با نزدیک شدن به پایان سال ۲۰۱۸ میلادی، بهنظرم زمان مناسبی بود برای نوشتن یک پست جدید و عنوان کردن نظراتم در مورد وضعیت گوشیهای هوشمند در سال میلادیای که پشتسر گذاشتیم. مثل همیشه، این نوشته بهطور کامل نظرات شخصی من هستن و ممکنه خیلی از افرادی که اون رو میخونن باهاش موافق نباشن. اگه تا آخر مطلب رو خوندین و در انتهای اون، قصد دعوا نداشتین [:دی] خوشحال میشم که شما هم اعلام نظرتون وارد بحث بشین.
سالهای سال، نکسوسها با بهرهگیری از اندروید خالص و دستنخوردهی AOSP، محبوبترین دستگاه برای توسعهدهندهها و کاربران اندروید رو غرق در لذت از گوشیهای هوشمند خودشون میکردند. گوشیهایی که میشد اونها رو میانرده تلقی کرد، اما این میانردهها، در کنار گوشیهای پرچمدار قدم میزدند. کیفیت ساخت نکسوسها در کنار پشتیبانی نرمافزاری گوگل از اونها، بیشک تا سالها نکسوسها رو به دلچسبترین دستگاه اندرویدی تبدیل میکرد. اما ۳ سال قبل، گوگل تصمیم گرفت تا خط تولید گوشیهای [بهاصلاح] ساختهی خودش، یعنی پیکسلها رو راهاندازی کنه. در نگاه اول، با توجه به سالها همکاری گوگل با کمپانیهای متفاوت برای تولید نکسوسها، پیکسل بهنظر خط تولید امیدوارکنندهای بهنظر میرسید. اما گوگل بدون نمایش ذرهای علاقه به چندین سال تجربهی نکسوسها، تصمیم گرفت به اپل تبدیل بشه.
در واقع، بهترین عنوان برای معرفی پیکسلها، عنوانیست که ورج برای بررسی پیکسل ۳ در نظر گرفت. پیکسلها، با اون قیمت کذایی [لعنت بهت گوگل، حتی تو قیمتگذاری هم تبدیل به اپل شدی]، در هیچ زمینهای نمیتونن با دیگر پرچمدارها مقابله کنن، بهجز دوربین؛ همونطور که در ورج بهاشتراک گذاشته شده، بهترین دوربین، به گوشی بهترین تبدیل شده. درسته، دوربین برای بسیاری از کاربران عامل مهمی برای انتخاب گوشی بهشمار میاد، ولی تا چه حد؟ یعنی واقعا دوربین ارزش قیمت ۷۰۰ دلار یا بالاتر رو داره؟
چه خوشمون بیاد، چه خوشمون نیاد و جدا از درست و غلطش، استیو جابز اپل و طراحیهای اپل رو تبدیل به الگو برای کمپانیهای دیگه کرد. خیل عظیمی از کپیهای سر تا ته کمپانیها از محصولات اپل، خودش نشاندهنده این موضوعه. اما الان سالهاست که استیو جابز از دنیا رفته و به همراه اون، نوآوریهای اپل هم.
افرادی که من رو میشناسن، از میزان نفرتم از اپل به دلایل متفاوت، مطلع هستن؛ اما باید واقعبین بود، اپل در دوران استیو جابز در مسیر خودش [اگر نگیم بهترین] از بهترینهای دنیا بود. اما با مرگ او و در ادامه، کمتر شدن سالانهی نوآوریهای اپل در طراحی و ارائه محصولات و ویژگیهای جدید، باعث شده تا کمپانیهای دیگه هم با دلایل متفاوت، ساکن بمونن.
عدم رقابت کمپانیهای دیگه، وقتی که اپل هرسال داره بیشتر از سال قبل در طراحی عقب میمونه، در کنار کپیکاریهای کمپانیهای دیگه از همین اشتباهات اپل در طراحی، عملا باعث رکود طراحی و نوآوری در دنیای گوشیهای هوشمند شده.
تاچویز، Knox، بهروزرسانی[یا بهروزنرسانی]های بیبرنامه، افتضاحاتش در صفحهنمایش گوشیها و ... دلایلی بودن/هستن که باعث شده که با اینکه یک کاربر اندروید هستم، از سامسونگ بیشتر از اپل بدم بیاد. اما اگه کمی انصاف رو وارد بحث کنیم، تلاش سامسونگ برای نوآوری و پیشرفت و بهتر شدن، واقعا قابل ستایشه.
تلاشهای سامسونگ برای نوآوری، مثل استفاده از دوربین جلو و سنسورها، زیرِ صفحهنمایش و در نتیجه از بین بردن ناچ و یا تولید گوشیهای تاشو (هرچند علاقهای بهشون ندارم) و ... واقعا تلاشهای جذابی هستن و در این ماه گذشته، همین تلاشها باعث شدن که هر روز بیشتر از قبل پیگیر اخبار این کمپانی باشم. سامسونگ در نرمافزار هم با ارائهی OneUI نشون داده که در تلاش برای بهبود تجربی کاربری کاربرانش هست، هرچند با ویدئوهایی که از این رابط کاربری دیدم، چیز خاصی برای ارائه نداشت، و با ارائه LinuxOnDex، حداقل برای من بهعنوان یک فرد علاقهمند به لینوکس، به کمپانیای تبدیل شده که میشه کمتر ازش متنفر بود.
اگه از من بخوان تا فهرستی از احمقترین افراد حاضر در دنیای دیجیتال ارائه کنم، قطعا گردانندگان کمپانی وانپلاس بزرگترین سهم در این فهرست رو خواهند داشت. سال پیش، هنگام معرفی وانپلاس ۵تی، یکی از جذابترین بخشهای کنفرانس برای من، اعلام و قبول کردن اشتباهاتی که این کمپانی در سالهای قبل مرتکب شد، بود. وقتی که کارل پِی بهصورت زنده در کنفرانس اشتباهات کمپانیاش رو عنوان کرد، نشوندهندهی شنیدهشدن جامعه کاربری وانپلاس بود. اما وانپلاس ۶ و ۶تی، دقیقا تکرار تمامی اشتباهاتیست که این کمپانی پیشتر مرتکب شده بود و نشون میده یک بار دیگه در چرخهی حماقت خودش گیر افتاده.
حذف کردن جک ۳.۵ میلیمتری هدفون، استفاده از سنسور اثرانگشتِ زیر صفحهنمایش، در حالی که همواره با سنسورهای قدیمی، سریعتر از هر گوشیِ دیگهای در زمینهی سرعتِ باز شدن قفل گوشی در صدر قرار میگرفت و ...، نشون میده که وانپلاس دوباره، بهجای توجه به خواستههای جامعهی کاربریش، به فکر چند ویژگی بهاصطلاح جذاب و سوددهی بیشتر افتاده، در حالی که میتونست خیلی راحت جای خط تولید نکسوس رو برای همیشه، اونم حالا که شیائومی با خط تولید «پوکو» وارد رقابت باهاشون شده، برای خودش بکنه.
هواوی - منفور
هواوی هم مثل پیکسلها، چیزی بهجز دوربین برای ارائه نداره. با این تفاوت که رابط کاربری مزخرف و کند اون [که تاچویز رو هم از رو بُرده]، سر سوزنی هم قابل مقایسه با اندرویدِ ارائه شده روی پیکسلها نیست. علاوه بر اینها، [تقریبا] از بین بردنِ قابلیت آنلاک کردن بوتلودر و چندینبار تلاش برای مقابله با مجیسک روی گوشیهاش، باعث شده تا این کمپانی هم برای من در کنار کمپانیهای منفور قرار بگیره.
نوکیا - دود از کنده بلند میشه
اما نوکیا، نوکیایی که میتونست خیلی زودتر از اینها وارد دنیای اندروید بشه و بهعنوان غولی بیرقیب به کار خودش ادامه بده، بعد از سالها، سالهـــــــــــــــــا اشتباه، دوباره در حال قدم برداشتن در بهترین مسیر ممکنه. بهروزرسانیهای سریع در کنار رامی خالی از آشغالافزار و دوربین و اپ دوربینِ خوب، یک بستهی کامل برای موفقیت این کمپانی به حساب میاد.
تعداد کمپانیهایی که باید در این فهرست قرار بگیرن، خیلی بیشتر از اینهاست؛ اما من فقط نظرم رو در مورد کمپانیهایی گفتم که با گوشیهاشون، اخبار بیشتری رو به خودشون جلب کردن. بهعنوان مثال، با تجربهای که از PH-1 به دست اومده و با توجه به شناختی که از اندی رابین داریم، اسنشال اگر PH-2 رو منتشر میکرد، قطعا یکی از گزینههای جذاب امسال در نظر گرفته میشد. یا حتی پوکو، اگه افتضاحات شیائومی نبود و اگه بتونه این مسیری که در حال طی کردن هست رو ادامه بده، میتونه سال بعد یکی از گزینههای جذاب سال باشه. در نهایت، نظر شما در مورد گوشیهای امسال و البته مسیری که کمپانیها در حال گذر از اون هستن چیه؟