در پایان این مقاله، دو هدیه خود را دریافت نمایید
عنوان یا تیتر یا به قول انگلیسی زبانها Headline نقش اول را برای جلب توجه، دیده شدن و فروش محتوا بازی می کند و در هر فضایی اعم از رسانه های چاپی و آفلاین یا رسانه های تحت وب و آنلاین فعالیت می کنیم، نیاز داریم با نوشتن عنوانهای جذاب، محتوایمان را به رخ مخاطب بکشانیم.
خبر خوب برای شما عزیزانی که در حال مطالعه این مقاله هستید این است که من(سید علی باقرپور) به خوبی بلد هستم اصول عنوان نویسی جذاب و بفروش را به شما آموزش دهم. چون 4 ماه شبانه روزی روی اصول عنوان نویسی جذاب تحقیق و مطالعه کرده ام.
عنوان برای محتوا، نقش نمای خانه و ویترین شیرینی فروشی را بازی می کند. عنوان است که محتوا و محصول تولید شده را میفروشد. با نوشتن عنوان های جذاب است که در بین چند هزار محتوایی که هر روز منتشر میشود، مخاطب به این نتیجه می رسد که مطلب شما را بخواند یا خیر و وقتی مخاطب از عنوان محتوا خوشش نیاید، دیگر مهم نیست شما چقدر هنرمندانه محتوایت را نوشته باشی و چقدر برای 1000، 3000 یا 7000 کلمه ای که در مقاله نوشتی زحمت کشیده ای!
حتماً دیده اید مقابل بعضی از مغازه ها یا پاساژها افرادی ایستاده اند و داد میزنند که فلان جنس را دارم و شما را به داخل یک زیرزمین یا پاساژ هدایت می کنند که کتاب بخرید، غذا بخورید و … نمونه اش را حتما در میدان انقلاب و مقابل کتابفروشی ها دیده اید که مدام داد میزنند: کتاب دانشگاهی، کمک درسی، پروپوزال، پایان نامه و … به آنها می گویند دادزن! بندگان خدا باید صبح تا شب با صدای بلند و لحن خاصی فریاد بزنند و توجه مردم را جلب کنند و آنها را هدایت کنند به داخل مغازه یا پاساژ مثل این فیلم که برخی از دادزنهای خلاق را می بینید
بله! تیتر هم دادزنِ متن است و دقیقا همین کار را برای محتوا میکند. دادزن مثل عنوان های جذاب تبلیغاتی توجهت را جلب میکند و داد میزند که روی من کلیک کن و من را بخوان و مخاطب را به داخل محتوا یا صفحه محصول هدایت میکند. به همین سادگی.
همانطور که در سطرهای بالاتر توضیح دادم، مهمترین ویژگی یک تیتر قدرتمند، توجه جلب کن بودن آن است. مرحوم حسین قندی که مطبوعاتی ها به ایشان لقب «پدر تیتر ایران» داده بودند، میگفتند: تیتر باید محکم و شلاقی و انفجاری باشد. یعنی تیتر به عنوان ویترین مطلب، باید در سریعترین زمان ممکن توجه مخاطب را جلب کند و نباید اینقدر شل و سرد و معمولی باشد که خواننده بدون هیچ واکنشی از او بگذرد. اهمیت این ویژگی خصوصا برای زمانی که یک متن جذاب برای تبلیغات نوشته ایم، دوچندان می شود. مثال بزنیم تا موضوع شفاف تر شود.
فرض کنید می خواهیم دیگران را ترغیب کنیم در یک دوره سئو ثبت نام کنند. تیتر شل این است که مثلا بنویسیم: ثبت نام در دوره سئو با تخفیف. اما اگر بخواهیم همین تیتر را محکم و شلاقی بنویسیم، از زبان یکی از شرکت کننده های راضی این دوره که نتیجه خیلی خوبی گرفته است، میتوانیم تیتر بنویسیم: با شرکت در این دوره، در عرض 3 ماه، بازدید و فروش سایتم 3 برابر شد یا چطور با این دوره، رتبه یک گوگل را به دست آوردم؟
تیتر ما با کلمات قدرتمندی که در آن می نویسیم، باید به نحوی باشد که ضمن اینکه حس کنجکاوی مخاطب را تحریک کرده، او را به انجام کاری وسوسه کند که مدنظر ماست. مثلا در نمونه تیتر معمولی که مثال زدم: فقط کلمه “با تخفیف” خیلی کم کنجکاوکننده و البته بسیار کلیشه ایست ولی در تیتر ترغیب کننده ای که نوشتیم، عبارت “در عرض 3 ماه” کنار 3 برابر شدن بازدید و البته فروش سایت آن هم از زبان یک مشتری دوره، کاملا کنجکاوکننده است. یا عبارت “رتبه یک گوگل” به عنوان نتیجه دوره برای همه جذاب و کنجکاوکننده است.
عنوان باید در نهایت سادگی گفته شود تا عامه مردم به راحتی متوجه منظور ما بشوند تا مخاطبین ما همان برداشتی را بکنند که از قبل، هدفگذاری کرده ایم. خصوصا برای نوشتن عنوان نویسی تبلیغاتی که مخاطبین نسبت به آن ها کمی گارد دارند، به نحوی باید ساده بنویسیم که انگار مخاطبمان یک کودک است و قرار است عنوانمان را بخواند و دقیقا متوجه منظورمان بشود. عنوان باید آنقدر ساده و دقیق باشد که جای هیچ حدس و گمانی را در ذهن مخاطب به جا نگذارد، مگه اینکه تعمدا بخواهیم عنوان رازآلودی را بنویسیم که حس کنجکاوی مخاطب را تحریک کنیم که از این حربه هم نباید زیاد استفاده کنیم که موضوع برای مخاطب لوث نشود.
دیوید اگیلوی میگوید: اگه می خواهی در تبلیغ، مردم را به انجام کاری تشویق کنی یا آنها را برای خریدی متقاعد کنی، حتما باید از زبانی استفاده کنی که آنها در واقعیت استفاده می کنند. واقعا بدترین کار این است که برای جلب نظر تعداد معدودی از مخاطبینمان، از کلمات قلمبه و سلمبه و ثقیل برای بیان جملات استفاده کنیم ولی شکی نیس که با این کار، چند برابر بیشتر مخاطب عاممان را از دست میدهیم. مثلا بجای واژه وصول کردن، از فعل گرفتن استفاده کنیم. به جای به یغما بردن، از غارت کردن استفاده کنیم، به جای واپسین روزها بگیم روزهای آخر. به جای پرطمطراق بگیم باشکوه. مطمئن باشید هیچ کس به خاطر ساده و واضح بودن بیش از اندازه عنوانمان به ما ایراد نمی گیرد.
و وقتی چنین احساسی به مخاطب دست بدهد، می شود مثل اتفاقی که اخیرا برای سریال برادر جان افتاد که مردم به دلیل اینکه احساس کردند شخصیتهای سریال شبیه خودشان صحبت نمی کنند و به جای آن از دیالوگ های سنگین و غیرواقعی در صحبتهایشان استفاده می کنند، چقدر اعتراض کردند و راجع به این موضوع مطلب نوشته شد که شخصیت های سریال همه مثل شخصیت های شاهنامه سنگین و با وزن و قافیه صحبت می کنند و همیشه حاضر جواب هستند و یک جواب در آستین دارند. دلیلش هم بسیار واضح است. چون همه میدانند شااااااید یک درصد از مردم چنین ویژگی هایی را در صحبت کردن هایشان داشته باشند. نه اینکه به یکباره همه شخصیتهای سریال بدین شکل غریب و شعرگونه صحبت کنند، جوری که حس می کنیم هر لحظه در هر حال خواندن نمایشنامه های حماسی هستند.
برای اینکه مطمئن شویم از واژه های ساده و قابل فهمی در عنوانمان استفاده کرده ایم یا خیر، پیشنهاد می کنم تیتر و مطالبتان را که نوشتید، قبل از انتشار آن را به یک آدم عادی بدهید، اگه همانی را فهمید که منظور شما بوده یعنی در ساده گویی موفق بوده اید.
بگذارید با یک مثال منظورم را بهتر توضیح بدهم. در تصویر زیر مشاهده می کنید که نویسنده براحتی و به کلیشه ای ترین شکل ممکن، می توانست بنویسید: چطور محتوای تبلیغاتی تولید کنیم؟ اما عنوانش را به شکلی خلاقانه و به این صورت نوشت:
«روش تولید محتوای تبلیغاتی و جذاب مثل فالگیرها» و با آوردن تکراری ترین تکیه کلام فالگیرها در پرانتز یعنی «کف دستتو بده فالِت بگیرُم» دقیقا با همان لهجه و آوای یک فالگیر، حضور او را در عنوان مقاله برای ما تداعی کرده است. خب مسلم است که این عنوان نسبت به یک عنوان معمولی، مخاطبین خیلی بیشتری را جذب می کند.
عنوان نباید به نحوی نوشته شود که تفاسیر متعددی از آن بشود و مثل داستان آن فیلم در تاریکی نباشد که هر کسی جایی از بدن فیلم را لمس کرد و تفسیری متفاوت بیان کرد. مثلا عنوان “چطور وضعیت خود را بهتر کنیم؟” را در نظر بگیرید. ما چطور می تونیم تشخیص بدهیم که این عنوان قرار است درباره چه بهبودی در زندگی ما صحبت کند؟ مثلا اوضاع مالی ما را میخواهد بهتر کند؟ می خواهد وضعیت سلامتمان رو بهبود دهد؟ ریا می خواهد راهکارهایی بدهد که روابطمان را بهتر کنیم؟ مثلا اگه قراره وضعیت مالی خود را بهبود دهیم، به جای این کلی گویی میتونیم بگوییم: چطور با سرمایه گذاری در بورس، در عرض 3 ماه، درآمد خود را 2 برابر کنیم؟ خب کاملا شفاف شد که کجا، چطور و در چه مدتی می خواهیم زندگی خود را بهبود دهیم!
در ویژگی پنجم باید حس سودمندی را در عنوانتان به مخاطب منتقل کنیم. این ویژگی خصوصا برای عنوان نویسی تبلیغاتی و تجاری، بسیار مفید و کاربردی است. سالها پیش فیلیپ کاتلر پدر بازاریابی مدرن جهان گفت: افراد از شما دریل نمی خرند، سوراخی که روی دیوار توسط آن دریل زده میشود را می خرند. یعنی مجذوب آن وسیله نمی شوند و منفعتی که از آن وسیله به آنها می رسد را می خرند و حالا چند سالی است که دنیا یک قدم جلوتر از این صحبت کاتلر رفته. مخاطبین منفعتی که از آن منفعت برایشان ایجاد شده یا به اصطلاح بنفیت آو بنفیت را میخرند. مثلا اگه شما دریلی ساختی که 2 برابر سریعتر از دریل های دیگر کار می کند و درنتیجه کابینت یا قفسه ای که به وسیله آن دریل، به دیوار متصل شده را در نصف زمان کار دریل های دیگر در اختیار مشتری قرار می دهد، مردم ترغیب می شوند برای دریل شما پول پرداخت کنند.
این فیلم را ببینید که متوجه شوید چطور حس سودمندی را در عنوان منتقل کنید
این فیلم را ببینید تا با این 3 سوال ضروری آشنا شوید
و حالا وقتشه به این سوال جواب بدیم که:
به نظر شما برای آموزش عنوان نویسی جذاب چه باید کرد؟ بیایید رفتار خودمان را در فراگیری یک مهارت مرور کنیم. مثلاً وقتی می خواستیم نوشتن الفباء را یاد بگیریم را به یاد آورید. مسلما همان روز اول که قلم دست گرفتیم، به ما نگفتند بنویسید: بابا آب داد
اول داستان توپ بازی بچه ها و افتادن توپ آنها به بالای درخت را برایمان تعریف می کردند، در این عکس ها خطوط صاف بسیاری دیده میشد. مثل نردبان، درخت و … و بعد از ما میخواستند که خطی را به سمت پایین بکشیم و آن را مدام تکرار کنیم. بعد اشیاء صاف مثل میخ را به ما نشان می دادند و از ما می خواستند حالا خط صافی را با 45 درجه به سمت بالا یا پایین بکشیم.
بعد کم کم با کنار هم قرار دادن این خطوط صاف شکلی شبیه به ه چسبان را یاد می گرفتیم و بعد اشکال دایره ای می کشیدیم و زمینه برای یادگیری حروفی مثل ف و ق آماده میشد و این گونه بود که قبل از نوشتن الفباء با یادگیری الگوها زمینه برای نوشتن و یادگیری حروف الفباء آماده میشد.
و این رازی است که بسیاری از تیترنویسان حرفه ای آن را به کسی نمی گویند. اما دیوید اگیلوی جایی گفته بود که حتی من هم در 5 سال اول کارم از یک متخصص تبلیغات برای عنوان نویسی جذاب، تقلید می کردم.
بسیاری از تبلیغ نویس ها و تیترنویس های حرفه ای، آرشیوی از تیترها و الگوهای قدرتمند دارند که خصوصا در زمانی که به اصطلاح ما مخشان هنگ می کند، سراغ آنها می روند و عنوان های جذابی می نویسند.
و اینگونه است که ما فکر می کنیم آنها همیشه و تحت هر شرایطی ذهنی خلاق و آماده دارند و عنوان های جذابی را خلق می کنند، در حالی که در بسیاری از اوقات این الگوها هستند که به کمک آنها می آیند تا عنوان های قدرتمندی بنویسند.
الگوها چه هستند؟ الگوها همان جملات و عنوان های جذاب، کلیک خور و امتحان پس داده ای هستند که با پشتوانه اصول روانشناسی مخاطب تهیه شده و قبلا در عنوان هایی که نوشته شده اند توجه و کنجکاوی مخاطب را دزدیده اند. بنابراین احتمال اینکه عنوانی که با استفاده از یه الگو می نویسیم مورد توجه قرار بگیرد، به شدت افزایش پیدا می کند. مدتی که از این الگوها استفاده کردیم و ذهنمان به این جملات عادت کرد می توانیم مثل آن خیاط باسابقه، الگوها را کنار بگذاریم و عنوانهای قدرتمند بنویسیم.
برای اینکه به درستی متوجه منظور من شوید، چند الگو که حالت رازگونه دارد و توجه مخاطب را جلب می کند و او را وادار به کلیک کردن می کند را بیان می کنم و در انتها هم چند الگو که از تکنیک ترساندن مردم استفاده می کند، مورد استفاده قرار می گیرد تا ببینید چطور می توان با استفاده از این تکنیک ها و نوشتن عنوان های جذاب، توجه مخاطب را دزدید.
همانطور که می دانید، یکی از قدرتمندترین و پرکاربردترین دستورات برای عنوان نویسی جذاب این است که از رازها و ناگفته ها صحبت کنید. عنوانهای اسرارآلود این حس را به مخاطب منتقل می کنند که با خواندن این مطلب قرار است چیزهایی را بفهمیم که فقط عده معدودی از آن خبر دارند یا مسائل پشت پرده ای را بدونیم که تا به حال به ما گفته نشده. حالا ممکن است آن اطلاعات اصلا به کار ما هم نیاد. مثل مسائلی که از زندگی خصوصی آدمهای معروف هر از چندگاهی منتشر میشود ولی همین که احساس کنیم موضوع مخفی و پنهانی تا الان بوده به خودی خودش برایمان جذاب است. دقیقا به همین دلیلِ علاقه مردم به داستانهای رازآلود، فیلمهای جنایی و پلیسی همیشه جزء ژانرهای پرمخاطب هست.
اما قبل از بیان الگوها و مثالهای زیرمجموعه این دستور، لازم است این موضوع مهم را یادآوری کنم. قرار نیست پشت هر مطلب ساده و عادی که مینویسیم، از کلمات رازآلود استفاده کنیم، چیزهای عادی رو با کلمات اسرارآمیز بزک کنیم و به شکل راز به خورد مخاطب بدهیم. چون هدف از عنوان نویسی صرفا گرفتن کلیک نیست. مخاطبی که مطلب شما رو میخواند وقتی در مطلبتان ببیند موضوعاتی که طرح کردید هیچکدوم اسرارآمیز نبوده کلا اعتمادش نسبت به شما از بین میرود.
عنوانهای رازآلود معمولا با این کلیدواژه ها استفاده میشوند: اسرار، راز، کمتر گفته شده، مرموز، افشاگری، ناگفته ها، اعترافات، محرمانه، سری، فوق سری، فاش کردن، برملا کردن، رمزگشایی، منبع موثق، افراد ناشناس، منابع رسمی یا غیررسمی، حقایق، شواهد، واقعیت ها، پنهانی، مخفی، پشت صحنه، پشت پرده، سر به مُهر، لیست یا فهرست سیاه، کشف کردن، کشف نشده، زیرزمینی، سانسور شده، بدون سانسور، ممنوعه، غیرمجاز، غیرقانونی و هر واژه ای که رنگ و بوی رمز و راز و افشاشدن بدهد.
یایید وارد الگوها و مثالها شویم. فرض کنید من میخواهم برای این مقاله که تصویرش را ملاحظه می کنید و جملات شروع سخنرانی را معرفی کرده است، عنوان جذاب تری بنویسیم. بنابراین در همه الگوها باید از 3 کلیدواژه جملات، شروع و سخنرانی استفاده کنم.
در تمام مثالهایی که در ادامه خواهید دید، در بالای تصویر، الگو را می بینید، در وسط تصویر یک مثال زنده که در نشریات یا رسانه های آتلاین یا آفلاین از این الگو استفاده شده و در پایین تصویر هم عنوانی را ملاحظه می کنید که با 3 کلیدواژه جملات، شروع و سخنرانی آن را نوشته ایم.
الگوی اول این دستور این است که رازها و داستان موفقیت یک آدم یا سازمان های مشهور را بیان کنیم. در این الگو اولا باید مطالبی که میگویید مطالب دم دستی و بدیهی نباشد، ثانیا مستند و با ارائه منبع و ماخذ باشد و ثالثاً واقعا مربوط به خود آن آدم و تجربه هایی که کرده و مسیرهایی که رفته، باشد. نباید اینگونه باشد که ما اگه جستجو کنیم رازهای موفقیت انیشتین و استیو جابز و علی انصاری عواملی شبیه به هم برایمان بیاید یا بدون بیانِ مثال و منبع مطلب، فقط عناوین عمومی در مقاله آورده شود. مثل اینکه: پرتلاش باشید و در کارتان جدی باشید و از این شکل عناوین.
در این الگو اسراری را از یک صنف یا گروه میگوییم که ظاهرا حق شماست که آن اسرار را بدانید اما آن صنف یا گروه دوست ندارند شما آن مطالب را بدانید. نمونه اش را هم ملاحظه میفرمایید: رازهایی که ایرلاین ها نمی خواهند شما بدانید
تفاوت این الگو با الگوی قبلی که فاعل، محور الگو بود، در این است که در این الگو فاعل مشخص نیست و درواقع جمله یه جمله مجهول است. همانطور که ملاحظه می کنید با توجه به این الگو و با 3 کلمه جملات، شروع و سخنرانی هم عنوان نوشته ایم:
100 جمله مخصوص شروع طوفانی سخنرانی که در هیچ کتاب و هیچ زبانی پیدا نمی کنید
یا اگر میخواستم عنوانی به زبان عامیانه بنویسیم، می نوشتم: 100 جمله مخصوص شروع طوفانی سخنرانی که در قوطی هیچ عطاری پیدا نمی کنید
در این الگو بیان می کنیم که چیزهایی هست که گروهی درباره گروه دیگر نمی دانند. مثل الگوهای قبل، بحثِ نگفتن مطرح نیست. بحث ندانستن مطرح است. در الگوهای قبلی با آگاهی چیزی گفته نمیشد اما در این الگو از چیزهایی صحبت می کنم که افراد نسبت به آن آگاهی ندارند.
در این الگو به دلایل و ناگفته های اینکه چرا اکثر افراد یا یک گروه رفتاری تکراری را انجام می دهند یا نتیجه ای تکراری می گیرند، می پردازیم.
با سه کلیدواژه جملات، شروع و سخنرانی و با توجه به این الگو عنوان نوشته ایم: چرا اکثر سخنرانان، کلام خود را قدرتمند شروع نمی کنند و چگونه با این جملات، این کار را بکنید.
ما همیشه دوست داریم دلیل اتفاقات را متوجه شویم و بفهمیم که اگر چیزی اتفاق افتاده چه عواملی در آن اتفاق، موثر بوده اند. این الگو برای چنین موقعیتهایی است و جواب معماهای علت و معلولی را بیان می کند. مثل این نمونه:
ذهن ما همیشه دنبال جواب این سوال بوده که موفق ها در هر حوزه ای چطور اینقدر توانستند موفق شوند و آیا اگر ما هم همان کارها را انجام بدهیم، به موفقیت می رسیم یا نه. این الگو قرار است همین مفهوم را منتقل کند. مثل این نمونه:
وقتی یکی به ما آگاهی میدهد که شما هم با کارهایی که می کنید و خصوصیاتی که دارید، جزء آن دسته از آدمها که رفتار خاصی دارند هستید، کنجکاو میشویم و موضوع برایمان جالب میشود و خودآگاهی به ما دست می دهد که بدانیم داریم چه کار می کنیم که ما را شبیه به آن گروه دیده اند. مثل این نمونه که میگوید: خبر داشتید شما یک برده و معتاد شبکه های اجتماعی هستید اما از آن بی خبرید؟ میتواند لزوما این خصوصیت، منفی هم نباشد: مثلا خبر داشتید شما هم جزء آدم های با استعداد دنیا هستید، اگر این کار را بکنید. اما خب قدرت افعال منفی، همیشه بیشتر از افعال مثبت است. چون قدرت ترس از امید بیشتر است.
با این الگو می خواهیم حس کنجکاوی مخاطب را در دانستن اطلاعات تحریک کنیم. این تیتر نمونه را ببینید که می توانست فقط بنویسد: چطور امسال را تبدیل به بهترین سال زندگی کنید ولی با آوردن عبارت می خواهید بدانید و زیرتیتر آن که نوشته: کافیست این دستورالعمل گام به گام را اجرا کنید، جذابیت و کنجکاوی برای این مطلب به شدت افزایش پیدا کرده است.
این الگو هم از الگوهای مورد علاقه من است. یک عنوان شگفت انگیز می نویسیم و میگوییم اشتباه چاپی نیست. درست دیده ای! و قطعا توجه بخش عمده ای از مخاطبین جلب میشود و مشتاق به خوندن ادامه مطلب میشوند.
چرا برای عنوان نویسی جذاب ترساندن مخاطب، تکنیک اثربخشی است؟ چون ترس یکی از قویترین محرک ها برای اقدام کردن است و در بزرگترین و جدی ترین رقابتها مثل رقابتهای انتخاباتی هم یک تاکتیک قدرتمند و اثربخش به حساب می آید. همه دیده ایم خصوصاً در زمان رقابت های انتخاباتی، نه تنها در ایران که در کل دنیا، گروهی مردم را میترساند که اگر اینها رای بیاورند، بیکاری زیاد می شود، فساد و فاصله طبقاتی زیاد می شود و تولید بیش از پیش نابود می شود، یک گروه دیگر نیز می گویند اگر این ها رای بیاورند، جنگ می شود، تورم بالا می رود، وضعیت کشور مثل فلان سال بد و بحرانی می شود و هزاران عبارت نام آشنا که در سراسر دنیا استفاده می شود. پس تاکتیک ترساندن مردم را اصلا دست کم نگیرید. چون با ترساندن مخاطباتان خیلی راحت تر، می توانید رفتار آنها را طوری جهت دهید که دوست دارید. پس ترس ها و نگرانی های مخاطبتان را شناسایی کنید و مدام از خود بپرسید مخاطب من از چه جیزهایی می ترسد یا نگران است که من میتوانم به آن پاسخ دهم.
بخشی از جملاتی که با استفاد از این تکنیک توسط آقای روحانی در انتخابات سال 96 استفاده شد را ببینید:
معمولا در این الگوهای ترساندن مخاطب، از کلید واژه های مثل وحشتناک، خطرناک، ترسناک، هولناک، دردناک، دلهره آور، عذاب آور، هراس آور، درد آور، زجرآور، ویرانگر، فاجعه آمیز، فاجعه بار، مرگبار، کابوس وار، انجام ندهید، جرات دارید، مواظب باشید، هشدار، رعب و وحشت، فریبنده، انتقام، مصیبت، خونین، بحران، سقوط، فروپاشی، نابودی، انهدام، تراژدی، وحشیانه، چندش آور، حال به هم زن، نفرت انگیز، توهین آمیز، بی شرمانه، مستبدانه، ظالمانه، ،رنگ پریده، نقشه شوم برای بیان مفهوم ترساندن استفاده می شود که در ایجاد حس ترس برای عنوان نویسی جذاب، به شدت موثر است.
با این الگو خیلی شفاف و واضح می خواهیم مخاطبمان را تهدید کنیم و بترسانیم تا کار دلخواه ما را انجام دهد.
برای عنوان نویسی جذاب در این الگو با عبارت “اشتباه تر از این کار وجود ندارد” جوری مخاطب را می ترسانیم و اغراق می کنیم که حتی فکر آن اشتباه را هم نکند، چه برسد به انجامش.
مثل این الگو که به جای “فراموشی گذشته” هر عنوانی رو می تونیم بیاریم. مثلا بی احترامی به پدر و مادر؛ اشتباه تر از این وجود ندارد. یا تمرکز نکردن در یک شغل، از این اشتباه تر وجود ندارد
در این الگو به مخاطب هشدار میدهیم که کارهای مهمی هست که اگر تا این زمان انجامش ندهی، فرصتهایت را از دست میدهی و پشیمان می شوی. مثلا میتوانیم بگوییم کارهایی که اگر قبل از ازدواج انجام ندهید، پشیمان می شوید
این الگو را می شود هم به صورت مثبت بیان کرد و هم به صورت منفی.
در حالت مثبت ملاحظه می کنید که عنوان نوشتیم: اگر از این جملات برای شروع سخنرانی استفاده کنید، مخاطب میخکوب می شود.
با حالت منفی آن هم عنوانمان را بدین شکل بیان کرده ایم: اگر از این جملات برای شروع سخنرانی استفاده نکنید، صحبتهایتان کسل کننده خواهد شد
در این الگو می خواهیم ترس مردم از یک چیز که اکثرا از آن واهمه دارند را با اقداماتی که برای مخاطب مشخص می کنیم، از بین ببریم. حالا ممکن است آن اقدام مثل این نمونه ها در حد شناختن یا دانستن یک چیز باشد.
در این الگو به مخاطب می گوییم، اگر میخواهد شرایطی را داشته باشد یا نداشته باشد، این کارها را انجام بدهد یا ندهد. به عنوان نمونه در مثال بیان کرده که آیا می خواهید موفق باشید؟ این ده تا عادت بد را از زندگیتان حذف کنید.
اولین واژه ای که در این الگو بار ترس رو به دوش می کشد، واژه “کمین” است و البته آن چیزی که در کمین است هم، باید یک مشکل یا یک مسئله منفی باشد مثل این نمونه که یک بیماری را در عنوان آورده است. در این الگو شرط می گذاریم که اگر این نشانه ها را داری، احتمالا فلان مشکل تهدیدت می کند.
برای عنوان نویسی جذاب در این الگو به مخاطب هشدار می دهیم که قبل از اینکه کاری را انجام دهی، حتما یک کار دیگر را هم انجام بده و در واقع داریم برای کاری که انجام می دهد، پیش نیازسازی می کنیم.
در این الگو، انجام همزمان دو کار با هم را بدین شکل که در تصویر ملاحظه می کنید نهی کرده ایم. یا همینطور که در عنوان مثال سبزرنگ ملاحظه می کنید، از این الگو استفاده می کنیم و می گوییم اگر نمی خواهی نتیجه مطلوبت رقم بخورد این کار را انجام نده و غیرمستقیم این مفهوم را منتقل می کنیم که اگر این کار را بکنی، نتیجه مطلوب تو رقم می خورد.
در این الگو این مفهوم را بیان می کنیم که خواستن شما زیاد مهم نیست، چون در این مسیر که قرار بگیری نتیجه دست شما نیست.
هدیه + پیشنهاد فوق العاده
اینکه شما تا پایان این مطلب را مطالعه کردید، نشان می دهد مشتاق یادگیری و آموزش مهارت فوق العاده ضروری عنوان نویسی جذاب هستید. به همین دلیل برای شما یک هدیه و پیشنهاد عااااااااالی دارم:
در این مقاله 2 دستور و 20 الگو، را خدمتتان بیان کردم. اگه تمایل داشتید می توانید با تهیه دوره استثنایی 21 جلسه ای تیترهای پولساز، 31 دستور و 219 الگوی عنوان های جذاب را به همراه ترفندها و نکاتی که باعث می شود بتوانید در هر حال عنوان های جذابی بنویسید را در 707 دقیقه محتوای آموزشی بی نظیر در ایران و دنیا دریافت کنید.
شرکت در دوره جامع ویدئویی تیترهای پولساز با تخفیف 68 درصدی با کد تخفیف vgl
این دوره که اولین دوره تیترنویسی در ایران و کاملترین دوره تیترنویسی در دنیا است را می توانید با کد تخفیف vgl که مختص خوانندگان علاقمند به این مقاله تعریف شده است، دوره را 68 درصد ارزانتر و با قیمت 390 هزار تومان تهیه کنید و 43 فایل را که بخشی از آن لیست کامل 31 دستور و 219 الگو به همراه حدود 800 مثال تصویری است که از روزنامه ها و سایتهای کشورمان جمع آوری کرده ام را به همراه لیست 312 واژه قدرتمند برای خلق تیترهای قدرتمند بلافاصله دریافت کنید. تمام این الگوها حاصل تحقیقات و دسترنج چندماهه خودم بوده و در هیچ سایت و کتابی نمونه این لیست وجود ندارد.
و این هم هدیه ای که به شما قول داده بودم:
دانلود رایگان 90 دقیقه آموزش تیترنویسی جذاب