انصاف یعنی رعایت عدالت، نه یکنواختی.
منصف بودن به معنای رفتار یکسان با همه نیست؛
یعنی به هرکس آنچه برای موفقیت نیاز دارد بدهی.
بسیاری از مدیران فنی سعی میکنند با همه یکسان رفتار کنند.
در تئوری قشنگه، اما جواب نمیده.
شاید فکر کنید: «با اجرای قوانین یکسان برای همه، منصفانه رفتار میکنم.»
اما واقعاً همینطور است؟
برابری: وقتی همه زمان، توجه یا حمایت یکسانی از شما دریافت میکنند.
انصاف: وقتی هرکس دقیقاً آنچه نیاز دارد را دریافت میکند (که همیشه برابر نیست).
در عمل:
یک مهندس ارشد که غرقِ حل مسئله است،
شاید فقط بخواهد مزاحمش نشوید.
یک توسعهدهندهٔ جوانتر که در حال یادگیری است،
احتمالاً به سرکشی منظم و راهنمایی عملی نیاز دارد.
اگر با هر دو یکسان رفتار کنید، دستکم یکی از آنها آسیب میبیند. شاید هم هر دو. نظم ظاهری، عینِ بیعدالتیه.
انصاف یعنی نیاز هرکس رو تشخیص بدی، نه اینکه یه جور با همه رفتار کنی.
این تفاوتها در حوزههای مختلف خودش رو نشون میده:
سبک مدیریتیات رو نمیتونی کپی پیست کنی برای کل تیم. آدمها با هم فرق دارن. نیازهاشون هم در چند حوزهٔ کلیدی خودنمایی میکنه:
تازهواردها معمولاً نیاز به چارچوب مشخص دارن: اهداف شفاف، بازخوردهای فوری.
نیروهای میانرده دنبال فرصت رشدن: بیشتر نیاز به راهنمایی دارن تا دستورالعمل.
نیروهای ارشد معمولاً فقط هدف، چرایی کار و اعتماد میخوان. بعدش بذار پیش برن!
رفتار یکسان با این سه گروه، مثل اینه که به همهٔ ورزشکارها یه برنامهٔ تمرینی بدی. منطقیه؟!
بعضی با بلند فکر کردن ایده میسازن: میخوان میزگرد باشه، پیام آنی بفرستن، فیدبک فوری بگیرن.
بعضیا به فضای ساکت نیاز دارن: تو خلوت بهتر فکر میکنن و ایدههای پختهتر میارن.
نکتهٔ طلایی: جلسات رو با سبک تیمت هماهنگ کن - نه سبک خودت. مجبورشون نکن «حرف بزنن» اگر اینطوری بهترین عملکرد رو ندارن.
تیمت صرفا یه ماشین نیست.
آدمها گاهی بیمار میشن.
در بازههای زمانی مختلف زندگی میکنن.
بچه دارن، پدرومادر دارن، همسر دارن.
خلاصه که ... خارج از کار، زندگی هم دارن!
ساعت کاری، انرژی و تمرکزشون همیشه با تو یا دیگران همخوانی نداره. اگه اینو نادیده بگیری، یا نیروهات رو میبازی یا با گذشت زمان کاملاً خردشون میکنی.
بعضی مهندسا با فیدبک مستقیم رشد میکنن: «سر راست بگو تا درستش کنم».
بعضیا تا با ملایمت و تدبیر پیش نری، احساس ناخوشایندی پیدا میکنن یا موضع دفاعی میگیرن.
اگه به همه با یه لحن و روش بازخورد بدی، نیمی از زمانها داریش خراب میکنی و حتی متوجه هم نمیشی.
چه سوال خوبی! اینجا میگم چطور با درک تفاوتهای تیمت، واقعاً منصفانه رفتار کنی.
از جلسات تکبهتک استفاده کن. واقعاً گوش بده. سوالهایی مثل اینها بپرس:
این روزها چه چیزی برات مفید بوده؟
چه چیزی کم داری؟
ترجیح میدی بازخورد چطور بهت گفته بشه؟
میخوای تو چه چیزی حرفهای بشی؟
همه شو یادداشت کن. اینها مواد خام برای مدیریت بهتر هر فردن.
یکی ممکنه دیلی روزانه دوست داشته باشه. یکی دیگه شاید ترجیح بده زمان تمرکز عمیق داشته باشه و آپدیتها رو غیرحضوری بده. بذار هرکس به سبک خودش کار کنه. همین که نتیجه درخشان باشه کافیه.
این از دست دادن کنترل نیست. این یعنی نتیجهی بهتر گرفتن.
از این پرسش ها استفاده کن:
میخوای تو چه چیزی قوی بشی؟
بعدیها دوست داری چه نقشی داشته باشی؟
اخیراً چه چیزهایی برات سخت بوده؟
و حتماً دلیل و پشتصحنهی هر جواب رو هم کشف کن! یه بار یه مهندس ارشد بهم گفت میخواد مدیر بشه، ولی با انگیزههای کاملاً اشتباه. بعد چند گفتوگو فهمید دلیل اصلیاش علاقه به رهبری فنیست. نتیجه؟ رفت سمت مسیر فنی ارشد (Staff+) و الان شده مهندس ارشد اصلی (Principal)!
وقتی اهداف و دلایلشون رو فهمیدی، با هم (نه برایشون) نقشهی رشد رو بچینید.
اینو همه میگن ولی عمل نمیکنن! نمیدونم چرا... کشف کن:
چه زمانی برای دریافت بازخورد آمادهترن؟
فیدبک رو کتبی میخوان یا حضوری؟
در لحظه میخوان یا با فاصله؟
بعد طوری بازخورد بده که بتونن بشنونش، نه صرفاً به روشی که برای تو راحتتره!
هر وقت داری یه "قانون یکسان برای همه" مینویسی، مکث کن. بپرس:
این قانون به نفع کیه؟
به ضرر کیه؟
واقعاً میخواد چه مشکلی رو حل کنه؟
قانونهای یکسانسازی بعضا فراری از گفتوگوهای سخت هستن.
اگه با همه یکسان رفتار کنی، منصف نیستی - داری راحتترین راه رو انتخاب میکنی.
مدیریت منصفانه زحمت داره. ولی سودش سریع به تیم و خودت برمیگرده:
سردرگمی کمتر
جابجایی نیرو کمتر
اعتماد بیشتر
نتیجههای بهتر
تنبل نباش، مفید باش.