زندگی همه ما با فناوری احاطه شده است و شاید بتوان گفت گوشی هوشمندمان بهترین دوستمان است! افکار اکثر ما توسط شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک و اینستاگرام هدایت میشود.
اگر سن شما برای برگشتن به دهه گذشته کافی باشد، حتما متوجه شدهاید که زمان به سرعت برق و باد میگذرد و اپلیکیشنها و برنامههای بیشمار در زمینههای مختلف ما را احاطه کردهاند، ولی آیا ما به عنوان انسان، به درستی با این تغییرات همراه شدهایم؟
سالها پیش مارک زاکربرگ گفته بود که مردم دنیا بیش از هر زمانی به هم متصل شدهاند! منتقدان این نقل قول اما معتقدند که ما هر روز بیشتر از هم دور شده و راه خود را میرویم. انسان دوست دارد خود واقعیاش و یا جذابتر از آن را در معرض نمایش بگذارد. ما آن قدر پردههای حریم خصوصی خود را دریدیم که تنها ۹ سال بعد، زاکربرگ گفت که «آینده فیسبوک در امنیت خلاصه میشود».
در دههای که گذشت، تکنولوژی با تمام قوا، ایدههای بلندپروازانه خود را با بیپروایی تمام در اختیارمان گذاشت و ما هم بدون فکر کردن به چیزی، آنرا به آغوش کشیدیم. اما چه بر سرمان آمد؟
ما آن قدر نسبت به اشتراک تفکرات، احوالات و تصورات خود در فیسبوک و اینستاگرام و ... هیجانزدهایم که حتی به این فکر نمیافتیم که چه عواقبی منتظرمان است. لذت وصف نشدنی چک کردن پروفایلهایمان در هر مکانی، حواس پرتی بزرگی است که همکارانمان، همسرمان، دوستانمان و حتی تبلیغاتچیان از طریق پیامهای بیوقفه، برایمان به وجود میآورند.
به نوتیفیکیشنها (به خصوص اینستاگرام) معتاد شدهایم؛ آنقدر سرگرم دیدن ویدیوها میشویم که دیگر برایمان مهم نیست صدای بلندش، دیگران را آزار میدهد؛ ما فقط به فکر غرق شدن در حس آن لحظه هستیم.
آنها آنقدر اطلاعات از ما دارند که به ما دیکته میکنند چه کاری انجام دهیم. از آنها میخواهیم که وضعیت آب و هوا را برایمان بگویند، چون نمیخواهیم به گردن و چشمان خود زحمت دهیم و بیرون از پنجره را نگاه کنیم. به همین دلیل است که آماده پذیرش هر چیزی در فضای آنلاین هستیم.
ما سوار یک ترن هوایی شدهایم و میخواهیم تا جایی که میتواند تندتر برود و درست جایی که احساس کنیم دیگر نمیتوانیم ادامه دهیم، به فکر این میافتیم که باید بزنیم بیرون؛ در حالیکه حتی نمیدانیم که آیا خروجی در کار هست یا نه!
اما تکنولوژی آن قدرها هم ترسناک نیست. در طول این سالها، ساعتهای هوشمند جان افراد زیادی را نجات دادهاند. اسکایپ و Face Time و واتساپ به ما اجازه میدهند عزیزانمان را که کیلومترها با ما فاصله دارند ببینیم. اما هر روز صبح، پیش از انجام دادن هر کاری، گوشی را چک میکنیم؛ بیشتر از اینکه نگران حوادث باشیم، نگران تعداد لایکهای عکسمان هستیم. عادت هم داریم که با خیره شدن به موبایلمان، خود و دیگران را قضاوت کنیم...
گوگل میگوید که تنها هدفش، حفظ حریم خصوصی کاربران است و فیسبوک هم با سابقه خرابش، نگران حریم خصوصی ماست. اما این پشیمانی، مانند بخش زیادی از دنیای مجازی جعلی است؛ زیرا این شرکتها پول زیادی بهدست آوردهاند و به همین خاطر قدرت زیادی نیز کسب کردهاند...
همواره عصبانی هستیم؛ همواره میترسیم که مبادا از آخرین ترندهای اینستاگرام یا فیسبوک و توییتر جا بمانیم؛ شاید احساساتمان دیگر متعلق به ما نیستند؛ یا اگر هستند هم توسط ما کنترل نمیشوند و رباتهایی که عواطف و احساسات سردی دارند، مسئولیت آن را بر عهده گرفتهاند. به هر حال این رباتها را کسانی برنامهنویسی کردهاند که چندان بویی از احساس نبردهاند...
منبع: Faraknow