
بازی ماینکرافت هیچ داستان خاصی ندارد، این بازیکن است که با ماجرا جویی در دنیای بسیار بزرگ آن داستان خودش را میسازد. وقتی در خبرها آمد که قرار است یک فیلم از روی دنیای ماینکرافت ساخته بشه به این فکر میکردم که داستان فیلم در چه موردی است. همانطور که گفتم خود بازی داستان خاصی ندارد و این دست سازندگان را باز گذاشته تا از دل یک جهان مکعبی جذاب داستانهای جالبی خلق کنند.
دیروز بالاخره فرصتی دست داد و فیلم را دیدم. باید بگم سازندگان در ساخت دنیای ماینکرافت خیلی خوب عمل کردند. تقریبا هرچیزی که در بازی وجود دارد، از مابها بگیر تا بایومهای مختلف، آیتمها و سازهای عجیب غریب ولی کاربردی که بازیکنها ازش استفاده میکنند؛ همه اینها را در فیلم نمایش دادند و این برای بازیکنهای ماینکرافت میتواند خیلی جذاب باشد.
اما در بخش داستان یک مشکل بسیار بزرگ داریم و اون هم بیمنطق بودن داستان است. حتی در دنیایی که میشود با یک سطل آب بدون آسیب دیدن از آسمان به زمین آمد هم داستانها باید منطقی باشند.
در تمام طول فیلم استیو و دوستانش به راحتی میتوانستند دروازه ندر را از بین ببرند و جلوی تمام این اتفاقات را بگیرند اما فیلم را یک ساعت طول دادند تا در نهایت هم آن کاری که میبایست اول انجام بدن (یعنی از بین بردن دروازه ندر) را در آخر و بعد از یک نبرد به سبک فیلم ارباب حلقهها ولی نه به آن شکل حماسی و با عظمت، انجام بدن.
اگر وظیفه ساخت این فیلم را به من میدادن بجای این داستان آبکی و بیمنطق میرفتم سراغ کارکتری مثل هیرو برایان و یک داستان با محوریت این کارکتر مرموز روایت میکردم. داستانها هم میتوانست به این صورت باشد که «سالهاست کسی هیرو برایان را ندیده، یک گروه از ماجراجویان شجاع در جستجو برایان سفری را آغاز میکنند و ...» .
در نهایت اگر بازی ماینکرفت را انجام دادید دیدن این فیلم میتواند برایتان جالب باشد اما اگر خود بازی را انجام ندادید به نظرم سراغ فیلم هم نرید.