بهار اصل
بهار اصل
خواندن ۸ دقیقه·۳ سال پیش

"آریان" به‌مثابه‌ی تصویری آرمانی

تصویر مرتبط با موزیک‌ویدیوی
تصویر مرتبط با موزیک‌ویدیوی

"آریان" به‌مثابه‌ی تصویری آرمانی

به بهانه‌ی بازخوانی آهنگ "گلِ من" توسط علی پهلوان و ساناز کاشمری

چند روز پیش علی پهلوان خواننده و ساناز کاشمری بک‌وُکال[1]سابق گروه "آریان" ویدیویی یک‌دقیقه‌ای از بازخوانیِ قطعه‌ی "گلِ من" را در صفحه‌ی اینستاگرام خود منتشر کردند. "گلِ من" یکی از قطعات نسبتاً پُرمخاطب "آریان" بود و در دومین آلبوم این گروه به نام و اما عشق... در سال1380 منتشر شد. ویدیوی بازخوانی این قطعه توسط علی پهلوان و ساناز کاشمری و تنها در صفحه‌ی اینستاگرام این دو نفر طیّ نزدیک به دو روز، بالغ بر ششصدهزار ویو داشت. استقبال از این ویدیو به اندازه‌ای بود که حداقل در صفحه‌ی شخصی اینستاگرام من، از هر پنج استوری، یک الی دو استوری بازنشر این ویدیو بود و حتی صفحه‌ی اینستاگرام موسیقیِ ما نیز اقدام به بازنشر این ویدیو کرد. در بعضی موارد، افرادی که به‌طور جدّی خارج از حوزه‌ی موسیقی مردم‌پسند و به‌ویژه موسیقی پاپ فعالیت می‌کنند نیز این ویدیو را به اشتراک گذاشتند. استوری‌ها و کامنت‌های مرتبط با بازنشر این ویدیو اغلب شامل ابراز احساسات افراد نسبت به "آریان" و یادآوری خاطرات گذشته با این گروه بود. جملاتی نظیر "چه خاطراتی داشتیم"، "یادش بخیر چقدر خفن بودید"، "من واقعا این گروه رو خیلی دوست داشتم" از جمله‌ی این ابراز احساسات بود. عدّه‌ای نیز ضمن بازنشر این ویدیو آرزو کرده بودند که "آریان" روزی دوباره فعالیتش را از سر بگیرد. بازنشر بسیارِ این ویدیو درحالی است که سایر آهنگ‌هایی که علی پهلوان پس از انحلال "آریان" و به‌ویژه در سال‌های اخیر منتشر کرده، به این اندازه توسط هواداران منتشر نمی‌شود. اما چرا این ویدیو بازخوردهای بسیاری به همراه داشت و یا به‌عبارتی، چرا نوستالژی "آریان" محکم، عمیق و قوی است؟

کمی به گذشته‌ بازگردیم؛ به سال‌های آخر دهه‌ی هفتاد و سال‌های آغازین دهه‌ی هشتاد در ایران. دوره‌ی ریاست جمهوری محمد خاتمی در سال 1376 آغاز شده بود و فضای گفتمانی در حوزه‌ی فرهنگ جوانان و جامعه‌ی مدنی نیز دستخوش تغییراتی شده بود[2]. مسعود کیمیایی تلاش کرده در فیلم اعتراض آن فضا را به نمایش بگذارد. در این فیلم "لادن" و "رضا" و دوستانشان نماینده‌ی بخشی از گفتمان فضای مذکور هستند. در همین فضا بود که بازار موسیقی مردم‌پسند ایران هم دچار تغییراتی شد. یکی از مهم‌ترین تغییرات بازار موسیقی ایران نیز شکل‌گرفتن "بَند" یا همان گروه موسیقی مردم‌پسند بود. "آریان" اولین گروه موسیقی مردم‌پسندی بود که بعد از انقلاب 57 رسماً در ایران به روی صحنه رفت. ژانرِ این گروه پاپ بود و قطعاتی می‌ساخت عمدتاً با مضمون عشق و دوست‌داشتن که اگرچه این مفاهیم را با استعاراتی مانند گل و رنگین‌کمان و باران ترکیب می‌کرد، در اغلب مواقع درنهایت به‌طورمستقیم به این مفاهیم اشاره می‌شد. از سوی دیگر، "آریان" اولین بَند مختلط در ایران نیز بود. مدتی پس از "آریان"، گروه "سِوِن" هم فعالیت خودش را در بازار موسیقی مردم‌پسند ایران آغاز کرد ولی مختلط‌بودنِ "آریان" تأثیری جدّی در جذب مخاطبان بیشتر آن نسبت به "سِوِن" و حتی شاید با سایر بَندهای پس از خود داشت.

آنطور که چندی پیش علی پهلوان در گفتگویی شخصی برای من توضیح داد، بیشترین مخاطبان "آریان" در بازه‌ی سنی حدود 16 تا 30 سال بوده اند؛ یعنی نوجوانان و جوانان. در اینجا گریزی می‌زنم به تجربه‌ی شخصی خودم از مواجهه با "آریان". من زمانی که با "آریان" آشنا شدم کودک بودم و آشنایی کودک با موسیقی عمدتاً از جانب اطرافیان و یا با شنیدنِ موسیقیِ رایج در سطح کشور اتفاق می‌افتد؛ به‌ویژه در آن دوران که فضای مَجازی به معنی امروزی وجود نداشت. به خاطر ندارم که از چه روزی و چطور با "آریان" آشنا شدم ولی خوب به خاطر دارم که موسیقی و کمی بعدتر موزیک‌ویدیوهای این گروه در اماکن بسیاری شنیده و دیده می‌شد؛ مثلاً فروشگاه‌های فروش تلویزیون از تلویزیون‌های پشت ویترین خود ویدیوی کنسرت‌های "آریان" را پخش می‌کردند و یا در تاکسی که می‌نشستی، کاسِت و بعدتر سی‌دی "آریان" از ضبط خودرو پخش می‌شد. آشنایی من با "آریان" ادامه پیدا کرد تا چند سال بعد و در دوران نوجوانی به طرفدار این بَند تبدیل شدم. به خاطر دارم که آرزو داشتم یک‌بار کنسرت این گروه را از نزدیک تماشا کنم و درنهایت این اتفاق درحالی رخ داد که 14-15 ساله بودم. "آریان" چندمین کنسرت خود را در برج میلاد برگزار کرده بود و قیمت بلیط برای ردیف همکف هم حدود 30 هزار تومان بود. آن شب انقدر در آن کنسرت فریاد کشیدم که هرگز فراموش نمی‌کنم.

"آریان" در سال 1393 به دلایل مختلفی که بحث آن در این فضا نمی‌گنجد، منحل شد ولی توانست از آن سال تا به امروز همچنان هوادارانِ خود را حفظ کند. عمده‌ی این هواداران که امروز دست به بازنشر ویدیوی "گلِ من" می‌زنند، همان نوجوانان و جوانان دهه‌های هفتاد تا نود هستند که حالا دیگر یا سی‌سالگی را رد کرده اند و یا در آستانه‌ی آن هستند. آهنگ‌های قدیمیِ"آریان" در بازار امروزِ موسیقی مردم‌پسند مشابه‌های زیادی ندارد؛ زیرا سبک و سیاق کلی بازار متفاوت شده و سلیقه‌ی بسیاری از مخاطبان دستخوش تغییراتی – به خوب یا بد آن اشاره ندارم – شده است. اما چرا "آریان" همچنان قادر است احساسات مخاطب را تحریک کند و نوستالژی عمیقی دارد؟

من پاسخ این پرسش را به‌طورخلاصه در یک کلمه می‌بینم: "هویت". "آریان" متشکل از دخترها و پسرهایی بود که به‌دور از مناسبات قانونی و حتی عرفی جامعه، بر روی صحنه در کنار هم ساز می‌نواختند و در مصاحبه‌ها و ویدیوهای خود دوستی و رفاقت بینشان را پنهان نمی‌کردند. دخترها در این گروه، هرچند به‌عنوانِ بک‌وُکال ولی آواز می‌خوانند و ساز می‌زدند و به‌شدت به چشم مخاطب می‌آمدند. به خاطر دارم که نوازندگی ساناز کاشمری که بک‌وُکال گروه بود و در یکی از کنسرت‌ها پشت درامز نشست و اجرا کرد، چقدر برای مردم جالب بود؛ یا هنگامی که شراره فرنژاد در چهارمین آلبوم "آریان" به نام بی‌تو باتو، تقریبا رپ خواند، چقدر برای مخاطبان تازه و حتی هنجارشکنانه محسوب می‌شد. موزیک‌ویدیوی آهنگ "ای جاویدان ایران" از همین آلبوم اخیر نیز جالب‌توجه بود. در این ویدیو، اعضای "آریان" در زمین چمن استادیوم آزادی حضور داشتند و تصویر حضور زنانِ "آریان" در استادیوم، اقدامی جدید به حساب می‌آمد.

یک مورد هم از تجربه‌ی شخصی خودم می‌نویسم. وقتی نوجوان بودم و فیلم کنسرت پاییز 81 "آریان" را با یکی از دوستانم تماشا می‌کردم، تصویری در این اجرا نظر هر دوی ما را جلب کرد. در حالی که همه‌ی اعضای گروه منظم روی صحنه بودند و به‌دور از هر حرکت اضافه‌ای سازشان را می‌نواختند و درحالی که دخترهای گروه با حجاب کامل و بدون حرکت مشغول اجرا بودند، در صحنه‌ای از اجرای قطعه‌ی "گل آفتابگردون" تصویرِ کلوزآپ علی پهلوان و شراره فرنژاد روی تلویزیون نقش بست و در آن لحظه این دو درحالی که همزمان می‌خواندند و می‌نواختند، به هم نگاه کردند و لبخند زدند. این تصویر شاید امروز و در این لحظه عادّی و بی‌معنی باشد. ولی در آن زمان برای دو دختر نوجوان که تنها ارتباطشان با فضای مَجازی شاید گاهی دسترسی به گوگل و وبلاگ بود، معنای زیادی داشت. صحبت من با هوادارانِ "آریان" نشان می‌دهد که بسیاری از آن‌ها در زمان اوج فعالیت این گروه، حین تماشای اجراها و موزیک‌ویدیوها یا شنیدنِ آهنگ‌های این بَند، با تصویری آرمانی از هویت اجتماعی‌ای که در ذهن خود داشتند روبه‌رو می‌شدند. بسیاری از آن‌ها آزادی بیشتر از آن چیزی را که در اختیار داشتند، در مقابل خود و در میان اعضای "آریان" می‌دیدند و آرزو می‌کردند که کاش جای آن‌ها بودند؛ به‌خصوص دخترها ارتباط عمیقی با دخترهای "آریان" برقرار می‌کردند و این میزان در چشم بودن و توانایی خواندنِ دختران "آریان" برایشان جالب بود. یکی از دخترهای هوادارِ "آریان" یک‌بار به من گفت: «من خیلی وقت‌ها وقتی به آهنگ‌های "آریان" گوش می‌کردم، فقط آن قسمت‌هایی را بلند می‌خواندم که دخترهای "آریان" می‌خواندند؛ چون من می‌خواستم جای آن‌ها باشم». والتر بنیامین در مقاله‌ی اثر هنری در عصر بازتولید مکانیکی، می‌نویسد: «یکی از مهم‌ترین هدف‌های هنر، همواره خلق خواسته‌هایی است که ممکن است در آینده برآورده شوند[3]» و این دقیقاً کاری است که "آریان" آن را انجام می‌داد. "آریان" بازنمای آن بخش از هویت اجتماعی بود که بسیاری از نوجوانان و جوانان آن دوره در رویای آن بودند و برای رسیدن به آن تلاش می‌کردند؛ "آریان" تصویری بود از امید به آینده. این تصویرپردازی و همذات‌پنداری با "آریان" برای نزدیک به پانزده سال تداوم یافت و این تداوم یکی از دلایلی است که منجر به ماندگاری عمیقِ آن شد؛ زیرا به‌طور مداوم بازتولید شد. در طول این مسیر، آن افرادی که موفق به مشابهت‌سازی هویت اجتماعی خود با تصویر "آریان" نشده بودند، به همراهی با آن ادامه دادند و از سوی دیگر، تماشای مکررِ "آریان" باعث می‌شد آن افرادی که موفق شده بودند هویت اجتماعی نسبتاً مشابهی برای خود بسازند، این مشابهت‌سازی و رسیدن را مرور کنند.

استفاده از لفظ "اولین" در کنار مهارت‌های فردی دیگر لوث شده است. مثلاً "اولین" زنِ نوازنده‌ی فلان ساز در ایران دیگر آنقدر جذابیتی برای دیگران ندارد؛ چون این "اولین"‌ها زیاد شده اند ولی "آریان" واقعاً "اولین" بود و "اولین" مهمی بود. جریان‌ساز شد، ماندگار شد و تأثیرگذار بود و شاید با تسامح بتوان گفت که وزنه‌ی اصلی این گروه، موسیقیِ آن نبود، بلکه هویتی بود که از خود به نمایش می‌گذاشت و همین مسئله نوستالژی "آریان" را به‌قدری قوی کرده است که اکنون بعد از گذر بیش از بیست سال از تشکیل این گروه و حدود هفت سال از انحلال آن، بازخوانی قطعه‌ای قدیمی توسط دو نفر از اعضای گروه، منجر به ابراز احساسات کاربران اجتماعی می‌شود؛ به‌خصوص اگر آن قطعه، یکی از آهنگ‌های پُرمخاطب این گروه باشد.

[1] خواننده‌ای که همراه خواننده‌ی اصلی می‌خواند

[2] Nooshin, Laudan, 2009, Music and the Play of Power in the Middle East, North Africa and Central Asia, Englan: Ashgate Publishing limited.

[3] بنیامین، والتر، "اثر هنری در عصر بازتولید مکانیکی"، ترجمه‌ی شیرین‌دخت دقیقیان، هنر و معماری، نیمه‌ی دوم سال 1380: 151 - 166

موسیقیموسیقی پاپهویت اجتماعی
دانش‌آموخته‌ی جامعه‌شناسی و موسیقی‌شناسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید