#تاریخچه
اولش برنامه نویسی #عادی بود که ما باید یه عالمه کد تکراری مینویسیم ؛ بعد #تابع اومد تو کار که میومد اونا رو دسته بندی میکرد ؛ بعد #کلاس اومد اون تابعی رو جلوگیری کرد تا اونا رو از تکرار تابع ها بی نیاز کنه ؛ بعد از اون هم برنامه نویسی #پرادایم_تابعی اومد...
#شیء گرایی
بریم بحث oop خودمون:
قرار بود کلاس چکار کنه؟
جلوگیری کنه از تکرار توابع.
پس نیاز بود که ساختار کلی مثل نقشه ( class ( بهمون بده تا ما هر وقت نیاز داشتیم یه چیز رو بسازیم که شبیه نقشه بود اون رو باز کنیم و از روش #نمونه_سازی ( Object ) بسازیم .
تالا فک کنین که ما نیاز باشه شهرمون ؛ جای دیگ یه کوچه اضافی داشته باشه ؛ نقشه نباید از اول کشیده باشه بلکه #ارث_بری میکنه.
اگه هر کس توی این شهر توی ساخت و سازش دخالت کنه ، یه عالمه به مشکل یا کانفلیک میخوریم برای همین ما کد هامون رو #کپسوله_سازی کردیم تا کسی که ازش میخواد استفاده که دیگه به فرآیند داخلش کاری نداشته باشه.#انتزاعی
در نهایت کلاس ما باید بتونه مستقل از دیگر اجزا عمل کنه ، و کاری نداشته باشه کجا فرخوانی میشه ؛ #چند_ریختی