ویرگول
ورودثبت نام
پادکست بچت
پادکست بچت
خواندن ۹ دقیقه·۶ ماه پیش

اضطراب جدایی

پادکست بچت - اضطراب جدایی
پادکست بچت - اضطراب جدایی


شنیدن پادکست و ارتباط با ما

برای اینکه بخوایم در مورد اضطراب جدایی صحبت کنیم اول باید یه تعریفی ازش داشته باشیم. این نوع از رفتار بین نوزادان و کودکان یکی از مراحل شناختی رشد کودکه که کاملا طبیعیه و جایی برای نگرانی نداره. تقریبا تمام والدین این مرحله رو تو رشد کودکشون تجربه میکنن. از شش ماهگی تا سه سالگی این جنبه رفتاری کودک گزارش شده ولی سن رایج تر برای اون حدود 10 تا 18 ماهگیه.

خیلی ساده اگه بخوایم موضوع رو ببینیم بعد از یه سنی که نوزاد فرق پدر و مادرش رو با بقیه آدم ها تشخیص میده و میفهمه این دو نفر هستن که همیشه همراهیش میکنن و نیازهاش رو برطرف میکنن یک نگرانی پیدا میکنه که مبادا این دو نفر رو از دست بده یا اونا تنهاش بذارن. و خب فکر میکنم این خیلی قابل درکه. خود ما هم خیلی وقتا نگران عزیزانمون میشیم یا نگران از دست دادن شغلمون میشیم و حتی ملموس تر خود ما هم وقتی از کودکمون فاصله میگیریم دچار یک اضطراب خفیف میشیم و دوست داریم خیلی زود دوباره ببینیمش و بغلش کنیم. چون بچه ها منبع انرژی و شادی مان و همینطور کودک هم ما را منبع اتکا و مراقبت از خودش میدونه.

به هر حال این یک مشکل گذراست ولی نحوه مواجه با اون میتونه تاثیر طولانی مدت در روان کودکمون داشته باشه.

حالا این اضطراب رو با چه علائمی تشخیص میدیم؟ از علائم مخصوص این حالت میشه به پریشانی و نگرانی و گریه کودک موقع جدا شدن از والدین اشاره کرد. پرهیز کودک از تنها موندن حتی به مدت کوتاه، چسبیدن به مادر، گریه کردن پشت در دستشویی و حمام وقتی مادر برای حتی چند دقیقه تنهاش میذاره هم نشونه های اضطراب جدایی هستن. از نشونه های دیگه ش هم میتونه به هم خوردن خواب شبانه و کابوس های تکراری در کودکان بزرگتر باشه که ما یک اپیزود کامل در مورد مشکلات بدخوابی هم خواهیم داشت.

حالا چه کارایی میتونیم انجام بدیم تا این مرحله رو به بهترین شکل رد کنیم؟

به نظرم این وضعیت از دو زاویه قابل بررسیه. یک برای والدینی که در طول روز حداقل یکیشون در کنار کودک حضور دائمی داره و دو برای والدینی که هر دو شاغلن یا به هر دلیلی هیچکدوم نمیتونن یه ساعاتی رو با بچه باشن و مجبورن بچه رو به پرستار یا مهدکودک بسپرن.

برای مورد دوم یه سری راهکارها هست برای اینکه کودک زودتر به اضطراب جدایی خودش غلبه کنه.

اگر قراره بچه رو به مهد ببریم بهتره برای بار اول خودمون هم چند دقیقه حضور داشته باشیم و بعد از اینکه بچه با فضای جدید آشنا شد باهاش خداحافظی کنیم و بگیم که باید بریم و بهش بگیم که کی برمیگردیم. برای دفعه اول سعی کنیم زمان جداییمون حداکثر یک ساعت باشه و این زمان رو کم کم افزایش بدیم.

اگر هم قراره بچه رو به پرستار بسپریم میتونیم یک جلسه در حضور خودمون کودک رو با مراقب جدیدش آشنا کنیم و برای دفعات بعد هم از پرستار بخوایم قبل از رفتن خودمون بیاد تا موقع رفتن ما کودک و مراقب با هم ارتباط گرفته باشن.

مهم تر از همه اینکه سعی کنیم موقع جدا شدن از کودک رفتارمون عادی باشه. چون بچه از رفتار ما تاثیر زیادی میگیره. عصبی و نگران نباشیم. یه وقت بغض یا گریه نکنیم. که اگه این اتفاق بیافته مدتها روند غلبه بر اضطراب جدایی رو برای بچه مون به تاخیر میندازیم. سعی کنید خداحافظی رو طولانی نکنید. بعضی ها تا جایی که بچه نگاهشون میکنه در حال دست تکون دادن و بوس پرت کردنن. عزیزم خداحافظی کردی برو دیگه. و نکته دیگه اینکه هیچوقت بعد از خداحافظی دوباره برنگردید که دلم طاقت نیاورد اومدم دوباره ببوسمش یا دوباره خداحافظی کنم. چون این کار هم کار خودتونو سخت میکنه هم کار بچه رو و هم کار پرستار یا مربیای مهد رو خیلی سخت میکنه. و در نهایت با توجه به رفتار کودک همیشه کیفیت کاری پرستار و مهد رو بسنجید که آیا به نیازهای کودک توجه میشه و سرویس هاشون مناسب کودک شما هست یا نه.

پادکست بچت
پادکست بچت


اما برای والدینی که در طول روز در کنار کودکشون حضور دارن مثل خانم های خانه دار یکی از راه های غلبه بر اضطراب جدایی اینه که محل بازی کودک رو جایی قرار بدید که شما همش در دیدرسش نباشید. مثلا وسایل بازی کودک رو تو اتاق برقرار کنید و خودتون به کارهای روزمرتون رسیدگی کنید. و هر از گاهی بهش سر بزنید و اجازه بدید شما رو ببینه و کم کم فاصله زمانی این سر زدن ها رو طولانی کنید تا بچه بفهمه که با نچسبیدن دائمی به مادرش هیچ اتفاق بدی براش نمیافته. وقتایی که میخواید برید دستشویی یا حمام یا در مورد بچه های بزرگتر مثلا میخواید برید یه خرید فوری انجام بدید یا ببریدش پیش مادربزرگش یا بستگان نزدیک حتما دلیل این جدایی کوتاه رو براش توضیح بدید و بگید که قراره کی برگردید و حتما به زمانی که گفتید پایبند باشید و دیر نکنید تا اعتماد کودک به این قول ها کم نشه. برای جدایی های مقطعی و تمرینی از کودکتون عذاب وجدان نداشته باشید و بدونید که این کار برای رشد و استقلال شخصیت کودک ضروریه.

از نکات اساسی که در هر دو حالت میتونه اضطراب جدایی کودک رو کاهش بده همین ایجاد حس استقلال در کودکه. برای این کار بهتره محل خواب کودک رو از سن 8 الی 9 ماهگی از خودمون جدا کنیم که اگر این کار رو درست انجام بدیم و جواب بگیریم ممکنه اضطراب جدایی کودک به شکل خیلی خفیف تری خودشو نشون بده. و یک راه دیگه ش غذا خوردن مستقل کودک هست به طوری که کمک برای غذا خوردن رو کم کم کاهش بدیم و اجازه بدیم کودک خودش غذای خودش رو بخوره. برای کودک های بزرگتر هم کمک خواستن ازشون برای انجام بعضی کارهای ساده و مسئولیت دادن بهشون میتونه در تقویت حس استقلال و کاهش وابستگی کمک زیادی بکنه.

یه نکته خیلی مهم دیگه که قبل از هر نوع جدایی کوتاه یا طولانی باید رعایت بشه اینه که توجه کنیم قبلش حتما تمام نیازهای اساسی و اولیه بچه برطرف شدن یا نه. از گرسنه نبودن بچه، تمیز بودنش و اینکه نیاز به تعویض پوشک نداشته باشه مطمئن بشیم وگرنه کار هنگام جدایی خیلی سخت میشه چون کودک داره با گریه به شما میگه هنوز نرو من فلان مشکلو دارم که اصلا حواست بهش نیست ولی در اون لحظه شما متوجه زبان گریه کودک نیستید.

به نظرم چنتا نکته کلی هم هست که باید بهشون اشاره کنیم. یکی اینکه بعضی وقتا خودمون با رفتارهای سمی باعث دامن زدن به این اضطراب جدایی یا شاید حتی باعث به وجود اومدنش میشیم. مثل والدینی که همیشه میخوان از طریق تهدید کودک به خواسته هاشون برسن. اگه این کارو نکنی من دیگه مامانت نمیشم. اگه بازم اذیتم کنی برای همیشه میذارم میرم. اگه غذاتو نخوری من میرم بابای یکی دیگه میشم. شما نمیدونید حجم معنایی این کلمات چقدر برای یه بچه بزرگ و وحشتناکه. به صورتی که خواب و بیداریش رو تبدیل به کابوس میکنه و واقعا مخربه این نوع رفتار. یا مثلا والدینی که حس اضطراب جدایی بچه رو مسخره میکنن با گفتن جمله تو دیگه یه خرس گنده شدی این کارا چیه میکنی؟ ببینید درک کودک و احساسات اون اولین قدم رسیدن به نتیجه برای غلبه بر تمام مشکلات کودکه.

یه اشتباه دیگه هم که بعضی ها میکنن اینه که یهو ناغافل میذارن میرن که بچه متوجه نشه و پشت سرشون گریه نکنه. خب بالاخره که قراره متوجه بشه و این کار شما براش معنای خیلی بدی داره. یکی با خود شما این کارو بکنه چه حالی میشین؟ حتما با خودتون میگین من براش ارزش یه خداحافظی رو هم نداشتم که یهو رفت دیگه. و این از اون کاراست که خیلی به اضطراب جدایی دامن میزنه.

دیگه اینکه اگر میخواید وقتایی که نیستید بچه با نبودن شما کنار بیاد باید وقتایی که هستید به اندازه کافی باشید تا باتری نیاز توجه و احساس امنیت کودک رو شارژ کنید قبل رفتنتون. تمام انرژی و توجهتون برای کودک باشه و زمان های وقت گذرانی اختصاصی براش پیش بینی کنید. در مورد نیاز توجه بچه حتما یه اپیزود دیگه خواهیم داشت و اونجا در موردش حرف میزنیم.

اما مهمونی که خودش خیلی تو موضوع اضطراب جدایی مطرح میشه. توی مهمونیها اگه بچه همش میخواد پیش شما باشه کم کم با بچه های هم سن و سالش آشناش کنید و بهش بگید اگه دوست داشته باشه میتونه بره با اونا بازی کنه و شما از دور حواستون بهش هست. و از دور حواستون بهش باشه که هم دروغ نگفته باشید و هم از بعضی مشکلاتی که ممکنه تو تنهایی بچه ها با هم پیش بیاد پیشگیری کنید.

تو مهمونی به زور بچه رو ندید بغل کس دیگه. به حس عدم اطمینان بچه به دیگران احترام بذارید و از اون شخصی که میخواد بچه تون رو بغل بگیره محترمانه عذرخواهی کنید و بگید الان امکانش نیست چون بچه دوست نداره این کارو. بچه رو به زور وادار نکنید به دیگران سلام کنه یا حرف تمرین شده ای رو بگه. خواهش میکنم به زور از بچه نخواید تو جمع شعر بخونه یا براتون ژانگولر و پشتک بارو اجرا کنه. آقاجان بچه که دلقک و ملیجک شما نیست مجلس گرم کنتون باشه. تا یه آهنگ پخش میشه به بچه نگید پاشو برقص. حالا خود بچه دوست داره تو جمع اظهار وجود کنه یه شعری بخونه یا حرفی بزنه به خواست خودش اون یه چیز دیگه است ولی شما مجبورش نکنید.

یه روی دیگه صحبتم با شما دوست بزرگواریه که همش دوست داری بچه دیگران رو بچلونی. آقا نکن دیگه تا یه بچه مضطرب میبینی فوری شروع نکن به برچسب زدن که بچه تون چرا خجالتیه چرا انقدر لوس و مامانیه چرا بچتون اجتماعی نیست؟ دوست داشتن بچه به ماچ کردن و بغل کردنش نیست. بعضی وقتا هم با احترام به احساس و حریم شخصی کودک باید دوست داشتنتونو نشون بدید.

در آخر اگر دیدید اضطراب جدایی در سنین گفته شده بسیار شدیدتر از علائم یاد شده است به شکلی که کودک حتی بغل پدرش هم نمیره و فقط مادرش رو میشناسه یا علائم ذکر شده برای اضطراب جدایی از سنین گفته شده طولانی تر شد و برای زندگی روزمره کودکتون مشکل ایجاد کرده این دیگه اضطراب جدایی نیست بلکه اسمش میشه اختلال اضطراب جدایی و برای بهبودش حتما باید به روانشناس کودک مراجعه کنید و تحت نظر درمانگر با مشاوره ها و تمرینات و بازی هایی که به کودک داده میشه از این مشکل عبور کنید. چون ممکنه این اضطراب جدایی در سنین بزرگسالی تبدیل به اختلال اضطراب عمومی و اختلال وسواس یا افسردگی بشه.

اضطراب جداییفرزندپروریوالدگریپادکستآموزش
اگه فکر میکنین بچه‌داری کار طاقت فرساییه ما اینجاییم که بهتون کمک کنیم با مشکلات والدگری راحت‌تر روبرو بشین. پس بیاین با هم بچه‌های بهتری رو رشد بدیم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید