاد میشه داشته باشه. به این فکر کنید که در زمان ارسال رزومه برای شرکتها یا ارسال درخواست همکاری، داشتن شبکههای قوی حتی بیشتر از مثالی که من زدم میتونه براتون سودمند باشه.
یه نکته دیگه اینکه اگر در مورد اهمیت شبکهسازی قانع شدین رویداد فریلند در کنار سایر مزایایی که داره فرصت خوبی رو برای شبکهسازی در اختیارتون قرار میده. پس از این فرصت غافل نشید.
و از اونجایی که احتمالاً کنجکاو شدین که اون سؤال و جوابها چی بوده تعدادی از اونها رو باهاتون به اشتراک میزارم.
و اینم لینک مطلبی که ابوالفضل فتاحی عزیز در پاسخ به سؤال من در وبلاگشون نوشتن.