درباره مفاد و نحوه ی اجرای قرارداد یا معاهده یا سند همکاری ایران و چین، زمان اجرا، بندهای توافق و تبعات سیاسی آن و .... آنقَدَر فضا شفاف نیست که بتوان به آن پرداخت. به علت اینکه امروز جو مسموم رسانه در قبال این سند همکاری مواضع حساسیت برانگیزی دارد و در حال حاضر نه ابعاد آن و نه تبعاتش خیلی واضح نیست؛ اما از منظر منطق و اصول و مبانی ژئوپلیتیکی میتوان به بخشی از ابعاد آن پرداخت لذا فارغ از ذکر موارد اولیه چند کلامی درباره آن با نگاه ژئوپلیتیک میپردازم.
اولا جهان ژئوپلیتک از ابتدای قرن بیستم درگیر یک چرخش قدرت از جهان تک قطبی به نظام چند قطبی است و امروز تنها یک ابر قدرت نظامی یا اقتصادی و حتی یک تمدن با پیشینه تاریخی بازیگری نمیکند. لذا توجه به حوزه های چندگانه نظام های ژئوپلیتیکی حائز اهمیت است و از جمله نظامهای ژئوپلیتیکی فعال در جهان حوزه قدرت در شرق به رهبری چین است.
دوما نظام های قدرت متاثر از جایگاه، نقش آفرینی و موقعیت ژئوپلیتیک کشورها شکل میگیرد و نمیتوان بدون در نظر گرفتن محدودیتها و فرصتهای ژئوپلیتیکی همکاری و یا رقابت بین کشورها را ترسیم کرد؛ لذا با این مقدمه توجه به نقش ژئوپلیتیکی ایران در منطقه اسیای غربی و منطقه شرق جهان در تحلیل شکل گیری روابط با دیگر کشورها حائز اهمیت است.
سوما در تحلیل ژئوپلیتیکی موقعیت ایران توجه به اولویت های حوزه ارتباطی اعم از کشورهای همسایه، کشورهای منطقه، قدرتهای منطقه و قدرتهای جهانی باید مورد نظر باشد. چین یک ابر قدرت جهانی در شرق است که از قضا پیوست تمدنی، تبادلات اقتصادی و حمایتهای سیاسی بینالمللی زیادی با کشور ایران دارد و این مساله زمینه همکاری بیشتری را فراهم میکند اما توجه صرف به بازیگران و قدرت های جهانی بدون در نظر گرفتن جایگاه و روابط کشورهای همسایه و منطقه امری ناپایدار است. یعنی تا ایران در حاشیه خلیج فارس دچار مشکلات عدیده در روابط دیپلماتیک است، تا قدرت اقتصادی نظامی و اقتصادی ای چون روسیه مرز مشترک ابی با ایران دارد و نسبت به مواضع آن در قبال این سند همکاری بی توجهی شود این ارتباطات دچار یک گره اساسی است.
لذا با توجه به همه موارد ذکر شده به نظر میرسد برقراری روابط بین ایران و چین یک واقعیت و ضرورت ژئوپلیتیکی غیر قابل انکار است و این مساله فارغ از روابط ایران و غرب و در دنیای پساغرب و حتی پساشرقی باید بررسی و تبیین شود. این سند همکاری حتما در سیاست خارجی یک گام روبه جلو است و نباید به آن با نگاه ابزاری و دولتی نگریست زیرا یک امر ملی است و حتما باید ذیل دکترین سیاست خارجی رهبری ایران باشد.درآخر اینکه اجرای مفاد این قراداد هرچند به صورت کلی میتواند مثبت باشد اما در دراز مدت بدون توجه به پیوست ژئوپلیتیکی ناپایدار است. یعنی بسته ارتباط با نظام قدرت در شرق باید شامل بهبود روابط در منطقه، همکاری با قدرت منطقه ای و ایجاد همکاری های چند جانبه باشد.
توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی ایران در ارتباط با اقیانوس هند و تقویت ارتباطات تجاری با شرق، تامین انرژی مورد نیاز حوزه آسیای جنوبی و آسیای شرقی، تامین مواد مورد نیاز معدنی و محصولات زراعی کشورهای منطقه و ایجاد و تقویت نظام همکاری منطقه ای بین ایران و روسیه و کشورهای اسیایی از جمله پیوست های ژئوپلیتکی این سند همکاری است که باید ازآن غفلت نکرد.