Farhad Bakhshi
Farhad Bakhshi
خواندن ۱۲ دقیقه·۳ سال پیش

خلاصه کتاب کار عمیق

https://twitter.com/farhadbakhshi1/status/1163422832375635968?s=20

کتاب #کار_عمیق نوشته #کال_نیوپورت انتشارات نشر نوین مواردی که تشخیص میدهم برای دیگران نیز می تواند مفید باشد، بنویسم. ضمنا خلاصه این کتاب در پادکست #بی_پلاس نیز منتشر شده است.

کار عمیق به فعالیت های حرفه ای انجام شده در حالت #تمرکز_کامل و بدون حواس پرتی که توانایی های شناختی شما را به حد اعلای خود برساند اطلاق می گردد. این تلاش ها #ارزش_آفرین هستند، مهارت شما را بهبود می بخشند و تکرار آنها دشوار است.

توانایی انجام #کار_عمیق به طور فزاینده ای در حال #کمیاب شدن است و جالب آنکه به شدت در اقتصاد در حال #ارزشمند شدن است. در نتیجه افرادی که این مهارت را در خود پرورش می دهند، #پیشرفت خواهند کرد.

رشد بی سابقه و تاثیر تکنولوژی در حال ایجاد و بازسازی عظیمی در اقتصاد است. در اقتصاد جدید سه گروه مزایای خاصی خواهند داشت:

۱- تکنولوژیست ها: با ابزارهای تکنولوژیک #استادانه کار میکنند.

۲- ستاره ها: در کاری که میکنند #بهترینند.

۳- کسانی که به سرمایه دسترسی دارند.

پیوستن به هر یک از این سه گروه منجر به پیشرفت خواهد شد.(#برندگان)

اما چگونه میتوان در اقتصاد جدید به یک برنده تبدیل شد؟ یا به زبان دیگر چه توانایی هایی برای #برنده شدن در این اقتصاد لازم است؟ سریع ماهر شدن در کارهای سخت و تولید در سطح ممتاز دو توانایی مورد نیاز است.

#کار_عمیق به شما کمک می کند تا مطالب دشوار را به سرعت بیاموزید و #متخصص شوید. سوال اصلی در روانشناسی عملکرد این است که چه چیزی متخصصان را از دیگر افراد جدا میکند؟ اریکسون در مقاله ای در ۱۹۹۰ با اصطلاح #تمرین_سنجیده ادبیات جدیدی را وارد این حوزه کرد.

سرتیلانگز در کتاب #زندگی_عقلانی ادعا می کند نابغه ها فقط وقتی عملکرد عالی داشتند که تمام توانایی خود را به موضوعی اختصاص میدادند که تصمیم داشتند خودشان را در آن نشان دهند. به عبارت دیگر او به ما می آموزد یادگیری به تمرکز #شدید نیاز دارد.

اما سوال اینجاست که اجزای اصلی #تمرین_سنجیده چیست؟

۱- تمرکز #شدید و بدون #وقفه بر مهارت

۲- دریافت بازخور و اصلاح روش

دانیل کویل در کتاب کد استعداد مکانیزم های عصب شناسی این موضوع را نیزتشریح می کند. خلاصه اینکه برای #یادگیری_سریع چیزهای سخت باید به شدت و بدون حواس پرتی تمرکز کنید به عبارت دیگر یادگیری #کارکرد #کار_عمیق است. تولید با کیفیت حاصل #شدت تمرکز در #زمان صرف شده است.

با وجود اهمیت کار عمیق چرا گرایش هایی مانند فضاهای اداری باز و یا استفاده از پیام رسان هایی مانند توییتر نیز طرفداران خود را دارد؟ طرفداران open office و حضور فعالانه در فضای مجازی معتقد به اکتشاف اتفاقی و الهام و انتقال دانش از طریق امکان برقراری ارتباط سریع هستند.

اما منتقدان آن، منافع آن را در مقابل هزینه "حواس پرتی های بزرگ" قرار میدهند. اگر ما بپذیریم که حواس پرتی هزینه دارد و کار عمیق ارزشمند است، تحلیل بهتری میتوانیم داشته باشیم. موج تکنوپولی Technopoly اینترنت کار عمیق را در وضعیت نامناسبی قرار داده است.

چرا که تکنوپولی "سلطه تکنولوژی" است و چنانچه با آن همراه نباشید شما را غیر قابل مشاهده و غیر ضروری می کند. کار عمیق باید در محیط کسب و کار در #اولویت اول باشد. اما اینطور نیست زیرا کار عمیق سخت و کار کم عمق ساده تر است.

در نبود اهداف واضح برای هر شغلی قابل رویت بودن نوعی محافظت از خود است اما خبر خوب اینکه کم عمقی رقبا فرصت عالی برای شما که دنبال کار عمیق هستید فراهم خواهد کرد. با فرض ادامه روندهای ذکر شده عمق به طور فزاینده ای کمیاب و به همین دلیل ارزشمندتر خواهد شد.

پس پرورش سیستماتیک توانایی شخصی برای انجام کار عمیق پاداش های بزرگی در پی خواهد داشت.

رضایتی که فردی از طریق تجلی خودش در جهان واقعی با استفاده از مهارت های دستی به دست می آورد او را انسانی آرام و بی دغدغه می کند، اما چنانچه توجهمان را به سمت کارهای دانش ورز تغییر دهیم این ارتباط واضح نیست.

تحلیل روانشناختی کار عمیق در مطالعاتی که چیک سنت میهایی و لارسون با استفاده از روش نمونه گیری از تجربیات، به دست آوردند این است که بهترین لحظات زمانی اتفاق می افتد که بدن یا ذهن در تلاش داوطلبانه برای انجام کاری دشوارو ارزشمند از نهایت ظرفیتش استفاده میکند.

میهایی آن را حالت غرقگی ذهنی نامید و به طرز عجیبی لذت بردن از کارها واقعاً آسان‌تر از لذت بردن از زمان‌های آزاد است به عبارت دیگر رفتن به عمق (غرقگی)، به خودی خود احساس رضایت می آورد و ارزشمند است. کار عمیق فعالیتی است که برای ایجاد حالت غرقگی مناسب است.

آیا صرف اینکه آگاه باشیم از اینکه کار عمیق ارزشمند است می توانیم به آن پایبند باشیم؟ جواب خیر است، زیرا انسان به صورت ذاتی تمایل به تغییر جهت توجه از عمق به سطح است و این تمایل مرتباً با اراده در جنگ است و متاسفانه نیروی اراده محدود است و تحلیل می رود.

اراده مانند عضله ای است که خسته می شود و نیروی کمک کننده به اراده از جنس انگیزش است. یعنی به کمک انگیزه فعالیت های روتین برای ایجاد تحول و حفظ حالت تمرکز برای کار عمیق طراحی شود تا کمترین استفاده از اراده انجام شود و یا به عبارت دیگر باید راهی برای مدیریت اراده محدود یافت.

در ادامه چهار روش پیشنهادی برای کمک به این هدف یعنی تقویت اراده توضیح داده می شود:

روش رهبانی: در این روش فرد ماموریتی برای خود در زندگی دارد و در راستای این ماموریت حاضر است بسیاری از کانال های ارتباطی خود با دنیا را قطع کند تا به عمق برود و مأموریت خود را محقق کند. مثل رمان نویسی که جهت جلوگیری از حواس پرتی، خود را تبعید خود خواسته می‌کند و این رویه عادی زندگی او می شود به عبارت دیگر فرد به یک عزلت نشینی دائمی خودخواسته تن می دهد.

روش دو مودی: این روش در حقیقت روش عزلت نشینی دوره‌ای است یعنی فرد در دوره‌هایی تصمیم به این اقدام می گیرد و در باقی ایام به زندگی عادی و گاهاً شروع خود ادامه می دهد این روش از شما می خواهد که زمانتان را تقسیم کنید. برخی از دوره‌های آن را به جستجو های عمیق اختصاص دهید و بقیه را برای سایر کارها باز بگذارید در این روش کمترین واحد زمان کار عمیق حداقل یک روز کامل است.

روش ریتمیک: یافتن زمان های تکرار شونده در طول شبانه روز یا هفته یا بازه زمانی دیگری و تبدیل آن به عادت به گونه‌ای که کمترین انرژی را جهت تصمیم‌گیری در مورد آن از شما صرف کند. این روش برای اشخاصی است که مشاغل روزانه دارند و نمی توانند از دو روش قبلی استفاده کنند.

روش روزنامه نگاری: پیدا کردن زمان هایی غیر ریتمیک در طول شبانه روز و رفتن به عمق. این روش از سه روش قبلی سخت تر است زیرا باید برای عمیق شدن تمرین لازم را داشته باشید و مسئله اساسی در این روش پیدا کردن تکنیک هایی برای رفتن به عمق است.

مشاهدات اغلب نادیده گرفته شده در مورد کسانی که از ذهنشان برای ایجاد تولیدات ارزشمند استفاده می‌کنند نشان می‌دهد که آنها به ندرت در مورد عادات کاری شان (روال) تصادفی عمل می‌کنند، رابرت کارو برنده جایزه پولیتزر توضیح می‌دهد که "من به خودم برای سازمان یافته بودن آموزش داده ام"

هیچ راهی برای برنده شدن جایزه پولیتزر یا یک دستاورد بزرگ بدون این که مغزتان را به عالی ترین حدش برسانید وجود ندارد. عادت‌ ها اصطکاک موجود در این انتقال به عمق را به حداقل می‌رسانند و به آنها اجازه می دهند تا آسان تر به حالت عمیق بروند و مدت طولانی تری در این حالت باقی بماند.

کجا و برای چه مدتی کار خواهید کرد؟ هنگامی که شروع به کار می کنید چگونه کار خواهید کرد؟ چگونه از کارتان حمایت خواهد کرد؟ اینها سوالاتی است که به شما در پیدا کردن روال کاری خودتان برای عمیق کار کردن و ایجاد آن کمک خواهد کرد.

استفاده از علامت "مزاحم نشوید" بر روی دفتر کار و یا ممنوعیت استفاده از اینترنت برای ایجاد تمرکز و یا شروع کار با یک فنجان قهوه و یا یک ورزش سبک می تواند یک روال مختص به شما باشد. نیچه در جایی گفته تنها ایده‌ای که از طریق پیاده روی به دست می آید، ارزش دارد.

استراتژی "حرکت بزرگ" برای ایجاد روال کاری خودتان:

استراتژی حرکت بزرگ: جی کی رولینگ برای نوشتن آخرین کتاب از مجموعه هری پاتر به نام یادگاران مرگ اتاقی در یک هتل پنج ستاره در اسکاتلند برای خود اجاره کرد و این کتاب را در آنجا نوشت. همچنین بیل گیتس هفته هایی در طول سال را جهت اندیشیدن به مسائل بزرگ کاری به خود اختصاص می داد که معروف بودند به "هفته های فکر" مثال های این چنین در مورد افراد بزرگ بسیار وجود دارد.

در تمام این نمونه ها فقط تغییر محیط یا جستجوی سکوت نیست که عمق بیشتری را فراهم می‌کند. نیروی قالب روانشناسی تعهد بسیار جدی به وظیفه است که در دست دارید. قرار دادن خودتان در یک مکان عجیب و غریب برای تمرکز روی یک پروژه نویسندگی یا تعطیل کردن یک هفته ای کار فقط برای فکر کردن یا زندانی کردن خودتان در اتاق هتل اغلب اهداف عمیق شما را به سطحی از اولویت ذهنی می رسانند که به گشودن منابع ذهنی مورد نیازتان کمک می‌کند گاهی اوقات برای اینکه به عمق بروید باید ابتدا حرکت های بزرگ انجام دهید.

استراتژی تعطیل کردن: در پایان روز کاری رسیدگی به مسائل کاری تان را تا صبح روز بعد تعطیل کنید اگر به زمان بیشتری نیاز دارید روز کاری تان را طولانی تر کنید، اما هنگامی که کار را تعطیل می کنید ذهنتان باید برای مواجه شدن برای انجام #کار_عمیق آماده شود.برای حمایت از این استراتژی تکنیک هایی وجود دارد که در ادامه به برخی از این تکنیک ها می پردازیم:

اول: روالی برای شروع تعطیلی در انتهای روز کاری برای به حداکثر رساندن احتمال موفقیت از آن، طراحی کنید. مثلاً روال تعطیلی می‌تواند به این ترتیب باشد که شما ابتدا کامپیوتر خود را ... بعد ... و ...

مقاله‌ای با عنوان "فرض کنید این کار انجام شده است" اثر روی بامیستر توضیح داده شده است. در این مقاله در این مقاله توضیح داده شده است که چنانچه افراد به هنگام تعطیلی کار، برنامه چگونگی به پایان رساندن کارهای نیمه تمام خود را بنویسند ماندگاری آنها در ذهن بسیار کاهش می یابد.

بنابراین برنامه ریزی برای نحوه انجام کارهای نیمه تمام در آینده می تواند بخشی از روال تعطیلی شما باشد به عبارت دیگر ذهن شما با این کار از وظیفه اش برای ردیابی این تعهدات در هر لحظه آزاد می شود و روال تعطیلی تان این مسئولیت را برعهده خواهد گرفت.

روال تعطیلی می‌تواند آزاردهنده باشد زیرا ۱۰ تا ۱۵ دقیقه را به پایان روز کاری تان اضافه می‌کند اما برای به دست آوردن پاداش های بیکاری سیستماتیک که بتوانید از آن برای انجام #کار_عمیق ضروری است.

تا اینجا، کتاب به شما آموخت که چگونه کارهای عمیق را به برنامه تان اضافه کنید و از طریق روال های طراحی شده که کمک تان می کنند به طور مداوم به #حد_نهایی توانایی تان برای تمرکز برسید، از آن حمایت کنید. از اینجا به شما خواهد آموخت تا این #حد_نهایی را به میزان قابل توجهی بهبود دهید.

دوم: استفاده از اینترنت به خودی خود توانایی مغزتان را برای تمرکز کاهش نمی دهد بلکه جابجایی دائمی از فعالیت‌های کم محرک و ارزشمند به فعالیت‌های با محرک زیاد و کم ارزش است که باعث بی حوصلگی یا چالش شناختی شما می شود به ذهن آموزش می دهد که فقدان تازگی را تحمل نکند.

این تغییر دائمی را می توان مانند تضعیف کردن ماهیچه های ذهنی مسوول تمرکز دانست. برای مقابله با این چالش استراتژی به شرح زیر پیشنهاد می گردد: از قبل برنامه ریزی کنید که چه زمانی از اینترنت استفاده خواهید کرد و سپس در خارج از این زمان‌ها کاملاً از آن اجتناب کنید پیشنهاد می شود

یک دفترچه یادداشت در نزدیکی کامپیوتر یا موبایل تان داشته باشید و در این دفترچه دفعه بعدی که مجاز به استفاده از اینترنت هستید را ثبت کنید و تا وقتی که به آن زمان نرسیدید

هیچ گونه اتصال به اینترنت برای شما مجاز نیست. مقاومت در بین زمان هایی که شما استفاده از اینترنت را برای خود مجاز کرده اید تبدیل به یک تمرین ذهنی برای تمرکز برای شما خواهد شد.

