ویرگول
ورودثبت نام
گالری باشگاه
گالری باشگاه
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

هویت مکان یافته

سهراب احمدی | اسفند 1400

هویت نه تنها مفهومی در ارتباط با فرد و شخص بلکه از سویی دیگر برسازندۀ اجتماع و جمع نیز هست، بنابراین عبارت‌هایی نظیر هویت شخصی،فردی،جمعی و …در گفتار روزمره و تخصصی مورد استفاده قرار گرفته و مؤید همین معناست که هویت هم با شخص و هم با جمع در ارتباط تنگاتنگ است.

هویتِ هر شخص به لحاظ روانکاوانه متعلق به اوست و در رابطۀ مستقیم با امیال، خواسته‌ها و آسیب‌هایش قرار دارد.چنین هویتی منجمد و ایستا نیست و شاید به همین دلیل است که روانکاویِ مدرن مسالۀ پیچیدۀ هویت و تعریف ثابتی از آن را بارها مورد پرسش و تردید قرار داده است. قسمت عمده‌ای از فعالیت‌های روانکاوانی چون ژک لکان و ژولیا کریستوا مصروف صحبت از هویتِ در روند،سوژۀ در روند و ساختارهایی‌ست که مدام در تغییرند .

هر شخص هر چند متشکل از ساختاری روانکاوانه،متغیر و درعین حال مختص به خود است اما از سویی دیگر در روابط اجتماعی خود به سوژه‌ها، کنش‌گران و اشخاص دیگر نیز می‌پیوندد و این پیوستگی بدین معناست که هر فرد هویت شخصی خود را نیز به اجتماع کشانده و قسمتی از آن می‌شود. عرصۀ حضور شخص در اجتماع با بُعدی ابژکتیو یعنی مکان نیز پیوند می‌خورد، مکان در این معنا که سوژه با تن و نیروهای حسی-حرکتی خود قسمتی از فضا و مکان را از آن خود کرده و پُر می‌کند قسمتی از هویت سوژه علاوه بر مکان شخصی که همان فضایی است که با ساکن شدنش در جهان از آن خود می‌کند ،مکانی با مختصات جغرافیایی و مشترک با سایرین است که جغرافیایی تقسیم شده با دیگری نامیده می‌شود. بنابراین سه بُعد شخصی ،اجتماعی و جغرافیایی برسازندۀ شخص و دیگری است.سکونت و واقع شدن در مکان با مختصات جغرافیایی ما را به سوی دیگری، شناخت و ادراک او کشانده و با پرسش اساسی دیگری چه کسی است نیز روبرو می‌کند.ما در مکان هم به هویت خود و هم به هویت دیگری از ورای اینجا و اکنون می‌رسیم،در حقیقت در ارتباط با دیگری ست که تمام ارجاعات «من» به این/جا و اکنون می‌رسد و مرا همسایه با دیگری می‌کند.

پرسش مهم دیگری و حضور او در مکان و فضایی که «من» هستم دل‌مشغولی بسیاری از فلاسفه و منتفکرین قرن بیستم به خصوص لویناس، مرلوپنتی و لکان بوده است. دیگری چه جمعی و چه فردی قسمتی از ماست ، حتی ما در آینه با دیگری خود نیز مواجه هستیم و گاه به تکثیر خود می‌رسیم .دیگری در مکان جغرافیایی و موضع خود است که ما را می‌نگرد با ما زندگی می‌کند و هم سکونت در مکان است ،ما نیز به او می‌نگریم و با او ساکنیم. بنابراین گریزی از هم موضع بودن جغرافیایی با دیگری وجود ندارد.دیگری به شخص معنا می‌دهد و خودش نیز واجد معناست.دیگری شاید در این تکثر و دیگری خواهی باشد که لویناس می نویسد :« وجود متکثر است در خودش و در دیگری و این مبنای ساختار اوست.» بنابراین هویت مکانی در ارتباط با دیگری تعریف شده و در ارتباط با اخلاق دیگری خواهی قرار می‌گیرد.هویت مکانی یعنی پذیرش تکثرات و وجوهات دیگری در همین مکانی که «من» قرار دارد.


برای خواندن مطالب بیشتر اینجا را کلید کنید.

http://baashgaah.gallery/
هنرهویتجامعه شناسینقدگالری
«باشگاه»، فضایی پژوهشی-نمایشگاهی مستقر در تهران است با برنامه‌ای بلندمدت براساس رویکردهای کیوریتوری معاصر.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید