چند روز پیش توو ترافیک داشتم فک میکردم ما آدما انگار عادت کردیم به اذیت کردن هم دیگه.
خود خواهی و بی توجهی به حق و حقوق بقیه داره میشه جزئی از عادات رفتاریمون.
و از کجا این به ذهنم رسید در حالی که راهنما زده بودم داشتم سعی میکردم به ماشین های پشت سری و کناریم احترام بذارم و راهنما رو عصای حضرت موسی نبینم، خیلی خوشبینانه منتظر همکاری اونا بودم که برادرم خیلی جدی گفت تا صبحم صبر کنی کسی بهت راه نمیده، بگیر بغل پشت سریت خودش ترمز میکنه!!
و دقیقا همین اتفاق افتاد، ماشینی که کاملا به راهنمای من بی توجه بود خیلی ریلکس و بدون هیچ اعتراضی ترمز کرد.
این یه نمونه خیلی خیلی کوچیک از تعاملات ما مردم با همه. از این برخوردا همه جا دیده میشه از صف نونوایی گرفته تا لباس فروشی و باشگاه و مطب دکتر و .... و این خیلی خیلی بده چون این چیزا باعث میشه که تنش های عصبی بیشتری هم به خودمون و هم به اطرافیانمون وارد کنیم و نتیجش میشه یه جامعه عصبی که تبعات خیلی بزرگتر و بد تری داره. و اینجوری میشه که ما جز عصبی ترین مردم دنیا قرار میگیریم.
حداقل کاری که هر فرد میتونه بکنه اینه که به حقوق اطرافیانش احترام بذاره، باهاشون با مهربونی رفتار کنه، شاید زدن لبخند سخت باشه اما اخم نکردن اونقدر سخت نیست یا حداقل راحت تره.
شاید اگر یکم با هم خوب باشیم زندگی اجتماعی بهتری برای خودمون و اطرافیانمون و در نتیجه جامعه رقم بزنیم.
پس لطفا یکم با هم خوب باشیم....