برای موفقیت در کارهای عمیق باید مغزتان را بازسازی کنید تا مقاومت در برابر محرک های حواس‌پرتی برایش راحت باشد این بدان معنا نیست که باید رفتارهای حواس پرت کن را حذف کنید کافی است که به جای آن توانایی منحرف کردن توجه تان را از رفتارهای حواس پرت کن، پیدا کنید، کم عمقی را کاهش دهید هتگامی که وقت کمتری برای انجام کارهایتان دارید به زمان احترام بیشتری می گذارید و نسبت به آن خسیس می شوید و این چیز خوبی است. آن را برای چیزهایی که اهمیت ندارد هدر نمی دهید. هنگامی که ساعات کار کمتری در اختیار دارید معمولا آنها را عاقلانه تر مصرف می کنید.

سوم: روانشناسان عملکرد تحقیق کردند که هر فردی تا چه حدی از ساعات روزانه خود را می‌تواند به کار عمیق اختصاص دهد و به این نتیجه رسیدند که حداکثر ظرفیت مغزی انسان برای کار عمیق چهار ساعت در روز می باشد

ما اکثر ساعات روزمان را به صورت خودکار سپری می‌کنیم و خیلی به اینکه زمانمان را چگونه سپری می کنیم فکر نمی کنیم. این یک معضل است اگر میزان فعلی کارهای عمیق و کم عمق مان را ندانیم و عادت مکس کردن قبل از عمل و پرسیدن ...

این سوال که "الان چه کاری معقولانه تر است؟" را نپذیریم دشوار خواهد بود که مانع نفوذ موارد بی اهمیت (کم عمق) به زمان‌بندی مان شویم.

عادت #کار_عمیق نیازمند این است که با زمانتان با احترام رفتار کنید. قدم خوب ابتدایی برای دستیابی به این احترام این توصیه است که: از قبل تصمیم بگیرید که با هر دقیقه از روز کاری تان چه کار خواهید کرد. در ابتدا طبیعی است که در برابر این ایده مقاومت کنید زیرا بدون شک آسانتر است که ...

اجازه دهید نیروهای دوقلوی "هوس درونی" و "درخواست های بیرونی" زمانبندی شما را هدایت کنند اما اگر می خواهید به پتانسیل واقعی خودتان به عنوان کسی که خالق چیزهای مهم است، نزدیک شوید باید این ساختار را در خود ایجاد کنید.

تکنیک #زمانبندی_ثابت عادت فوق العاده ای است که به کارگیری آن ساده اما تاثیرگذاری وسیعی دارد. اینگونه است که برای بسیاری از کارهای تان یک زمان مشخص اختصاص دهید. مثلاً در خارج از زمان کاری تان به هیچ ایمیلی پاسخ ندهید. یا تعداد جلسات کاری‌تان در هفته را محدود به یک عدد خاص بکنید.

در پایان این #رشتو را با توصیف #کال_نیوپورت نویسنده کتاب #کار_عمیق در مورد تجربه خود پایان می دهیم: من قبلا هم در انجام کار عمیق مهارت داشتم اما این نیروها هدایت می کردند تا این عادت را به حد نهایت برسانم. در رد کردن تعهدات زمان‌بر بی‌رحم شدم و شروع به کار بیشتر در مکان‌های دورافتاده ای خارج از دفترم کردم مجموع ساعات کار عمیق را یادداشت می کردم و در مکان مشخصی در نزدیکی میزم قرار می‌دادم و وقتی که با متوسط سرعت قابل قبولی رشد نمی کردند ناراحت می‌شدم و اینگونه بود که به ماشین کار عمیق تبدیل شدم و نتیجه این تحولات غافلگیرم کرد در همان سال که کتابی نوشته بودم و در همین دوره موفق شدنم با چاپ نه مقاله داوری شده به بیش از دو برابر متوسط بهره وری دانشگاهی هم برسانم همه اینها در حالی بود که ممنوعیت فعالیت در شب را هم حفظ کرده بودم. تمام

کارفرماکارآفرینخلاصه کتابکارعمیق
به عنوان یک کارفرما تجربیاتم را و کتاب هایی که می خوانم، اینجا مکتوب می کنم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید