از وقتی دلار از 20 رد شد و سهامدارن بورس مزّه سودهای غیر واقعی را لمس کردند، تصور اینکه این داستان دلار، تورم، نقدینگی و افزایش قیمت ها تا کی قراره ادامه پیدا کنه، تو ذهن هر ایرانی رسوخ پیدا کرده ...
تو این هفته ها چند خبر ونزوئلایی شدن اقتصاد ایران و ابر تورم و رسیدن دلار به 37 تومان همه جا ترند شده بود و ملت هر چی نقدینگی داشتن به سمت دلار و بورس و کالاهای سرمایه های بردن ...
ما داریم به سمت مساله هایی میریم که امکان بازگشت ندارن و برای حل اون مسایل نیازمند تصمیمات و رفتارهای منطقی و سختی هستیم که با این رفتارهای حاکمیت و ملت امکان حل شدن این مسایل به این زودی ها وجود نداره! مگر اینکه معجزه ای رخ بدهد! از نظر من معجزه در ایران، اتفاقات تلخ و هزینه باری هستند که وجدان ملی را چند روزی ناراحت می کنند ولی اینکه منجر به رفتار و تصمیمات سازنده شوند، با این رفتارها باید فقط منتظر معجزه باشیم...
در وهله اول دولت در سال آخر حکمرانی خود با وجود تحریم های ظالمانه قدرت مانور چندانی ندارد. مجموعه حاکمیت هنوز بلد نیست در این شرایط چگونه ملت را آماده این شرایط کند و همچنین از قدرت ملت به نفع حاکمیت استفاده کند. مثلا الان افراد و مجموعه هایی به حاکمیت چسبیده اند که با رانت و فساد چهره حاکمیت را مخدوش و موجب کاهش سرمایه اجتماعی ایران شده اند. در حالی که اگر حاکمیت بتواند از افراد جوان و با استعداد و جویای نام متخصص استفاده کند (جدا از بحث های گزینش و حراست ...) و سرمایه های مالی و مدنی مردم را حتی اگر شده قرض بگیرد، عبور از این شرایط خیلی کار سختی نیست، اما حاکمیت برای تغییر پارادیم نه اینکه آمادگی ندارد بلکه در شرایطی گرفتار شده که نیازمند کمک کردن است ولی بلد نیست حتی این جمله ساده را به زبان براند ...
دوم به سرطانی به نام بانک ها می رسیم. شخصا اگر جزو گروه های خرابکارانه بودم و تانک و مسلسل داشتم، تک تک بانک ها را با خاک ویران می کردم. بگذریم ... . متاسفانه نقدینگی کذایی که بانک ها در این 30 سال ایجاد کرده اند و سودهایی موهومی که واقعا در اقتصاد نبوده ولی به سهامدارن و سپرده گذاران خود داده اند، رمق اقتصاد را گرفته و ادامه مسیر با این سیستم مالی نه تنها بهبودی را نوید نمی دهد، بلکه اوضاع را پیچیده تر می کند. در ضمن بانک ها در این شرایط از آب گل آلود ماهی می گیرند و قطعا با اصلاح سیستم مالی مخالفت خواهند کرد.
سوم ملتی که هنوز مسیر و سبک زندگی خود را بخوبی پیدا نکرده. باید قبول کرد که کارنامه حاکمیت خیلی قابل قبول نیست، ولی قرار نیست با رفتارهای گله ای، آتش بیار معرکه بشویم و دودش کورمان کند. از منبر رفتن و نصیحت کردن بدم میاد ولی احساس می کنم با این رفتارها بعدا شدیدا زمین خواهیم خورد و نسل بعد را هم شرمنده خواهیم کرد...
متاسفانه زور و حجم ذینفعان و زامبی های وضع موجود از مجموع ملت بیشتره و افراد و مجموعه های سالم که خواهان اصلاح شرایط هستند، اجازه تغییر و اصلاح ندارند.
ما نیاز به نقطه صفر داریم جایی که برای خط بعد با تفکر و نیروهای با انگیزه اجازه تغییر داشته باشیم و البته تصمیمات سخت ... تصمیماتی که ممکن است در شروع مجموعه ملت را به مخالفت بکشاند ولی با افق 5 تا 10 ساله می توان آرزوی های خوب داشت ...