babaksafari478
babaksafari478
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

یادداشتی در باب ژست و کرونا

کرونا و ژست

یادداشتی در باب ژست و کرونا بابک صفری

اگر تنها یک امر یقینی باشد، آن این است که ما همه دارای بدن هایی هستیم. تئاتر مواجهه ی زندگی روزمره ی ما یک فضای اگزوتیک دارد: خیابان. بدن این تئاتر صامت همواره در بستر خیابان به سان آموزگار نادانی ست که قدرت را در شکل میکروفیزیکش به چالش می کشد. هر جا مقاومت هست قدرت نیز حضور دارد. بدن، عرصه کنش و اندرکنش است. گاه خودش خود را بیان می کند و گاه توسط دیگری عرصه ای است برای ژوئیسانس. در عصری زیست جهان امپراتوری که از سربازان جسم زدایی شده است و سرباز صرفا یک هیبت فیزیکی نیست، باز هم بدن در جامعه ابزاری ست قدرتمند برای مقاومت. سوژه ها با بدنهایشان سیاست ورزی می کنند، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه/ همواره از امر تروماتیک رویت پذیری می کنند. ؟ دلوز، می‌گوید نه تنها یک اندام هیچ چیز تولید نمی‌کند بلکه حتا یک بدن هم قادر به این کار نیست. مجموعه‌ای از بدن‌ها و محیط‌ها، تمامِ آن چیزی را شکل می‌دهند که ما به یک بدن و یک اندام نسبت می‌دهیم. به بیانی استعاری، این مجموعه برساخته‌ی تعدادِ زیادی قلمرو و لایه‌های زیرین‌ِ آنهاست که در یک همزمانیِ مدام، تولید را ممکن می‌سازند. پرسش از آنچه بدن می‌تواند انجام دهد به این معنا است که می‌توان از آنچه تا امروز با بدن کرده‌ایم فراتر رویم و دست به کارهایی به ظاهر غیرممکن بزنیم. اگر از قوانین و ایده‌های ازلی که به مثابه‌ی انسان برای تحدیدِ بدن و تعریفِ مطلقِ کارکردِ اندام‌هایش ساخته‌ایم سرباز بزنیم، آن هنگام است که آزاد خواهیم بود کارهای بیشتری با بدن بکنیم. قلمروهای جدیدتری کشف کنیم. نیروهای عظیم‌تری پدید بیاوریم. کارهایی فراتر از کُشتن، آسیب رساندن، استفاده، اِعمال قدرت و مصادره‌ی بدنِ دیگران. انسان‌ها یا حیوانات

در پدیدارشناسی بدن درمی یابیم که مردم چگونه بدن های خود را تجربه می کنند. مفهوم کلی این رویکرد بدن زیسته است. این مفهوم بدین معناست که بودن در جهان و آگاهی انسانی تا حد زیادی توسط بدن معین می شود.انسان نوعی عامل اجتماعی جسم مند است. در نگاه فیلسوفی چون مرلوپونتی تمام احساسات بشری جسم مند است. صور جدی بدن در تمامی تجارب زیسته ما اغلب اوقات نقش بدن، نقشی غایب یا پنهان و ناخودآگاه ست و سوژه خود را از بدن خویش متمایز فرض می کند. تنها وقتی از حضور بدن آگاه می شویم که نوعی درد یا ناراحتی بدن غایب را به بدن حاضر بدل کند. گویا رسالت این حضور بر عهده ی موتیف زندگی اجتماعی ما در دیالکتیک دولت و طبیعت بوده است این بار به نام نامی کرونا. اینک به تعبیر آگامبن در وضعیت اضطراری به سر می بریم و این وضعیت ژست های خودش را تولید می کند. مفاهیمی از دل این وضعیت (به تعبیر بدیو) به دلیل رخداد کرونا، جامه قامت و معنا به تن کرده اند. ماسک، دستکش، و خود کنترلی. همه این ها ژست های تولید شده ی وضعیت کرونا زدگی ست. امنیت زایی و امنیتی شدن تمام جامعه را در بر می گیرد. هرکس که این ژست ها را ندارد دیگری ست و به نام نامی سلامتی، مارژینال و تهدید محسوب می شود. اکنون مفهوم امنیت دال شناور و تهی ست و در عین حال لبریز از معانی .یعنی یک مفهوم امنیت می تواند با بی نهایت مدلول جمع شود. امنیت به میانجی قسمی ژست سلامت بازنمایی می شود.

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید