تصور کنید رابطه ی شما به مشکل خورده. شاید شما هر لحظه در حال جر و بحث کردن هستید، چون طرف مقابل همیشه شما را عصبی میکند یا در شبانه روز وقت زیادی را برای کار کردن اختصاص میدهد و برای شما به عنوان یک پارتنر وقت زیادی ندارد یا کیفیت و کمیت رابطه ی جنسی شما به مشکل خورده است یا شریک عشقی شما مشکل کنترل خشم یا مصرف مشروبات الکلی دارد.
همان طور که میدانیم این لیست توانایی دارد هر لحظه بیشتر و بیشتر شود و شریک عاطفی شما هم ممکن است لیست مخصوص به خود را داشته باشد. این دقیقا همان موقعیتی است که خیلی از زوج ها را برای ورود به یک پروسه ی درمان ترغیب میکند .
این روش فکر کردن همیشه قابل فهمه ولی همیشه کارساز نیست!
گاهی مکالمات به راحتی و در چشم به هم زدنی به سمت مشاجره بر سر اینکه حق با کیه، مشکل کی مهم تره یا بدتر از همه این ها بر سر اینکه کی میتونه زودتر طرف مقابل رو مجبور به تسلیم بکنه، تغییر جهت میدن.
وقتی یک زوج اعتراف میکنن که همیشه در حال جر و بحث هستن، من متعجب میشم که اصلا چرا بحث میکنن؟!
قطعا موقعیت هایی پیش میاد که طرفین با هم موافق نباشن، اما آیا نمیتونن متوجه زمان هایی بشن که در برابر هم حالت تدافعی میگیرن؟ یا زمان هایی که مکالمه تبدیل به یک جنگ قدرت شده؟ یا وقتی که مکالمه به سرمنزلی نمیرسد؟!
در این مواقع زوجین باید با تعیین یک وقفه ی کوتاه در مکالمه به تنظیم هیجانی خود کمک کنند.
در این صورت، آیا بعد از سرد شدن طرفین، بهتر نمیتوانند مشکل را حل کنند ؟
اما اکثر زوجین به جای این روش، از بیتوجهی و بَزَک کردن مشکل استفاده میکنند و از ترس شروع یک مشاجره ی دیگر مشکل را زیر فرش قایم میکنند( نسبت به بی توجهی میکنند )...
اما در نتیجه مشکلات حل نشده به مین هایی تبدیل میشوند که باید مدام از انها اجتناب کرد.در این صورت صمیمیت از بین میرود...
موفقیت در رابطه به معنی نداشتن مشکل نیست !
بلکه به این معناست که این مشکلات به وسیله ی گفتگو های سازنده حل شود.
معمولا انچه شما به عنوان یک مشکل ناگذاری میکنید در واقع راه حل نادرست پارتنر شما برای حل یک مشل است. به طور مثال کنترلگر بودن نشانه ی ای اضطراب است. در این مواقع به جای گقتن ( از من دور شو...) از عبارت( نگران چی هستی؟) استفاده کنید.
به طور مشابه در موقعیت هایی مثل، رانندگی در حین مستی، مشکلات مربوط به روابط جنسی و اعتیاد به کار، با شریک عاطفی خود گفتگو کنید. سعی کنید در حین گفتگو دلسوز و کنجکاو باشید.
اگه شما و طرف مقابل خود میتوانید یک برنامه ی مشخص با رفتار های مشخص پیدا کنید، تبریک میگویم شما یاد گرفتید که چگونه مشکلات را حل کنید.
زوجین به راحتی وارد حلقه ی ناکارآمدی میشوند. به صورت که :احساس میکنم مورد انتقاد قرار گرفته ام و گوشه گیری میکنم، تو احساس پشیمانی میکنی و عصبی میشوی، من بیشتر دور میشوم و این کار من به پشیمانی و عصبانیت تو دامن میزند... ما از هم دور و دورتر میشویم تا یکی از ما رابطه را ترک یا از خشم منفجر شود!
در صورتی که شما فکر میکنید مشکل، طرف دیگر است. اما در حقیقت مشکل اصلی این است که حلقه ی ناکارآمدی خود به خود به حرکت در امده و نیرویی که تولید میکند شما و شریکتان را وارد بازی میکند. هدف این است که به جای تلاش برای جلب توجه طذف مقابل، چرخه را بهم بزنید!
نقطه ی شروع، صحبت درمورد این چرخه و ارائه ی روش هایی برای شکستن آن است.
معمولا انچه باعث ایجاد این چرخه میشود محرک های قدیمی و مکمل دوران کودکی است.
از کندوکاو گذشته و سرزنش کردن پرهیز کنید و در عوض روی زمان حال تمرکز کنید. پرسیدن اینکه: چگونه میتوانیم از تحریک این احساس ها و زخم های قدیمی جلوگیری کنیم؟
با اینکار نه تنها مشکلات را حل میکنید بلکه به مرور به یکدیگر در جهت التیام زخم های قدیمی نیز کمک میکنید.
به جای تمرکز روی تغییر فرد مقابل و اصلاح رفتار های او، روی تغییر فضای احساسی-هیجانی کل رابطه تمرکز کنید!
ایا همیشه تنش وجود دارد ؟ آیا همیشه روی یک تار مو راه میروید؟ ایا همیشه در رابطه با اشتباهات حرف میزنید تا کار های درست؟
با تمرکز بر خود و کاری که انجام میدهید میتوانید فضای رابطه را عوض کنید . با محبت و عشق بیشتر، با تعریف و سپاسگزاری، با صداقت بیشتر و ب صحبت کردن در رابطه با انچه احساس میکنید و نیاز دارید.
نکته ی کلیدی این است که روی خودتان تمرک کنید،بدون اینکه انتظار جبران چیزی از طرف شریک خود باشید فقط خود را اصلاح کنید. سر خود را پایین بیاندازید و چند هفته به تغییر و اصلاح خود مشغول باشید، سپس سر خود را بالا اورده و ببینید آب و هوای رابطه عوض شده است...
شاید الان من و تو باشیم، اما بعد "ما" ییم .
به رابطه ی خود مثل یک نوزاد نگاه کنید که شما هر دو وطیفه ی نگهداری از ان را دارید. وقتی کودک بیمار میشود یا از نظر عاطفی دچار مشکل میشود، شما میخواهید از او مراقبت کنید. کودک شما احساس میکند به اون بی توجهی شده است، بیشتر به او اهمیت دهید .
زمان ان نیست که به چه کسی و چرا فکر کنید!
فقط زمان این است که قدم بردارید و این نیاز توجه را به کودک(رابطه) بدهید.
فراموش نکنید اگر کودک(رابطه) احساس بهتری کند، شما هم احساس بهتری خواهید داشت!