تو دیگر لال شدی، دیگر برایمان ننویس. دیگر حنایت برایمان رنگ ندارد، رنگ مان نکن. فریب هایت تاثیری ندارند، روباه مکار قصه ی ما نباش. زنبور وحشی هستی، دیگر شهد خود را در حلقمان فرو مکن. دیگر اخبار رژیم ها را نخوان، به جایش رژیم بگیر.
بدبینی بد دردیه. خیلی زیاد. خیلی شوره. هر چیزی که زیاد شور بشه، حداقل من یکی رو یاد بیشعوری بعضی ها میندازه. بعضی آدم ها هستند که نمی فهمند و روی افکارشان خیلی تاکید می کنند. هر وقت این ها رو دیدید، می تونید مطمئن بشید که احتمالا خودتون هم دارای مشکلاتی مشابه هستید. سعی کنید در موقعیت های مشابه، مثل اونها رفتار نکنید.
قبول کردن اینجور آدم ها و پذیرفتشون به عنوان اون چیزی که هستند، واقعا کار مشکلیه. مشکل تر از اون اینه که قبول نکردنشون یه جورایی مثل اینه که عین خود اونها میخواهید یک حقیقت رو انکار کنید. هر چقدر بیشتر انکار کنید، بیشتر شبیه خود اون آدم ها میشید.
اصولا هر چقدر آدم درد بکشه، احتمالا خودش درد داره. یکمی شاید کلمه تو کلمه شده باشه، فقط می تونم بگم شما به اون حدی از رفتار بقیه درد می کشید که از رفتار و ذهنیت اشتباه خودتون، اون جایی که باید متوجه ش می شدید، درد نکشیدید و اصلاح نشدید.
شاید با قبول کردن آدم ها و البته همراهشون نشدن، می تونید حس شفقتی رو که نسبت به خودتون روا نداشتید رو بیدار کنید و ازش سیراب بشید.