این نسخه مخصوص پدر و مادرهاست.
.
.
.
.
با همهی کم و کاستیهایی که دارین دوستون دارم. مهم نیست، هیچی مهم نیست.
نمیدونم میدونین یا نه، شما شیرینی ایام نوجوونیم رو تبدیل کردین به زهرمار. با سختگیریهاتون، با بدرفتاریهاتون، با گوش نکردنهاتون بهم. ولی با همهی اینها، من دوستون دارم. قبلا نداشتم و حتی ازتون متنفر بودم اما هرچی که بزرگتر شدم، بیشتر به این پی بردم که چقدر برام عزیزین.
بیشتر فهمیدم که من میتونستم شخصیتم رو حفظ کنم، همونطوری که ذاتم پاک بود وقتی که هنوز به خاطر سختگیریها و تربیتهای غلطتون، از دینم، از حق و حقیقت، دلزده نشدهبودم.
الان میفهمم که برای پشت پا زدن به خدا و معنویت زندگیم، اصلا دلیل خوبی نداشتم.
اشکالی نداره. من درک کردم، پس برمیگردم. برمیگردم...
میخوام بدونین برام کافی هستین با تمام نقصهاتون.