تقربیا یکی دو ماه پیش بود که دوستی در دایرکت اینستاگرام بهم پیام داد و گفت از طرف رادیو جوان و برنامه پرچمدار هست.
ایشون گفتن که آیا برای مصاحبه با برنامه تمایل دارید؟
من جواب دادم بله دوست دارم.
توی دلم گفتم کی بدش میاد باهاش مصاحبه کنند ولی در کل موضوع رو فراموش کردم و فکر کردم سر کاری باشه.
تا اینکه چند روز پیش همون دوست عزیز که شماره ام رو گرفته بود توی واتس آپ بهم پیام دادو وقت مصاحبه رو اعلام کرد.قرار شد کنار آقای کاکویی در مورد تولید محتوا صحبت کنیم.
من دیگه سر از پا نمی شناختم و اتفاقا همان روز دوشنبه ۹ خرداد جشن الفبای دخترم بود.تداخل زمانی عجیب.
مادرها بیرون سالن از ساعت دو تا چهار باید منتظر می موندند تا جشن تمام بشه چون راه دور بود تا بروند خونه و برگردند.
مصاحبه ساعت چهار شروع می شد یعنی دقیقا وقت خروج بچه ها از سالن.
همه چیز رو دست خدا سپردم تا استرس نگیرم روی صدام تاثیر نذاره و با مسئول جشن هماهنگ کردم که دخترم رو نیم ساعت دیرتر بیرون بفرستند و اتفاقا هنوز کیک رو نبریده بودند.
داخل فرهنگسرا اتاق خالی پیدا نکردم که سر و صدا نباشه، مادرا همه جا رو اشغال کرده بودند.بیرون از حیاط سالن رفتم تا صدای مادرها نیاد بعضی مادرا از صد تا بچه بدتر سر و صدا می کنند.
رفتم توی کوچه و لبه ی یکی از پله ها نشستم و یکی از ساکنین خونه از سر کار اومده بود و با تعجب من رو نگاه می کرد.عذرخواهی کردم گفتم جشن الفبای دخترم هست اینجا منتظرش نشستم.
خلاصه که ساعت چهار و ده دقیقه زنگ زدند و من هندفری به گوش از یه ربع قبل آماده بودم.
سوالات رو از قبل داده بودند و من روی کاغذ با پاسخ نوشته بودم که مطلبی جا نمونه.
وسط مصاحبه موتوری رد می شد بچه ها رد می شدند و سر و صدا می کردند.
در کل باید بگم تحربه خیلی خوبی بود.
توصیه من به علاقه مندان و فعالان در این حوزه این هست که اصول نگارش و ویرایش اولیه،تایپ و سرچ کردن رو یاد بگیرن و باقی مهارت ها رو حین کار و با تجربه کردن بیاموزند هر چند با دستمزد پایین.
ارادتمند
بهاره نوری