ویرگول
ورودثبت نام
بهار نارنج
بهار نارنج
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

نه هر که چهره برافروخت دلبری داند

‏تا ملت شیعه به این رشد نرسد که نماز و زیارت، عزاداری و حج، شاخصه شناخت جبهه حق نیست

بلکه ‎مرزبندی با جبهه باطل، مرزبندی با ظالمان و مستکبران و پرهیز از کوچکترین تمایل به آنهاست که جبهه حق و اهل آن را مشخص می‌کند؛
ظرفیت رسیدن به ظهور حجت خدا را کسب نخواهد کرد.


نه هر که چهره برافروخت دلبری داند

نه هر که آینه سازد سِکندری داند

نه هر که طَرْفِ کُلَه کج نهاد و تُند نشست

کلاه‌داری و آیینِ سروری داند

تو بندگی چو گدایان به شرطِ مزد مکن

که دوست خود روشِ بنده‌پروری داند

غلامِ همّتِ آن رندِ عافیت‌سوزم

که در گداصفتی کیمیاگری داند

وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی

وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند

بباختم دلِ دیوانه و ندانستم

که آدمی‌بچه‌ای، شیوهٔ پری داند

هزار نکتهٔ باریک‌تر ز مو این‌جاست

نه هر که سر بتراشد قلندری داند

مدارِ نقطهٔ بینش ز خالِ توست مرا

که قدرِ گوهرِ یک‌دانه جوهری داند

به قَدّ و چهره هر آنکس که شاهِ خوبان شد

جهان بگیرد اگر دادگستری داند

ز شعرِ دلکَشِ حافظ کسی بُوَد آگاه

که لطفِ طبع و سخن گفتنِ دَری دان

چهره برافروخت دلبریزیارتنمازجنگشیعه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید