سیاستمداران، جوامع و کسب و کارها
به روز شده در تاریخ ۱۳ مارس ۲۰۲۰ برابر با ۲۳ اسفند ۱۳۹۸
اکنون بازتاب استراتژیهای مهاجرت در برابر مهار ویروس دیده می شود. این مقاله به ۱۳ زبان زنده دنیا ترجمه شده و در ۷۲ساعت گذشته ۲۴میلیون بازدید داشته است.
با تمام اتفاقاتی که در مورد ویروس کرونا هر روز به وقوع می پیوندد تصمیم گیری برای اینکه چه کاری انجام دهیم بسیار سخت است. آیا باید منتظر اطلاعات بیشتر باشیم؟ امروز کاری انجام دهیم؟ چکار کنیم؟
آنچه که در این مقاله با نمودارهای متعدد، داده ها و مدلهایی با منابع مختلف پوشش می دهم به شرح زیر است:
وقتی که این مقاله را می خوانید به نتایج زیر می رسید؟
کرونا به سراغ شما می آید.
این ویروس با شیب اکسپوننسیال یعنی تدریجی و سپس ناگهانی حرکت می کند.
این موضوع ممکن است در چند روز، یک هفته یا دو هفته اتفاق بیافتد.
وقتی این ویروس به سراغ شما بیاد ظرفیت سیستم سلامت کامل پر می شود.
شهروندان شما ممکن در سالنها معالجه بشوند (مثل آنچه که در ایران اکنون اتفاق افتاده)
کارمندان خسته سیستم سلامت دیگر مثل قبل موثر و مفید نیستند و در نتیجه برخی میمیرند.
آنها باید تصمیم بگیرند که کدام بیمار می میرد و کدامیک نیاز به اکسیژن دارد.
تنها راه مقابله با این موضوع فاصله گیری اجتماعی است. نه فردا بلکه امروز
بدین معنی که تعداد زیادی از مردم باید در خانه بمانند از همین حالا. بعنوان یک فرد سیاسی، اجتماعی یا کاسب شما توان و مسیولیت دارید که مردم را تشویق به ماندن در خانه کنید.
ممکن است امروز بترسید که چه اتفاقی می افتد اگر من زیاد فعالتی کنم؟ آیا مردم به من میخندند؟ آیا از دست من عصبانی می شوند؟ آیا من احمق بنظر می آیم؟ آیا بهتر نیست که منتظر بمانم تا بقیه قدم اول را بردارند؟ آیا من به اقتصاد صدمه زیادی می زنم؟
اما زمانی که در ۲ تا ۴ هفته کل جهان محبوس شد و در روزهای طلایی فاصله گیری از اجتماع شما جان بسیاری افراد را نجات دادید مردم دیگر شما را نقد نمی کنند آنها از شما برای تصمیم گیری صحیح تشکر می کنند. حالا بیاید این کار را انجام دهیم.
تعداد مبتلایان به کرونا در کشور شما چه تعداد خواهد بود؟
کل تعداد مبتلایان در چین در نمودار بالا به صورت نمایی زیاد شد تا اینکه چین اقدام کرد. بعد از آن به بیرون انتقال یافت و اکنون همه گیر شده و هیچ کس نمی تواند آن را متوقف کند.
اکنون در ایتالیا، ایران و کره جنوبی بسیار فراوان است:
آمار باقی کشورها به شرح زیر است.
بسیاری از کشورهای غربی دارای رشد نمایی هستند.
اگر به همین روش ادامه پیدا کند نتیجه زیر حاصل می شود.
اگر میخواهید بفهمید چه اتفاقی خواهد افتاد و چگونه باید جلوی آن را گرفت باید به مواردی که قبلا اتفاق افتاده نگاه کرد: مانند چین و کشورهای شرقی با تجربه سارس و ایتالیا.
نمودار بالا یکی از مهمترین نمودارهاست. خطوط نارنجی رنگ تعداد آمار رسمی در استان هوبی چین نشان می دهد. تعداد موارد ابتلا در هر روز مشخص شده است. اما نمودار خاکستری رنگ آمار واقعی مبتلایان را در هر روز نشان می دهد. چینیها این آمار را با سوال پرسیدن از بیمارها در حین ویزیت وقتی که علایم در آنها ظاهرا شده به دست آورند.
در واقع آمار مبتلایان واقعی در آن موقع مشخص نبودند. فقط با نگاه به عقب می توان این آمار را دریافت. در واقع مسیولان آگاه نیستند که فرد علایم را دارد. آنها فقط زمانی مطلع می شوند که شخص به دکتر میرود و علایم را داراست.
در تاریخ ۲۱ ژانویه تعداد موارد شناسایی شده بیکباره به حد انفجار می رسد: صد مورد جدید در یک روز. البته در واقع ۱۵۰۰ مورد جدید در آن روز وجود داشته است. اما مسیولان از آن بی اطلاع بودند. دو روز بعد، مسیولان ووهان را خاموش کردند. در آن زمان تعداد موارد شناسایی شده در یک روز ۴۰۰ مورد بود. توجه کنید که آنها فقط با ۴۰۰ مورد جدید تصمیم گرفتند شهر را تعطیل کنند. در واقع ۲۵۰۰ مورد جدید در آن روز وجود داشته است، اما آنها بی اطلاع بودند. روز بعد ۱۵ شهر در هوبی خاموش شدند.
تا تاریخ ۲۳ ژانویه یعنی زمانی که ووهان بسته شد می توانید به نمودار خاکستری نگاه کنید: این نمودار به صورت نمایی رشد می کند. موارد جدید بسیار زیاد بودند. به محض اینکه ووهان خاموش شد تعداد موارد کاهش یافت. در تاریخ ۲۴ ژانویه وقتی که ۱۵ شهر دیگر خاموش تعداد موارد واقعی (نمودار خاکستری) متوقف شد. دو روز بعد به ماکسیمم تعداد مبتلایان رسید و دوباره تعداد مبتلایان کم شد.
توجه کنید که موارد موارد رسمی تا ۲۳ روز بیشتر هنوز نمایی رشد می کند و به نظر می رسد که همچنان تعداد مبتلایان زیاد می شوند. اما اینطور نیست. بلکه فقط علایم مبتلایان قوی تر می شود و تعداد بیشتری به دکتر می روند. موضوع آمار رسمی و واقعی بسیار مهم است. این موضوع را فعلا به خاطر داشته باشیم.
باقی قسمتهای چین توسط حکومت مرکزی چین به خوبی کنترل شد. نتایج در نمودار زیر دیده می شود.
تمام خطوط صاف مربوط به مبتلایان به ویروس در چین هستند. هر کدام از این خطوط می توانستند رشد نمایی داشته باشند اما به کمک اندازه گیری هایی که در پایان ژانویه اتفاق افتاد رشد ویروس متوقف شد. در این میان کره جنوبی، ایتالیا و ایران یک ماه وقت داشتند که یاد بگیرند ولی یاد نگرفتند. این کشورها همان رشد نمایی را داشتند که در هوبی وجود داشت و قبل از پایان فوریه آمار این کشورها از آمار دیگر مناطق چین بالاتر رفت.
کشورهای شرقی
تعداد مبتلایان در کره جنوبی بسیار زیاد شد اما چرا این آمار در ژاپن، تایوان، سینگاپور، تایلند یا هنگ کنگ این طور نشد؟
همه این کشورها تجربه سارس را در سال ۲۰۰۳ داشتند و از آن یاد گرفتند که چقدر این بیماری خطرناک است. بنابراین آنها این بیماری را جدی گرفتند. به همین دلیل نمودار آنها علارغم شروع سریع نمایی نشد. تا کنون مواردی بیان شد که در آن ویروس کرونا زیاد شده و حکومت آن را دریافته است و به فکر کنترل آن افتاده است. برای باقی کشورها داستان متفاوت است.
قبل از اینکه به آنها بپردازم به نکته ای در مورد کره جنوبی می پردازم: این کشور احتمالا یک داده پرت است. ویروس کرونا در ۳۰ مورد اول کنترل شد. مورد شماره ۳۱ آن را بین هزاران نفر انتقال داد. از آنجایی که ویروس قبل از اینکه مردم علایم نشان دهند انتشار می یابد زمانی که مسیولین متوجه شدند ویروس بیرون بود. آنها اکنون پیامدهای آن را پرداخت می کنند.
ایالت واشنگتن
گسترش این ویروس را در کشورهای غربی دیدیم و مشاهده کردیم که چقدر پیش بینیها ضعیف است. حالا تصور کنید که مهار بیماری مانند آنچه که در ووهان اتفاق افتاد اتفاق نیفتد و بیماری همه گیر شود. نگاهی به موارد کمتر مانند واشنگتن، سانفرانسیسکو، مادرید و پاریس داشته باشیم.
ایالت واشنگتن، ووهان آمریکا است. تعداد مبتلایان در حال رشد نمایی است. اکنون ۱۴۰ مورد شناسایی شده است. اما مورد جذابی اتفاق افتاد. نرخ مرگ عجیب بود. آنها اعلام کردند که ۳ مورد شناسایی شده و ۱ نفر فوت شده است. این یعنی نرخ مرگ ۳۳ درصد است. ولی ما می دانیم که نرخ مرگ و میر باید بین ۰.۵ تا ۵ درصد باشد. اما چگونه ۳۳ درصد نرخ ممکن است؟
این ویروس برای هفته ها در حال پخش بود در حالی که شناخته نشده بود. موضوع این است که فقط ۳ مورد وجود نداشت بلکه مسیولین فقط ۳ مورد را شناسایی کرده بود که یک نفر از آنها فوت شده بود.
این مثل نمودار نارنجی و خاکستری در چین است: اینجا مسیولین فقط موارد رسمی را می دانستند. اما در واقع صدها مورد بلکه هزاران مورد وجود داشت. این یک موضوع است: شما مبتلایان رسمی را می دانید اما واقعی را خیر. اما شما باید موارد واقعی را بدانید. چگونه می توانید تعداد واقعی را تخمین بزنید. روشهای مختلفی وجود دارد.
اولین راه آن از طریق مرگ است. اگر در کشورتان مرگ ناشی از این ویروس را دارید، می توانید از این نمودار برای حدس زدن تعداد موارد کنونی مبتلایان استفاده کنید. ما تقریبا می دانیم که ۱۷ و نیم روز زمان می برد که یک نفر ویروس را بگیرد و سپس بر اثر آن بمیرد. بدین معنی که اگر کسی در تاریخ ۲۹ فوریه در واشنگتن می میرد تقریبا در تاریخ ۱۲ فوریه مبتلا شده است. پس ما نرخ مرگ و میر را می دانیم. برای این سناریو ۱ درصد در نظر می گیریم. این بدین معنی است که تقریبا در تاریخ ۱۲ فوریه تقریبا ۱۰۰ نفر در این منطقه به این بیماری مبتلا بوده اند.
حالا از زمان دو برابری برای ویروس کرونا استفاده کنیم: زمانی که ویروس در این مدت دو برابر می شود، به طور متوسط ۶.۲ روز می باشد. بدین معنی که ۱۷ روز زمان می برد که فرد بمیرد، مبتلایان را باید ۸ برابر کرد ۲ بتوان ۱۷/۶. پس اگر شما همه موارد را شناسایی نکرده اید یک مرگ امروز به معنی ۸۰۰ مرگ واقعی است.
ایالت واشنگتن ۲۲ مورد مرگ دارد. با محاسبه ای سریع عدد ۱۶ هزار برای امروز محاسبه می شود. اگر وارد جزییات قضیه شویم در می یابیم که ۱۹ تا از این مرگها از یک گروه بوده اند که نباید ویروس را انتشار می دادند. بنابراین اگر این ۱۹ مورد را یک مورد حساب کنیم کل تعداد مرگها چهار مورد است. تعداد ۴ عدد ۳۰۰۰ را به ما معرفی می کند.
اگر از روش ترور بدفورد برای محاسبه تعداد مبتلایان استفاده کنیم عدد ۱۱۰۰ مورد معرفی می شود. هیچ یک از این روشها کامل نیستند، اما همگی به یک نقطه اشاره می کنند که ما تعداد واقعی مبتلایان را نمی دانیم و فقط می دانیم که این تعداد بسیار بالاتر از آمارهای رسمی است. این آمار صدها نیست بلکه هزاران مورد و بیشتر است.
منطقه خلیج سانفرانسیسکو
تا تاریخ ۸ مارس هیچ مرگی در این منطقه اعلام نشده است. بنابراین سخت است که بگوییم چه تعداد مورد در این منطقه داریم. به طور رسمی ۸۶ مورد وجود داشته است. اما از آنجایی که در آمریکا کیت به اندازه کافی وجود ندارد در حال تست هستند. آمریکا تصمیم گرفت که کیت خود را بسازد که کار نمی کرد. تعداد تستهای انجام شده تا تاریخ ۳ مارس در جدول زیر آمده است.
ترکیه بدون داشتن هیچ مبتلایی آمار تست بیشتری از آمریکا داشته است.
شما می توانید سهم موارد رسمی به موارد واقعی را بدست آورید. چگونه تصمیم بگیریم. در منطقه خلیج هرکسی که در ارتباط با مسافران بوده را تست می کرند بدین معنی که آنها می دانستند که اکثر آمار آنها مربوط به مسافران است نه جامعه محلی. با این اطلاعات نسبی می توان تعداد واقعی را حدس زد. من به نرخ کره جنوبی نگاه کردم که داده های بسیار خوبی در این زمینه دارد. زمانی که آنها ۸۶ مورد داشتند، درصد مبتلایان از طریق جامعه محلی ۸۶ درصد بود. با این عدد می توانیم بفهمیم که با آمار ۸۶ عدد منطقه خلیج اکنون تقریبا ۶۰۰ نفر مبتلا در این منطقه داریم.
فرانسه و پاریس
فرانسه اعلام کرد که ۱۴۰۰ مبتلا شناسایی کرده همراه به ۳۰ فوتی. با دو روش بالا می توان دریافت که عددی بین ۲۴۰۰۰ تا ۱۴۰۰۰۰ مورد در فرانسه وجود دارد.
اگر این موضوع را باور ندارید به نمودار ووهان نگاه کنید.
اگر نمودار نارنجی را تا تاریخ ۲۲ ژانویه ببینید فقط ۴۴۴ نفر مبتلا شده اند. حالا نمودار خاکستری را اضافه کنید. به عدد ۱۲۰۰۰ نفر می رسید. بنابرانی وقتی ووهان فکر می کرد ۴۴۴ نفر مبتلا دارد آمار ۲۷ برابر بیشتر بود. اگر فراسنه فکر کند ۱۴۰۰ مورد مبتلا دارد تعداد آن چند ده تا چند صد برابر است. همین ریاضیات برای پاریس قابل اعمال است. با ۳۰ مورد درون شهر، تعداد مبتلایان صدها و شاید هزاران نفرند. با ۳۰۰ مورد در فرانسه کل موارد ممکن است بالغ بر چند ده هزار باشند.
اسپانیا و مادرید
اسپانیا آمار بسیار مشابهی در مقایسه با فرانسه دارد. (۱۲۰۰ مورد در برابر ۱۴۰۰ مورد و ۳۰ مرگ). بدین معنی که اسپانیا هم احتمالا ۲۰ هزار مورد واقعی دارد. در منطقه مادرید با ۶۰۰ مورد رسمی و ۱۷ مرگ عدد واقعی مبتلایان بین ۱۰ هزار تا ۶۰ هزار نفر است. اگر این اعداد را می خوانید و فکر می کنید که این غیر ممکن است و این نمی تواند صحیح باشد. فقط به این مورد فکر کنید که با این تعداد ووهان در قرنطینه بود.
با این تعداد مبتلای موجود در آمریکا، اسپانیا، فرانسه، ایران، آلمان، ژاپن، هلند، دانمارک، سوید و سوییس شهر ووهان در قرنطینه کامل بود. اگر شما بخود می گویید که خب هوبی فقط یک منطقه است. بگذارید یادآور شوم که این منطقه ۶۰ میلیون جمعیت دارد که تعداد آنها به از جمعیت اسپانیا بیشتر و به اندازه فرانسه هستند.
وقتی ویروس کرونا بیشتر و بیشتر شود چه اتفاقی می افتد؟
خب ویروس کرونا اینجاست. پنهان شده و بصورت نمایی رشد می کند. در کشور شما چه اتفاقی می افتد؟ برای دانستن آن بهتر است به مثالهای هوبی و ایتالیا نگاه کنیم.
نرخ مرگ و میر
سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد که نرخ مرگ و میر۳.۴ درصد است. این عدد بنظر درست نیست. بگذارید توضیح بدهم. به نمودار زیر نگاه کنید.
در واقع به کشور و نرخ وابسته است. بین ۰.۶ درصد در کره جنوبی و ۴.۴ درصد در ایران تغییر می کند. پس موضوع چیست؟
به دو روش می توان نرخ مرگ و میر را محاسبه کرد: تعداد مرگ تقسیم بر تعداد کل موارد موجود و یا تعداد مرگ تقسیم بر موارد تمام شده. رابطه اول تخمین کمتری را به ما می دهد چرا که بسیاری از مبتلایان ممکن است فوت کنند. رابطه دوم تخمین بیشتر از واقعیت را به ما می دهد چرا که ممکن است که مرگ و میر زودتر از بهبود یافته ها پرونده شان بسته شود. کاری که من کردم این بود که نگاه کردم که چگونه هر دو نرخ با زمان تغییر می کند. زمانی که تمامی موارد تمام شوند هر دوی این اعداد به یک عدد میل پیدا می کند. بنابراین اگر روند گذشته را به آینده تصویر کنیم می توانیم دریابیم که نرخ مرگ و میر چه تعداد است.
نرخ مرگ و میر در چین اکنون بین ۳.۶ تا ۶.۱ درصد است. اگر این عدد را به آینده ببریم به نظر می رسد که این نرخ به عدد ۳.۸ تا ۴ درصد برسد. این عدد دو برابر تخمین کنونی است و ۳۰ درصد هم بدتر از آنفلانزا است. البته این عدد از طریق واقعیتهای کاملا مختلف درست شده است: هوبی و باقی چین.
نرخ مرگ و میر در هوبی احتمالا به ۴.۸ درصد برسد و در باقی چین به عدد ۰.۹ درصد می رسد.
این نرخ را برای ایران، ایتالیا و کره جنوبی هم محاسبه کرده ام که در نمودار زیر آمده است.
تعداد کل مرگ و میر تقسیم بر تعداد کل مبتلایان برای ایران و ایتالیا بین ۳ تا ۴ درصد بوده است. حدس من این است که این تعداد به این درصدها ختم بشود.
کره جنوبی بهترین مثال است چرا که ۲ عدد کاملا جدا از هم هستند: تعداد کل مرگها بر تعداد کل مبتلایان فقط ۰.۶ درصد است اما مرگها برا تعداد پرونده های بسته شده ۴۸ درصد است. بنظر می رسد اتفاقاتی آنجا دارد می افتد. اول آنها همه افراد را تست می کنند و پرونده ها برای مدت بیشتری باز می گذارند. دوما آنها تخت بیمارستانی بسیاری دارند (نمودار بالا تعداد تخت بیمارستان به ازای هر ۱۰۰۰ نفر). دلایل دیگری هم ممکن است وجود داشته باشد که ما از آن بیخبریم. آنچه که مهم است این است که علارغم اثر گذاری شدید ویروس در این کشور به نظر نرخ مرگ و میر همان حدود ۰.۵ درصد باقی بماند.
توجه داشته باشید که توزیع سنی هر کشور نیز بر این نرخ اثر گذار است. از آنجایی که نرخ مرگ و میر برای افراد مسن بیشتر است نرخ مرگ و میر کشورهای با جمعیت مسن تر مانند ژاپن از کشورهای جوانتر مثل نیجریه بیشتر است. عوامل آب و هوایی هم موثرند مخصوصا رطوبت و دما. اما هنوز مشخص نیست این عوامل چه اثر در انتشار ویروس و نرخ مرگ و میر دارند. بنابر این میتوانیم نتیجه گیری کنیم که : کشورهایی مثل کره جنوبی و چین که برای مقابله با این ویروس آماده می شوند نرخ مرگ ومیر ۰.۵ و ۰.۹ درصد دارند. یا بعبارتی کشورهایی که سریع عمل می کنند میتوانند نرخ مرگ و میر را تا ده برابر کاهش دهند.
حال باید دید یک کشور به چه چیزی نیاز دارد تا آماده شود؟
فشار وارده به سیستم سلامت تا چه حد است؟
حدود ۲۰ درصد از مبتلایان نیازمند به بستری شدن هستند، ۵ درصد موارد نیاز به ICU و حدود ۲.۵ درصد نیاز به کمکهای بسیار بیشتر هستند مانند ونتیلاتورها یا ECMO (دستگاه اکسیژن).
مسیله اصلی این است که مواردی مثل ECMO یا ونتیلاتورها را نمیتوان به راحتی تولید و یا وارد کرد. مثلا حدود چند سال قبل آمریکا فقط ۲۵۰ دستگاه ECMO داشت. بنابراین اگر یکباره ۱۰۰ هزار نفر مبتلا شوند خیلی از آنها میخواند که تست بشوند. حدود ۲۰ هزار نفر به بستری شدن نیازمندند، ۵ هزارتا به ICU و هزار نفر به ماشینهایی که امروزه به اندازه کافی موجود نیست. این مثال فقط برای ۱۰۰ هزار مبتلا بود و مواردی مثل نیاز به ماسک در نظر گرفته نشد. کشوری مثل آمریکا فقط ۱ درصد نیاز به ماسک در کشورش را دارد. این کشور ۱۲ میلیون ماسک N95 دارد، ۳۰ میلیون ماسک جراحی و ۳.۵ میلیارد نیاز به ماسک. اگر مبتلایان زیادی داشته باشد فقط برای دو هفته ماسک دارد. کشورهایی مثل ژاپن، کره جنوبی، هنگ کنگ یا سنگاپور و استانهای چین به جز هوبی آماده شدند و به آنها اطلاع داده شده است که فقط بیماران نیاز به ماسک دارند. اما باقی کشورهای غربی بیشتر به سمت هوبی و ایتالیا پیش می روند. بنابراین چه اتفاقی قرار است بیافتد؟
سیستم سلامت غوطه ور شبیه چیست؟
اتفاقاتی که در هوبی افتاد و آنچه که در ایتالیا اتفاق افتاد شبیه هم هستند. در هوبی ظرف مدت ده روز دو بیمارستان تولید شد اما سپس سیستم غوطه ور شد. هر دو منطقه اذعان داشتند که تعداد بیماران بسیار زیاد شده است. آنها را باید در سالنها و … نگهداری کرد.
کارمندهای سیستم سلامت به تعداد کافی نیستند. در نتیجه آنها نمی توانند تا ساعتها منطقه مبتلا شده را ترک کنند. این کارمندان دچار کمبود آب بدن شده و خسته می شوند. شیفتها دیگر وجود ندارند. مردمی که هیچ ایده ای درباره پرستاری ندارند شبانه آموزش می بینند تا نقشهای بحرانی ایفا کنند. همه همیشه آن کال هستند.
تا این که مریض می شوند. این اتفاق زیاد می افتد چرا که این افراد بدون داشتن امکانات محافظتی کافی در معرض مستقیم ویروس هستند. زمانی که این اتفاق می افتد باید ۱۴ روز در قرنطینه باشند و هیچ کمکی از دستشان بر نمیاید. در بهترین حالت ۲ هفته را از دست می دهند. در بدترین موارد آنها می میرند. بدترین مورد نیازشان به ICU ونتیلاتور یا ECMO ها هست. از آنجایی که نمی توان این دستگاه ها را بین دو نفر به اشتراک گذاشت کارمندان سیستم سلامت باید مشخص کنند کدام مریض می تواند از آن استفاده کند. این بدین معنی است که آنها انتخاب می کنند کدام یک زنده بماند و کدام یک بمیرد.
واشنگتن پست: این همه آن چیزی است که یک سیستم را به سمت نرخ مرگ و میر ۴ درصدی به جای ۰.۵ درصدی هدایت می کند. اگر شما می خواهید شهرتان یا کشورتان نرخ مرگ و میر ۴ درصدی داشته باشد هیچ کاری نکنید.
چه باید کرد؟
نمودار را هموار کنید
این بیماری اکنون همه گیر است. نمیتوانیم آن را حذف کنیم. اما ما چکار می توانیم بکنیم که اثرات آن را کم کنیم. برخی کشورها در این مورد مثالهای خوبی هستند. بهترین آنها تایوان است که در تماس بسیار مستقیم با چین قرار دارد ولی هنوز در تاریخ ۱۳ مارس کمتر از ۵۰ مبتلا دارد. در یک مقاله تازه منتشر شده شرح داده می شود که همه اندازه گیری های که انجام شده و اعمال پیشگیرانه دلیل این موضوع است. آنها با کمک متخصصین توانستند که جلوی شیوع بیماری را بگیرند. اکنون بازی دیگری را اجرا می کنند: کاهش. آنها باید این ویروس را کامل متوقف کنند. اگر عفونتها را تا حد ممکن کاهش دهیم سیستم سلامت ما میتواند مبتلایان را بهتر کنترل کند و نرخ مرگ و میر کاهش یابد. و اگر ما این کار را ادامه دهیم به نقطه ای میرسیم که باقی جامعه را میتوان واکسینه کرد و ریسک آن را با هم کم کنیم. بنابراین هدف ما الان حدف ویروس کرونا نیست بلکه به تعویق انداختن آن است.
هر چه بیشتر مبتلایان جدید را به تعویق بیندازیم عملکرد سیستم سلامت بهتر شده و نرخ مرگ و میر کاهش می یابد و مردم بیشتری قبل از اینکه مبتلا شوند واکسینه می شوند.
سوال این است که چگونه منحنی را هموار کنیم؟
فاصله گیری از اجتماع
یک کار بسیار ساده که ما می توانیم انجام دهیم فاصله گیری از اجتماع هست. اگر به نمودار ووهان برگردیم به خاطر می آوریم که به محض اینکه قرنطینه انجام شد تعداد مبتلایان کم شد. این بدین دلیل است که مردم با یکدیگر تعامل نداشتند و ویروس انتشار نیافت. بر اساس آمار علمی اگر کسی سرفه کند این ویروس می تواند از فاصله ۲ متری (۶ فوتی) انتقال یابد. در غیر این صورت مبتلا نمی شوید. بدترین نوع ابتلا از طریق سطوح هست. این ویروس تا ۹ روز روی سطوحی مانند فلز، سرامیکها و پلاستیکها باقی می ماند. این بدین معنی است که میزها، دستگیره درها یا دکمه آسانسورها می توانند عوامل خطرناکی برای اعمال آلودگی باشند. تنها راه جلوگیری از آن دور بودن از اجتماعات است. مردم باید تا حد ممکن در خانه بمانند تا این بیماری فرو کش کند. این موضوع در مورد آنفلوانزای سال ۱۹۱۸ عملا به اثبات رسیده است.
شما میتوانید ببینید که چگونه در فیلادلفیا به موقع عمل نشد و نرخ مرگ و میر بالا رفت. این نرخ را با سنت لوییس که وارد عمل شد مقایسه کنید. سپس به دنور نگاه کنید که ویروس را شکست داد. آنها پیک دو برابری داشتند که پیک دومی بالاتر از اولی بود.
اگر ویروس مذکور را به وضعیت کنونی تعمیم دهیم به نتایج زیر می رسیم.
این نمودار نشان می دهد که در آنفلانزا سال ۱۹۱۸ آمریکا چه تعداد مرگ بر حسب تستهای انجام شده در هر شهر اتفاق افتاد. مثلا در شهری مثل سنت لوییس که ۶ روز قبل از پتسبورگ اندازه گیری انجام شد تعداد مرگ ها بر حسب تعداد شهروندان تقریبا کمتر از نصف بود. به طور متوسط اندازه گیریهای ۲۰ روز قبلتر نرخ مرگ و میر را نصف کرد. ایتالیا به این نتیجه رسید. آنها در روز یکشنبه لمباردی را قرنطینه کردند و روز دوشنبه متوجه اشتباهشان شدند و کل کشور را قرنطینه کردند. امیدواریم که نتایج این قضیه را در روزهای آتی ببینیم. اما نیاز به زمان یک تا دو هفته ای داریم. نمودار ووهان را به یاد بیاوریم: تاخیر ۱۲ روزه ای بین لحظه قرنطینه و تعداد مبتلایان رسمی وجود داشت.
سوالی که سیاستمداران از خود می پرسند این است که الان بهترین کار ممکن چیست. مراحل مختلفی برای کنترل یک اپیدمی وجود دارد که با تخمینها شروع و با رفع پایان می یابد. اما امروز برای خیلی از کارها دیر است. با این تعداد مبتلاها، دو گزینه موجود مهار و کاهش هستند.
مهار
مهار بدین معنی است که مطمین شویم همه مبتلایان شناسایی شده، کنترل شده و قرنطینه شده اند. این کاری است که در حال حاضر سنگاپور، هنگ کنگ، ژاپن یا تایوان به خوبی دارند انجام میدهند. آنها سریعا تعداد مسافران ورودی را کم کردند، بیماران را شناسایی و قرنطینه کردند، از وسایل حفاظتی بسیار پیشرفته استفاده کرند تا کارمندان حوزه سلامت مبتلا نشوند، همه ارتباطات بیماران را بررسی و قرنطینه کردند. این کار زمانی انجام می شود که شما آماده هستید و زود آن را انجام میدهید در نتیجه نیازی به توقف اقتصاد ندارید. من واقعا از روش تایوان بسیار خوشم آمد. اما چین نیز بسیار خوب عمل کرد. مدت زمانی که آن را کنترل کرد واقعا قابل توجه است. مثلا آنها ۱۸۰۰ گروه ۵ نفره داشتند که هر کدام ارتباطات شخص مبتلا را پیگیری می کردند و ارتباطات دوباره آن اشخاص را نیز بررسی می کردند و در نهایت گروه وسیعی را قرنطینه می کردند. این راه آنها بری جلوگیری از انتقال ویروس بود. کشورهای غربی این کار را انجام نداده اند. الان بسیار دیر است. اقداماتی که آمریکا برای مهار ویروس انجام داد مثل منع سفر از اروپا مربوط به زمانی است که آمریکا سه برابر هوبی چین مبتلا دارد. با این تعداد مبتلا هوبی عملا در قرنطینه بود. با نگاه به نمودار منع سفر در ووهان به این موضوع پی می بریم.
این نمودار اثر منع سفر در ووهان را در برابر تاخیر اپیدمی نشان می دهد. اندازه های حباب تعداد مبتلاهای روزانه است. خطا بالایی برای زمانی است که هیچ عمل پیشگیرانه ای انجام نمی شد. دو خط دیگر این اثر را در برابر منع ۴۰ درصد و ۹۰ درصدی سفر نشان می دهند. این مدل توسط اپیدمولوژیستها ساخته شده است. چرا که ما نمیتوانیم از این موضوع مطمین باشیم. اگر تفاوت زیادی بین حالات مختلف نمی بینید حق دارید چرا که دیدن تغییرات در توسعه اپیدمی بسیار سخت است. محققین تخمین می زنند که منع تردد در ووهان فقط بین ۳ تا ۵ روز تاخیر در انتشار ویروس ایجاد کرد.
حال به این سوال بپردازیم که از نظر محققین اثر کاهش انتقال چگونه خواهد بود؟
نمودار بالا شبیه نمودار قبلی است. دیگر بلوکها نرخ کاهش انتقال را نشان می دهند. اگر نرخ انتقال از طریق فاصله گیری از اجتماع به ۲۵ درصد برسد منحنی هموار می شود و در عرض ۱۴ هفته در پیک تاخیر می افتد. منع سفر به اروپا احتمالا چند ساعت یا یک یا دو روز را برای آمریکا خرید اما نه بیشتر. این کافی نیست. این بیماری وقتی مهار می شود که کاهش یابد.
وقتی که صدها یا هزارها مورد در جامعه وجود دارد. ردگیری موارد موجود و قرنطینه کردن کسانی که در ارتباط با آنها بوده اند کافی نیست. مرحله بعدی کاهش است.
کاهش
کاهش نیازمند فاصله گیری شدید از اجتماع است. مردم باید از اجتماع فاصله بگیرند تا نرخ انتقال از ۲ تا ۳ به زیر یک برسد تا در نهایت از بین برود. قوانینی برای بستن کمپانیها، مراکز خرید، مدرسه ها، وسایل عبور و مرور جمعی و توقف کامل آنها باید وضع شود. هر چه که بیشتر در اجتماع باشید شرایطتان سخت تر است. هر چه زودتر معیارهای سختگیرانه به کار بگیرید کمتر نیازمند به استفاده از آنها هستید و شناسایی مبتلاها راحتتر است و بنابراین افراد کمتری مبتلا می شوند. این کاری است که ووهان انجام داد و ایتالیان مجبور شد که انجام دهد. چرا که زمانی که ویروس شایع است تنها معیار بستن تمامی مناطق آلوده برای کاهش انتشار یکباره آن است. کشورهایی مثل ایران، فرانسه، اسپانیا، آلمان، سوییس یا آمریکا با داشتن هزاران مورد آلوده بر اساس آمار رسمی و ده ها هزار مورد آلوده بر اساس آمار واقعی باید اینکار را انجام دهند. اما این کشورها این کار را نمی کنند. برخی کسب وکارها در خانه فعالیت می کنند که بسیار عالی است. برخی ایونتها متوقف شده اند. برخی مناطق آلوده خودشان خودشان را قرنطینه کرده اند. همه این کارها عملکرد ویروس را کاهش می دهد. این کارها فقط نرخ انتقال را از ۲.۵ به ۲.۲ یا شاید ۲ می رساند. اما برای این که معیار در مدت پایداری به زیر ۱ برسد کافی نیستند. و اگر ما نمی توانیم این کار را انجام دهیم باید کاری کنیم که نرخ انتقال به ۱ نزدیک شود تا منحنی هموار گردد. حالا سوال این است که چکار کنیم که نرخ انتقال را کم کنیم. منویی که ایتالیا در اختیارمان قرار داده است اینطور است:
بعد از دو روز آنها تصمیم دیگری گرفتند و این که در حقیقت باید همه کسب و کارهایی را که حیاتی نیستند متوقف کرد. حال همه کافه ها، فعالیتهای تجاری، مراکز خرید بسته می شوند. فقط داروخانه ها، سوپرمارکتها و خطوط حمل و نقل باز هستند.
یک راه سنگین کردن تدریجی قوانین است که زمانی طلایی در اختیار ویروس قرار می دهد که گسترش پیدا کند. اگر می خواهید امن باشید با روش ووهان این کار را انجام دهید. مردم ممکن است اکنون ناراضی باشند و شکایت کنند اما بعدا از شما قدردانی می کنند.
اگر کسب و کاری را رهبری می کنید و می خواهید بدانید که باید چکار کنید سری به این سایت بزنید
تا کنون۳۲۸ خط مشی دور گیری از اجتماع توسط کمپانی یو اس تک در اینجا آورده شده است. این خطوط مشی از اجازه کار در خانه تا محدود کردن بازدیدها، مسافرتها و یا ایونت ها متغییر هستند. موضوعات دیگری در مورد این که هر شرکت چگونه می تواند کارگرهای ساعتی را کنترل کند یا اداره را باز یا بسته نگه دارد و یا این که چگونه مصاحبه برگزار کند و … وجود دارد.
ممکن است که تا کنون شما با همه موارد موافق باشد و منتظر باشید که چه موقع باید هر تصمیم گرفته شود. برای هر قانون چه نقطه شروعی باید داشته باشیم.
برای حل این مسیله من مدلی ساخته ام.
این مدل شما را قادر می سازد تا تعداد مبتلایان در منطقه خود را ارزیابی کنید و احتمال اینکه کارمندانتان آلوده شده اند یا خیر را ارزیابی کنید این مدل نشان میدهد که چگونه این بیماری در طی زمان گسترش می یابد و چگونه دریابیم که باید کسب و کار را تعطیل کنیم یا آن را باز نگه داریم.
این مدل موارد زیر را به شما خاطر نشان می کند:
این مدل برچسبهایی مانند شرکت و کارمند دارد ولی همین مدل می تواند برای مدرسه ها، مراکز حمل و نقل عمومی و … هم بکار رود. بنابراین با ۵۰ کارمند در پاریس که همه آنها از قطار استفاده می کنند و در ارتباط با هزاران نفر دیگر هستند باید دفتر را سریعا تعطیل کنید. اگر می گویید که هنوز هیچ کس علایم را نشان نداده باید بدانید که ۲۶ درصد از سرایتها قبل از نشان دادن علایم بیماری اتفاق می افتند.
ریاضیات خودخواهانه است. ریسک هر شرکت را جداگانه محاسبه می کند و به اندازه ای که می خواهیم ریسک را بالا می برد تا اینکه چکش اجتناب ناپذیر ویروس کرونا دفترها را تعطیل می کند. اما اگر شما بخشی از گروه مدیریت یا سیاستمداران هستید محاسبات شما برای یک شرکت نیست بلکه برای همه شرکتها است. ریاضیات این قضیه این طور است: احتمال اینکه هر شرکت آلوده باشد چقدر است؟ اگر گروهی از ۵۰ شرکت وجود دارد که هر کدام به طور متوسط ۲۵۰ کارمند دارند و در خلیج سانفرانسیسکو واقع شده اند به احتمال ۳۵ درصد حداقل یکی از کارمندان آنها آلوده شده است و به احتمال ۹۷ درصد این مسیله در هفته آینده ثابت می شود.
ترسناک است که بخواهیم الان تصمیم بگیریم اما نباید اینطور به قضیه نگاه کرد.
این مدل نظری جوامع مختلفی را نشان می دهد: یکی معیارهای فاصله گیری اجتماعی را رعایت نمی کند. دیگری در روز n ام معیارها را رعایت می کند و دیگری در روز n+1 شروع به رعایت معیارها می کند. هیچ کدام از اعداد واقعی نیستند ولی در واقع اگر یک روز دیرتر اقدام کنیم نمودار به صورت نمایی رشد می کند. تفاوت بین یک روز اختلاف در فاصله گیری از اجتماع را می بینید. ولی با فاصله گیری از اجتماع در نهایت تعداد مبتلایان در روز به صفر می رسد.
اما چه اتفاقی برای مبتلایان تجمعی می افتد؟
در مدل نظری بالا که شبیه سازی شده هوبی است، یک روز انتظار بیشتر منجر به افزایش ۴۰ درصدی مبتلایان می شود. بنابراین شاید اگر مسیولین هوبی به جای ۲۳ ژانویه ۲۲ ژانویه اعلام قرنطینه می کردند تعداد مبتلایان به کرونا به اندازه ۲۰ هزار مورد کم می شد. در خاطر داشته باشید که اینها فقط مبتلایان هستند. مرگ و میر بیشتر خواهد بود چرا که نه تنها ۴۰ درصد مرگ و میر زیاد تر می شود بلکه سیستم سلامت هم مختل می شود و باعث می شود که نرخ مرگ و میر چند ده برابر شود. بنابراین یک روز اختلاف در فاصله گیری از جمع می تواند منجر به گسترده شده تعداد مرگها و مبتلایان به ویروس در جامعه شما گردد.
این یک خطر نمایی است. وقتی یک روز در تصمیم گیری تاخیر می کنید شما چندین مبتلا ندارید بلکه چند صد یا چند هزار مبتلا در جامعه تان خواهید داشت. هر روز که در آن فاصله گیری از اجتماع نباشد، تعداد مبتلایان به صورت نمایی گسترش می یابد.
احتمالا این اولین بار در ده گذشته است که به اشتراک گذاری یک مقاله می تواند جان انسان ها را حفظ کند. آنها باید بفهمند که این کار برای جلوگیری از بوجود آمدن فاجعه است. الان وقت عمل کردن است.
ترجمه شده توسط بهرام جفرسته
برای تمام ملت ایران
تاریخ ۲۴ اسفند ۹۸