نیماامین
نیماامین
خواندن ۵ دقیقه·۴ ماه پیش

از طبیب ضد شوک تا شوک درمانی؛ سرکنگبین صفرا فزود؟

دکتر طیب نیایی که در سنوات مختلف حضورش در سیاست، همیشه به سیاست های ضد تورمی شناخته می‌شد، نامزدی که با شعار مخالفت با شوک درمانی به کارزار انتخابات آمد ، پیش از به نتیجه رسیدن انتخابات، وعده تک نرخی شدن ارز داده اند (‏13‏/04‏/03). صد البته که دولت به تنهایی عهده دار این تصمیم نیست و در تعامل با مجلس، به این مهم باید رسیدگی کنند.

موضوع؟ می خواهیم ارز را تک نرخی کنیم

هدف؟ کاهش بار هزینه ای دولت ، و از بین بردن فساد و رانت ناشی از تخصیص ارز های دولتی

راهکار ارائه شده: حذف ارز های دولتی و مانند آنی که پایین‌تر از بازار آزاد باشد

وقتی که جناب پزشکیان، در مورد مصاحبه ای که قبلا، در دفاع از افزایش (آزاد سازی) قیمت بنزین انجام داده بود، مورد سوال رسانه ها قرار گرفت، ادعا کرد تهمت است؛ پیامک آمد: "اهل شوک درمانی نیستم و دروغ بزرگ افزایش قیمت بنزین برای تخریب آرای سرنوشت ساز شما مردم عزیز طراحی شده است ... ." حال آن که افزایش قیمت بنزین ، در برابر سیاست هایی مانند آزاد سازی نرخ ارز، شوک کوچکی به حساب می آید و تبعات کمتری دارد.

نتیجه؟

1. اثر تورمی : وقتی تصمیم به حذف همه ی نرخ های ارز غیر بازار آزاد می‌گیریم، هم کالای اساسی و هم غیر اساسی را هدف افزایش قیمت قرار خواهد داد و صد البته رانت از شکل قبلی به شکل جدیدی تبدیل خواهد شد . قطعا بعضی کالاها را در کوتاه مدت، و تمام کالاها را در بلند مدت، تحت تاثیر افزایش قیمت قرار خواهد داد. هر کس که توانایی افزایش قیمت محصولش (اعم از کالا یا خدمات) را بقدر تورم داشته باشد، سفره اش حفظ یا گشاده تر می‌شود، آنکه همپای گرانی ها نتواند درآمدش را افزایش دهد، سفره اش کوچک‌تر. پس فقط این شکل خاص فساد و رانت (صورت مساله ) را حذف کرده ایم، و باز هم قرار است فشار بر کارگر و کارمند بیچاره ای وارد شود که سالی یکی دوبار، با هزار منت و اکراه ، نرخی پایین تر از تورم قرار‌‌‌است به حقوقش اضافه شود.

2. تاثیرات روانی جامعه از صحبت های مسئول آینده. با هر صحبت و سخنرانی ، ذهن آماده به منفی بافی ما، پیش بینی می‌کند که گرانی در پیش است (تورم انتظاری بالا می‌رود)؛ باز مردم (اغلب قشر متوسط به بالا) می افتند که بازار را مثل دوران قحطی و جنگ، از ارزاق خالی کنند (چیزهایی کمیاب می‌شود که تا دو روز قبلش مثل ریگ در بازار ریخته بود!)

3. ماجرای ارز دولتی (ترجیحی، نیمایی، مینایی، بازار متشکل یا هر اسم زیبا و نازیبایی که رویش بگذارند و اصلش یکی است) مثل ماجرای هدفمندی یارانه هاست. دولت بخاطر هزینه بالای یارانه های پنهانی که دارد می‌دهد، کسری بودجه پیدا کرده. برای اینکه کسری بودجه را از بین ببرد، می آید نرخ یک کالا یا ارز یا مجموعه ای از خدمات را به قیمت بازار آزاد می‌سپارد. تصمیمات این چنینی، طبق تجربه تقریبا همیشگی ما، تورم ایجاد می‌کند (کما اینکه در سه دولت اخیر دیده ایم و شنیده ایم و چشیده ایم). بعد دولت‌ها که می بینند آش چه شور شد! یارانه نقدی اضافه می‌کنند ،کالابرگ می‌دهند ، وزیر برکنار می‌کنند، یا ارز ترجیحی با قیمت بالاتر از قبل ایجاد می‌کنند (مثلا نزدیک تر به نرخ ارز بازار)

4. خود این حرکت، می‌تواند باعث التهاب در بازار ارز آزاد بشود. فرض جناب دکتر در تک نرخی کردن، روی ثبات نسبی بازار ارز آزاد روی 60 هزار تومان است، اما تجربه نشان می‌دهد این خود، موجب افزایش حداقل 50 درصدی نرخ ارز در بازار آزاد می‌شود(شبیه به تجربه ی حذف برخی کالاهای مشمول ارز ترجیحی، در سال اول دولت شهید رییسی، که قیمت دلار را به حدود پنجاه هزار تومان افزایش پیدا کرد، صد البته که بخشی از آن تحت تاثیر این سیاست بوده و باید بدرستی مدلسازی شود).

5. وقتی نرخ ارز را بازار آزاد تعیین کند، چون بسیاری از متغیر های اقتصادی و غیر اقتصادی خارج از اختیار ما بر نرخ ارز تاثیر میگذارد، دوباره باید منتظر باشیم تا تقی به توقی بخورد، عده ای صاحب سرمایه بریزند پول های خود را به ارز تبدیل کنند، کمبود ارز ایجاد شود و متعاقبا گرانی ارز!(به عمر خودم، به اندازه انگشتان دست هم ندیده ام نرخ ارز پایین بیاید) البته قائل به ارز دستوری نیستم، اما شیوه بازار آزاد (تقریبا در هیچ بازاری) در اقتصاد کشور ما کارآمد نشان نداده، و حتما قیمت ها باید کانالیزه شوند و کنترل و نظارت نسبی (و نه مطلق) بر آن باید باقی بماند. بله، ارز 60 هزار تومانی مدتهاست با کنترل دولت باقی مانده، و باید بمرور زمان، افزایش نسبی داشته باشد، اما این شوک ناگهانی، مثل آزاد کردن آب پشت یک سد، ممکن است شهرها و روستاها را به زیر آب ببرد.

تمام دعواها در علم اقتصاد کلان، نه صرفا بر نیت سیاستگذاران موثر در بحث اقتصاد، بلکه بر حصول نتیجه اتخاذی، بصورت نسبی یا مطلق سوار است. فرق در صحت و دقت پیش بینی هر مکتب است که آن را تعریف و باز تعریف می‌کند. اگر از اجرای سیاست های پیشین درس نگیریم، محکومیم به شکست. همانطور که جناب ظریف به درستی می‌فرمود ، وقتی جنگ شود، این مردم هستند که آسیب اصلی را می‌بینند؛ در اقتصاد هم، قبل از دولت ها، مردم هستند که موشک سیاست گذاری دولتها، صاف می‌نشیند بر سفره شان. اینقدر که علمای علم اقتصاد ما به بازار آزاد ایمان دارند، از مرحومان کینز و فریدمن، تا تمام مریدان خلفشان، مؤمن نیستند.

سال 98، چرا ارز 4200 تومانی وضع شد؟ برای اینکه دلار سرکشانه بالا می‌رفت. این خود تورمی ساخته بود که معیشت اقشار کم برخوردار را تحت تاثیر قرار داده بود؛ لذا جناب معاون اول دولت وقت، دلار جهانگیری را به کارزار فرستاد.

دولت به انحاء مختلف به مردم یارانه پرداخت می‌کند، و دوست دارد یارانه به دست مستحقش برسد (در خیرخواهی دولت ها شکی نیست) و ناراحت می‌شود وقتی زحماتش به هدف نمی نشیند، تازه کلی هم بدهی روی دستش می‌گذارد. اما بجای پاک کردن صورت مساله، شاید بهترین، اولین و مهم ترین اقدام در این راستا، اصلاح و بهبود شیوه تخصیص ارز (از ایده تا اجرا) توسط وزارت خانه های تصمیم گیر (جهاد کشاورزی، صمت، بهداشت، اقتصاد و سازمان های برنامه و بودجه و بانک مرکزی ) باشد.

نیماامین

به تاریخ 03/04/16

بازار آزادنرخ ارزاقتصادسیاست اقتصادیعلی طیب نیا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید