ویرگول
ورودثبت نام
بنده خدا
بنده خدا
خواندن ۵ دقیقه·۱ سال پیش

کتاب تربیت مسموم

اثری جاودانه از دکتر سوزان فوروارد

ترجمه بی نظیر از : مهدی قراچه داغی

از انتشارات البرز

لیز در کودکی تن به مسئولیت هایی می داد که در واقع از آن پدر و مادرش بود. از آنجایی که او به جبر بیش از اندازه و زودهنگام رشد کرد، دوران کودکی اش را از دست داد و دچار فقدان رشد احساسا و عواطف شد، او در ایجاد هرگونه رابطه ای با دوستن و همچنینی جنس مخالفش ناکام می ماند. بسیاری از والدین فرزندان خود را با یکدیگر مقایسه می کنند این دسته از والدین آگاهانه یا ناآگاهانه رقابت سالم میان فرزندان شان را به رقابتی ظالمانه میان آنها تبدیل می کنند. این روش آثار بسیار مخربی بر جای می گذارد و نیز به تصویر ذهنی کودک به شدت آسیب می زند. مقایسه های منفی میان کودکان یک خانواده، ایجاد و تولید رن ج و کدورت و نفرت و افسردگی های بلند مدت می کند. والدین نباید زندگی خود ر به زندپگی فزندانشان جوش بدهند. زیرا باعث از بین رفتن آزادی های فرزندشان می شوند. اگر پدر و مادری نگذارند فرزندشان در دوران کودکی و نوجوانی ریسک های کوچک و بزرگی بکند و مدام بگویند نکن خطرناکه جیزه اخه و از این قبیل کلمات استفاده کنند باید بدانند که دلیل بی عرضه شدن فرزندشان خود آنها می باشند. والدین باید مانند یک کشاورز و یا باغبان مواظب ریشه محصولات باشند و اگر گذارند کودکشان درون خاک با مشکلات مختلف دست و پنجه نرم کند این کودک در آینده با کوچکترین باد و بورانی از ریشه در می آید و به راحتی می خشکد. درست است که کودکان خیلی آسیب پذیرندو شرایط جامعه روز به روز بدتر می شود، اما این دلیل نمی شود که کودکتان را درون خانه با بازی های رایانه ای حبسکنید و او را به ملاس های ورزشی و هنری نفرستید. مهم در اینجا روبرو شدن فرزندانتان با مشکلات ریز و درشت است. شما باید تنها به ریشه او آب برسانید مابقی مراحل رشد را باید فرزندتان طی بکند. و خیلی افراط و تفریط هم نکنید زیرا زیاده روی در محبت و کم روی در محبت هر دو سم های محلکی در رشد فرزندانتان می باشد باید اعتدال را همیشه خدا حفظ کنید و مدام او را به تنیدن ریشه هایش و رشد تنه اصلی اش ترغیب کنید.

هویت جداگانه :

پدر و مادر آگاه فرزندان بالغ خود را کنترل نمی کنندو اما پدر و مادر ناآگاه از زندگی خود ناراضی هستند و در بیم رها شدن و تنها ماندن به سر می برند. برای آنها استقلال فرزند به از دست دادن یکی از اندام هایشان شباهت دارد . پدر و مادری با این ویژگی هر چه فرزندشان بزرگ تر می شود اتصال خود را با او بیشتر می کنند تا آنجایی که دیگر فضایی برای نفس کشیدن فرزندشان باقی نمی ماند. در نتیجه این رویداد فرزندان بالغ که پدران و مادارنی سلطه جو داشته اند ازنظر هویت فردی دچار بحران می شوند و احساس مستقل بودن را از دست می دهند و خود را مدام وابسته به والدین خود تصور می کنند و احساس می کنند موجودی ناتوان هستند.

خیلی از مادران در دنیا احساسی که در دوران نوزادی و همچنینی 2 الی 8 سالگی به فرزندشان دارند رشد نمی کند و زمانی که فرزندشان 20 ساله می شود هنوز برایشان آن فرزند برومند مانند نوزادی چندماهه می ماند این رویداد بشدت رایج است. مادران اصولا احساسات خیلی قدرتمندی نسبت به فرزندشان دارند و با کوچکترین آسیبی که به فرزند خود در کیلومتر ها آن طرف تر رخ می دهد آنها حس می کنند و این حس قوی اگر مدیریت و کنترل شود بسیار کمک کننده است. اما اگر از کنترل خارج شود این میزان از احساسات باعث می شود مادران از استقلال فرزندشان جلوگیری بکنند و جلوی رشد استقلال و شخصیت مستقل کودک و فرزند خود می ایستند.


همه ما در سازمانی به نام خانواده بزرگ می شویم. در سالهای اخیر به این نتیجه رسیده ایم که خانواده نظام بسیار پیچیده و قدرتمندی است که می تواند زندگی افراد را به کلی تغییر دهند. خانواده شبکه بزرگی از عشق - حسادت - غرور - اضظراب - رضایت - خوشی و ناخوشی - احساس گناه است. شبکه ای پیوسته از احساسات و عواطف انسانی در هم تنیده است. این احساسات در دریایی تیره از تلقین ها وبرداشت ها در روابط خانوادگی شکل می گیرند و به سختی بر ملا می شوند. همچنین مانند دریا اگر از بالا به آن نگاه کنیم تنها اندکی از آنچه درون این نظام وجود دارد رویت می شود. هر چه به عمق این دریا می رویم به یافته ها و جاذبه های بیشتری می رسیم. نظام خانوادگی شما در کودکی تان حقیقت و واقعیت شما را شکل داده استو اگر شما پدر و مادری ناآشنا به وظایف خود می داشتید، احتمالا به این نتیجه رسیده اید که نمی توانید آدم موفقی شوید یا نمی توانید هیچ وقت مستقل شوید یا عمرا هیچ گاه آدم با ارزشی شوید و همه این تصورات و القائات ساختگی همگی بر علیه شما می بودند. اما بدانید در علم روانشناسی برای حل این مشکلات راهکارهای متفاوتی وجود دارد و کار و وظیفه اصلی ما رسیدن به همین ریشه ها و دلیل اصلی ناکامی افراد است.


هیچ گاه فراموش نکنید والدین شما هم خودشان والدینی داشته اند. نظما خانوادگی سمی نسلهای پشت سر هم تولید خانواده های مسموم می کند. توجه داشته باشید که مقصر پدربزرگ یا مادر بزرگ تان نمی باشند، بلکه نتیجه احساسات، قواعد، کششهای انباشت متقابل است که از اجدادتان به شما ارث رسیده است. نگران این مسائل نباشید چون اگر شما رو به اصلاح خود بیاورید در هر خانواده ای که باشید می توانید تماما این سابقه ارثی مسموم را درمان کنید و بطور کلی وجود خود را سم زدایی کنید. برگرفته از کتاب تربیت مسموم پارت اول




دوران کودکیپدر مادراحساس گناهبازی‌های رایانه‌ایتربیت مسموم
عمرمون کوتاهه، پس ازش به درستی لذت ببر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید