این انتخابات ورطه امتحان امت اسلامی است، بلاشک بعد از هر امتحانی رویش ها و ریزش های بسیاری پدید می آید؛ که ما در بسیاری ازمحاسباتمان از اراده الهی و دست خدا و اراده مردم در حاکمیت مردم سالارانه فارغ میشویم و این یک خطای راهبردی است که باید ان را یاداورشد.
از طرفی هرچند این مملکت اثرپذیری معنوی دارد اما لاجرم در مورد تجربه اجتماعی آن میشود صحبتهای بسیاری کرد با توجه به اینکه نهایتبر هیچ قومی هیچ تجربه ای حادث نمیگردد مگر به دست خودشان.
پس اول از همه این امتحان را میتوان عرصه ازمون ها و سپس عبرت ها دانست. اینکه کدام عبرت ها و کدام خیر و شر ها پیش روی این صحنهاست را باید به تماشا نشست تا تاریخ روشن کند اما تا به همینجا شمردن چند نکته خالی از لطف نیست.
در وهله اول ازجمله دستاوردها و خیرات کثیری این انتخابات؛ مهم ترین آن اثبات پایه های حاکمیت جمهوری اسلامی فارغ از هر برداشتی است؛هرکه میخواهد با هر نیتی بیاید، اما نمیتوان تایید این فرایند دموکراتیک را توسط آحاد اکثریتی که میآیند پای صندوق های رای نادیده شمرد،قطع به یقین هر رای پای صندوقها یعنی تایید ساختارهای قانونی جمهوری اسلامی و این یعنی روح تازه در حاکمیت و اجتماع مردم فارغ ازجناحها و سیاستها، این بسیار دستاورد شگفت اوری است علی رغم تمام تبلیغاتها که خود مقدمه بسیاری از جریانات است. نکته بعدی خیریاست که در عبرت های این انتخابات است. اینکه دیگر نخواهند گفت جمهوری اسلامی میخواهد مهندسی کند، جمهوری اسلامی قایل به تکثرنیست، همه جمهوری اسلامی میرود پشت یک نفر و … اتفاقا جناح بندیها و عناصر صحنه نشان میدهد جمهوری اسلامی تسلیم امر و ارادهمردم است، نشان میدهد دستگاه حاکم تک بعدی و زورگو نیست، نشان میدهد عناصر سازنده مردم و اجتماعات مردمی و فهم انها اساس انقلاباست ولو که بنا باشد هزینه هنگفتی و خطرات بسیار سهمگینی متوجه مسیر جریان انقلاب اسلامی باشد. خیر دیگر ماجرا درس عبرت به جامعهو امت انقلابی است؛ انگار این طیف نیاز داشت بداند کار تشکیلاتی یعنی چه، نیاز داشت صف اراییها و شناخت عناصر صحنه را با پوست وگوشت و استخوان لمس کند تا معنای وحدت در عین کثرت را بفهمد، این انتخابات را میتوان عرصه فهم و نرمش جمهوری اسلامی برای عبرتخواص دانست ؛ همانطور که نرمش قهرمانانه را لازمه فهم احاد مردم و عموم انها درماجرای دشمنی های امریکا میتوان برشمرد. یعنی چه؟ یعنیعده ای بفهمند و بفهمیم که قدرنشناسی ظرفیتهای یک رییس جمهور خدوم چه کفران نعمتی است، یعنی بدانیم جهاد تبیینی که فقط بودجه اشگرفته شد و کاری برایش نکردند و زمینش گذاشتیم کجا میتواند با جریان تحریف دست به دست هم بدهد و یخهیمان را بگیرد.حال اینکه خواص مامیتوانند سربلند کنند و در این نرمش و انعطاف، قهرمان میدان باشند و یا روسیاهی ای را به پیشانی خود خواهند دید را باید قضاوت کرد. امایقینا نتیجه انتخابات هرچه که باشد عبرت مهم این جریان این است که عده ای باید درک کنند انقلاب اسلامی به جان تازه ای نیاز دارد که انهانمیتوانند احیاکننده ارزش های ان باشند. خیر دیگر ماجرا فهم تلخ خسارات جبران ناپذیر دوگانهسازی ها جامعه است، دوگانه بی حجابباحجاب،ولایی ضدولایی، انقلابی غیر انقلابی و ….که خود جای صحبت بسیار دارد. این از این.
اماچندتا نکته مصداقی هم بد نیست به این حرف اصلی اضافه کرد.
۱- عناصر فعال در صحنه تبلیغ برای ایران خود را باید مدیون انی بداند، که آمد کار کرد، دست خدا با او بود، نگذاشت فضا انطور کهمیخواستند بشودو مردم ان فشارهای پیش بینی شده را لمس کند تا انها هنوز ابرویی پیش ملت داشته باشند، و این ملت یک بار دیگر بخواهد بهانها فرصت بدهد.انها باید مدیون انی باشند که سه سال لازم ندید بدنه انها را اتوبوسی اخراج کند تا احساس کنند همچنان جریانشان زندهاست تا بتوانند نفس بکشند،انها باید خود را مدیون رییسی بدانند که احمدینژاد بازی درنیاورد و با توکل به خدا کارش را کرد.
۲-اینکه ظریفها و اذری جهرمی ها اینگونه به صحنه می ایند، فریاد میزنند، خودشان را خرج میکنند، حرفشان را عوض میکنند و به میدانانتخابات روی خوش نشان میدهند برای ملت در داخل اولا پرده نفاق را کنار میزند حتی برای طرفدارانشان، دوما برای برخی دیگر زنگ هشدارکارتشکیلاتی کردن را روشن میکند، و مهم تر اینکه تکه پازل انهایی که میخواستند (در داخل و خارج) کار را قبل از امدن ترامپ یکسره کنندکامل میکند، که جای حرف دارد اما مجال گفتنش نیست.
۳-این صحنه نشان داد استخوان لای زخم را باید با صداقت ترمیم کرد، درمان کرد، و بیرون کشید. نمیشود حال بد مریض را تا لحظه احتضارکتمان کرد. نمیشود کلاه بزرگ سر اگاهی ملت گذاشت. این را به همه انهایی که بازی سیاسی برای انتخابات غیر زودهنگام طراحی و برنامهریزی کرده بودند عرض میکنم، برای انهایی که امنیتی با اشکالات برخورد کردند. برای انهایی که بی برنامه امدند و رفتند. برای انهایی که برایافکار عمومی پاسخی نداشتند. برای همه انها که به جامعه خود تا قبل از انتخابات بب توجه اند.
۴-ببینید اقای جلیلی چه کرده است که با همه تاکیدش بر مبانی، با همه احتیاطش در قول ندادن هیجانی، با همه حفظ نگاه بلند مدت استراتژیکتوانسته سبد رای خود را افزایش دهد؛ ببینید در انتخابات مجلس چه شد که گروه نزدیک به او توانست شگفتی ساز شود و شما درک نکردید. اینملت را باید جدی گرفت، اینها نشانههای توسعه اگاهی و بلوغ اجتماعی است. اینها لازمه مدیریت اجتماعی اینده است. از اینها فارغ شدن وخردپنداری فهم و اگاهی مردم با ترفندهای سیاسی، با بی اخلاقی ها، با هجمههای رسانهای و ….ضرر است.
۵-از نقش افرینی و بازی کلونیهای قدرت که دوره قبل هم حاضر بودند همتیها سر کار بیایند نباید غافل شد؛ و اینها نتیجه این کارهایشان رادر مناسبات منطقه خواهند دید. همچنانی که به نظر نسبت به نهادهای ذی نفوذ در نظرسنجی ها و مداخلاتشون بعدا خیلی چیزها روشن خواهدشد.
در اخر نمیخواهم پیش بینی کنم اما هرچه که هست این انتخابات محل عبرت ها است و قطعا هرچه پیش بیاید میتواند خیری به همراه داشتهباشد.
و من الله توفیق