ویرگول
ورودثبت نام
Ali Bahrami
Ali Bahrami
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

چند خط در مورد عاشورا

یکی از مواردی هست که دوست دارم بنویسم، بحث درک درست از زمان و مکان داشتنه. از عاشورا، می شه پندار های متفاوتی رو برداشت کرد. ولی این که واقعا چه شد و چرا شد، مستلزم اینه که آدم های اون دوران، رفتارهاشون و باور هاشون رو به درستی بفهمیم و بعد بر اساس اون می تونیم تحلیل داشته باشیم.

موضوع این جا دو تا بحثه. اول این که ما هم مثل اون ها انسان هستیم (شباهت ها). انسان دو هزار سال دیگه فرقی با انسان دو هزار سال پیش نداره. همون نظام درون روانی ای که بر ما حاکم هست، بر اون ها هم حاکم خواهد بود.

منظورم اینه که وقتی صحبت از گندم ری می شه، این که اون زمان گندم ری بوده یا الان فرقی برای ما نداره. هر انسانی دوست داره قوی باشه، پولدار باشه. همه ی انسان ها خودخواهن و تو دو راهی خودشون و چیز دیگه ای ، قریب به اتفاق خودشون رو انتخاب می کنن. این خود، برای انسان ها مقدسه و تمام تلاششون رو برای حفظش می کنن.

با تو همین بافتار، فرقی نمی کنه ایرانی باشید یا کانادایی. شما انسان هستید و همین انسان بودنتون، این مسیر رو براتون باز می کنه.

این موضوع اصلی و باطن کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا ست. این که همون انتخاب ها، تو سطح سمبلیکش تا سطح عملی و دنیاییش، وجود دارن. راه همون راهه.

منتها بحث دیگه از این جا شروع می شه که اون آدم ها، دقیقا ما نبودن. مثلا تو بحث همون گندم ری، حکومت داری شون با ما متفاوت بوده. آدم ها باور های دیگه ای داشتن. برخی از این ها، رسول خدا (ص) رو دیده بودن. اون روزگار اوج رو دیده بودن.

شنیده بودن که رسول خدا (ص) می گفت حسین منی و انا من حسین. دیده بودن حسین می ره روی کول پیامبر می شینه و حضرت انقدر رکوع رو طول می ده تا حسین بیاد پایین.

شما فرض کنید همین الان یه ربع رکوع کنید. تمام کمرها می گیره. تو حافظه ی عضلات کمر این روزگار ثبت شده.

من موضوعی رو که درک نمی کنم و اصلا بابت اون می خواستم این متن رو بنویسم این بود. که چطور شد که گروهی، بهترین خلق خدا رو کشتن.

چطوری می شه شتر صالح رو که از کوه اومد بیرون، معجزه ای عیان بود رو کشت.

نمی تونم بفهمم.

شما اگه یه نفر فقط بهتون خوبی کنه، پسر رییستون باشه که اون رییستون رو خیلی دوست دارید؛ کم ازتون توقع داشته و زیاد بهتون بخشیده. تو سختی ها دستتون رو گرفته و هیچ ظلمی بهتون نکرده.

اون پسرره رو، دوست نمی دارید؟ نمی گید بابا این رفیقمونه.

آخه مگه یه طفل شیرخواره... آبش بدید می میره...

؟

عاشوراانسانگندم ریدوست
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید