باور یکم
طراحی فراگیر مخصوص کسانی است که با صندلی چرخدار رفت و آمد میکنند.
طراحی فراگیر به طور انحصاری به هیچ بخش خاصی از جامعه نمیپردازد. این نگرش در طراحی، مخصوص افراد دارای معلولیت نیست، فقط طراحی بهتری است برای همه. بعضی از مردم حتی هنوز متوجه این نیستند که هر روز در حال استفاده از مزایای این نوع از طراحی هستند.
پلهها و نردههایی که این روزها امنتر و راحتتر شدهاند، درهای اتوماتیک، شیرهای آب هوشمند و لمسی و رمپهایی که باعث شده کالسکهها و سبدهای خرید چرخدار راحت روی آنها جابهجا شوند هم از دل این نگرش بیرون آمدهاند. وقتی فضا طوری باشد که نیازهای متفاوت بچهها را جوابگو باشد، وقتی افراد سالمند بتوانند خودشان به تنهایی از سرویسبهداشتی استفاده و عزت نفسشان را حفظ کنند، وقتی مردم بتوانند برای هر مدتی که بخواهند ماندن در خانه و جامعه را به اختیار انتخاب کنند، در این صورت همه برندهاند.
طراحی فراگیر آزادیبخش است.
وقتی یک محیط برای همه کارایی داشته باشد، مثل یک پارک با سطحی صاف و مسیرهای پیادهروی مناسبسازی شده و زمین بازی مجهز، ناگهان درمییابیم که حضور مادربزرگها هم در این پارک بیشتر شده است. بچههایی را در هر گروه سنی با هر توانایی میبینیم که از خانههایشان بیرون میآیند و به مرور به جایی میرسیم که همه میتوانند.
باور دوم
معلولیت برای دیگران اتفاق میافتد پس طراحی فراگیر ربطی به نیازهای من ندارد.
اگر جوان هستید و چهارستون بدنتان سالم است، هیچ وقت متوجه رفتارهایی نمیشوید که خانهتان با بدنتان میکند. با این حال، بعد از اینکه چند سال بگذرد، بالا رفتن دوباره و دوباره از پلهها زانوهای شما را فرسوده میکند. تاب خوردن، چرخیدن و بالا و پایین پریدن وقتی خوب است که از لحاظ بدنی در شرایط خوبی باشید، اما به محض اینکه سنتان بالا برود، همه اینها تبدیل به عوامل ساییدگی بیش از حد بدنی میشود که خودش درگیر عوارض بالا رفتن سن است. چرا در کنار تمام فعالیتهایی که روزانه انجام میدهیم، از بدنمان هم به بهترین نحو محافظت نکنیم؟ طراحی فراگیر محافظت از بدنمان را برایمان انجام میدهد.
افراد دارای معلولیت بزرگترین اقلیت در دنیا هستند و تنها گروه اقلیتی هم هستند که هر لحظه ممکن است شما هم به آنها بپیوندید. هر کدام از ما ممکن است در یک تصادف یا به دنبال یک سکته قدرت حرکت یا شنواییمان را از دست بدهیم.
در واقع سوال درست این است که این معلولیتها چه زمانی ممکن است برای ما اتفاق بیفتند؟ ?
طراحی فراگیر تلاش میکند نیازهای کاربران را چه در زمان حال و چه در آینده، به خوبی پیشبینی کند و پوشش دهد.
باور سوم
دسترسیپذیری در طراحی فراگیر فقط مربوط به آییننامههای ساختمانی میشود.
طراحی جهانگیر و فراگیر درباره این است که مردم چگونه کل یک ساختمان، از ورودی آن گرفته تا راه خروج اضطراریاش را تجربه میکنند. این دسترسی –یعنی شناخت طیف کامل افراد دارای معلولیت- همان دسترسی فراگیر است و این اصلا شبیه اجرای حداقل ضوابط آییننامههای ساختمانی نیست.
در صنعت ساختمانسازی، این ضوابط ثبات لازم را فراهم میکند اما دسترسی واقعی را ایجاد نمیکند. یک ساختمان ممکن است یک دستشویی کاملا بهداشتی و مطابق با ضوابط داشته باشد اما ممکن است محل آن درست بالای پلهها باشد. چرا که ضوابط و آییننامهها میگوید:«شما باید یک دستشویی در دسترس داشته باشید» اما این به آن معنا نیست که راههای دسترسی به آن دستشویی هم الزاما باید قابل دسترسی باشد.
همچنین این آییننامهها و ضوابط، بیشتر روی مسائل حرکتی تمرکز دارد و وقت و تلاش کمی را برای بررسی و شناسایی موانع برای مردمی که چالشهای دیگری دارند به کار برده است.
باور چهارم
طراحی فراگیر زیادی گران است. ?
این روزها مردم برای صرفهجویی در پول، ساختمانها و فضاها طوری میسازند که فقط نیازهای اولیه خودشان را برآورده کنند و فکر میکنند بالاخره یک نفر پیدا خواهد شد که ساختمان را مناسبسازی کند. محصول این طرز فکر، فضاهای نامناسب، با موانع فیزیکی بسیار است.
به طور مثال، هرچقدر افراد مسن مستقلتر باشند و امکانات مناسب در اختیار آنها باشد، نیاز کمتری وجود دارد تا تحت پوشش دولت یا انجمنهای حمایتی قرار بگیرند. فرض کنیم یک خانواده تصمیم بگیرد سرویس بهداشتی و حمام و دستشویی خانه را برای یک فرد سالمند با ۱۰ میلیون مناسبسازی کنند، در عوض آن خانواده میتواند ماهانه چند میلیون تومان را که باید برای استخدام پرستار خانگی هزینه میکرد، صرفهجویی کند.
برای طراحی و ساخت خانهها، عموماً از مواد و سازههای ارزانی استفاده شده که نیاز اساسی بسیاری از افراد را ندیده میگیرد، مثلاً از کفپوشهای نامناسب و بخصوص سرامیکی استفاده میکنند که باعث زمین خوردن کودکان و سالمندان میشود یا پنجره تکجداره نصب میکنند که سروصدا را کاهش نمیدهد و نهتنها سالمندان، بلکه افراد دیگر را هم آزار میدهد.
طراحی فراگیر در ابتدای امر ممکن است هزینه بیشتری داشته باشد، اما در واقع این یک سرمایهگذاری است که در چند سال ارزش واقعی خود را نشان میدهد.
باور پنجم
طراحی فراگیر، زشت و بدون خلاقیت است.
اینکه شما بتوانید بهراحتی و بدون مشکل از نقطه الف به نقطه ب بروید، نتیجه طراحی فراگیر است.
اگر این دسترسیپذیری در طراحی کلی فضا وجود نداشته باشد در این صورت باید فضای جداگانهای در طراحی برای افراد دارای معلولیت در نظر گرفت و آنها را از خدمات و مناطق قابل دسترس بقیه افراد جدا کرد.
☜ مثلاً نردههای کنار راهرو و پلهها برای افرادی که مشکل بینایی دارند برای راهنمایی و امنیت آنها لازم است اما برای دیگران شاید حتی اضافه باشد. حال اگر این راهرو کمی بزرگتر ساخته شود میتواند به افرادی که از واکر، صندلی چرخدار یا حیوانات راهنما استفاده میکنند هم مناسب باشد.
طراحی فراگیر و همگانی فرصتهای جدیدی برای آرشیتکتها و معمارها و طراحها در ساخت فضاها با دسترسیپذیریهای عالی ایجاد کردهاست.
مثلاً در ابتدا وجود آسانسور برای یک خانه دو یا سه طبقه کار مسخرهای به نظر میآمد اما اکنون به یک ویژگی مهم و لوکس برای این خانهها تبدیل شده. فرض کنید یک فرد دارای معلولیت یا حتی مادر و پدربزرگتان مهمان خانه شما باشند. آنگاه متوجه میشوید کمک بزرگی به خودتان و این افراد کردهاید.
حتی خودتان هم همیشه از آن استفاده میکنید و دیگر پلهها را در خانهتان اضافه میدانید.
طراحی همگانی و فراگیر خلاقیت و نوآوری معمارها و طراحان را به چالش میکشد تا بتوانند فضاهایی دسترسیپذیر و خیرهکننده را ارائه کنند.
فقط افراد بیمبالات هستند که با حداقل فراگیرسازی طراحی میکنند.