بچه ها می ترسند از اینکه اینترنت دیگر وصل نشود. مرتب به بدترین حالت فکر می کنند. به اینکه شبیه کره شمالی بشویم. همه چیز ثبت نامی باشد، کنترل شویم، مجبور به پاسخ دادن باشیم. قطع شود، از بین برود، نباشد، خاطره شود. وحشت خاطره شدن لینکدین و اسکایپ و استک آور فلو و گوگل دارد همه مان را اذیت می کند. حالشان خوب نیست. نگران آینده اند. نگران زندگی شان، شغل شان، روابط شان، دوستی هایشان، حتی این آخری را درست نفهمیده ایم که چقدر بر بستر آنلاین شکل گرفته و دوام داشته است.
می گویم بدترین سناریوها را تصور نکنید. بگذارید اتفاق ها رخ بدهند، بعد برایشان سوگواری کنیم. حریف دلشوره شان نمی شود. حریف دلشوره خودم هم نشده ام...
کل کارمان در کاران به اینترنت مرتبط است. مارکت مان روی اینترنت ست. ابزار تبلیغات مان آنلاین است. آدم ها را باید از سوشال نتورک هایی پیدا کنیم که خارجی است. ابزارهای آنالیز رفتار کاربر خارجی است. گزارش سازها خارجی است. گزارش گیرها خارجی است. تسک منجرها خارجی است. ابزارهای توسعه محصول خارجی است. برای رفع مشکلات باید به سایت های بین المللی دسترسی داشته باشیم. جستجو ها در جامعه ی بین المللی است.
کامیونیتی ری اکت، جاوااسکریپت، دات نت، اس کیو ال، دیتاآنالیست، دیجیتال مارکتینگ، خیلی وقت است از قید مرزهای زمینی رها شده اند. زبان مشترک همه شان انگلیسی است. وبسایت ها در دسترس همه است. حتی جاهایی که ما را به خاطر اتصال از ایران راه نمی دهند را دور می زنیم، خودمان را از یک کشور دیگر جا می زنیم و به منابع اطلاعات دسترسی پیدا می کنیم. انگار عادت کرده ام. اول ها دلم می شکست، غم این کنار گذاشته شدن را می خوردم اما حالا دیگر کنار آمده ایم. به روی خودمان نمی آوریم. قید هر چیز پولی را می زنیم، تریال ورژن ها، مینیمم محصول که رایگان است، هر چیزی که نمی شود را نمی خواهیم. مثل کودکی که می داند ویترین این مغازه ها برای او نیست، برای از ما بهتران است، و دارد همه ی کودکی اش را به خیال روزی می گذارند که حساب بشود.
تحت هر شرایطی می خواهیم پیدا کنیم، بخوانیم، یاد بگیریم و بسازیم و چقدر راه مانده... جامعه ی تولید محصولات ایران خیلی جوان است، تازه کار است و این چند روز بی اینترنتی نشانم داد که حتی پلت فرم هایی مثل آپارات با گوگل قابل استفاده ترند تا با ابزار جستجوی خودش. چقدر ناکارآمد، چقدر بدترین... حتی اگر قرار است درهای دنیا را به روی کشور ببندند، زود است. چیزی نساخته ایم که کارمان راه بیوفتد. اصلا چرا باید به این بدترین گزینه فکر کنم...
حالا متن بالا را یکبار دیگر خواندم و دیدم که چه قدر خنده دار است که اینهمه اصطلاح از یک زبان دیگر را با حروف فارسی نوشته ام. هرچند از دید من اشکالی ندارد اما حتما معنایی دارد.
پ.ن: وقتی کاران را لینک می کردم در متن، یوتی ام سورس گذاشتم. برای روزی که آنالایتیکس باز بشود و ببینم ورودی آورده است یا نه ...