فلسفه موسیقی در جهان و ایران
از حدود ده هزار سال پیش، ایران در تصرف اقوام و مردمانی بوده است که میل به ماندگاری طولانی در این کشور داشتهاند.
تمدنی که به رغم تغییرات گسترده، از نظر جغرافیایی و فرهنگی، شامل تمام بخشهای فلات ایران، بخشهای آسیای مرکزی، بلخ و رشتهکوههای هندوکُش در امتداد شمالشرقی، افغانستان و غرب پاکستان در بخش جنوبشرقی، و از سوی غرب، بینالنهرین و قفقاز در بخش شمالغربی است. بنابراین هرقدر هم که نام ایران و خصوصیات ایرانیان را مشتق از مردمانی دانسته که در حدود ۳ تا ۴ هزار سال پیش تمدنی را برپا نهادهاند، مسلم است که ساکنان کنونی، از میراثهای تمامی دوران (از کهنترین روزگار تا کنون) بهره بردهاند و طبیعتا در پی آن موسیقی این دیار نیز بیتاثیر نمانده است.
شاید بزرگترین سدی که در مسیر پژوهش در تاریخ موسیقی ایران قبل از اسلام یا بهطور کلی تاریخ موسیقی ایران قرار دارد، کمبود و یا حتی نبود منابع کافی است. متاسفانه به دلایل مختلفی همچون جنگهای متعدد منابع موجود بسیار محدود هستند.
دوران سامانیان
سامانیان رنسانسی در تعصبات قومی و جغرافیایی مردم به وجود آوردند. آثار یونانی، بابلی، مصری، سوری، هندی و دیگر آثار هنری و علمی به دقت مطالعه شده و مورد استفاده قرار گرفت.
دوران سلجوقیان
شاهان سلجوقی و حاکمان آنها موسیقی را ارتقا دادند و از موسیقیدانها حمایت کردند. نه تنها شهرهای بزرگ بلکه شهرهای کوچک و دیگر شهرها نیز در بسیاری از زمینههای هنری از جمله موسیقی رونق گرفتند. موسیقی نیز از جمله هنرهایی بود که تحت تاثیر قرار گرفتند.
دوران صفویان
موسیقی ایران بعد از آن هم به دلیل هجوم کشور های دیگر فراز و نشیبهای زیادی تجربه کرد. در قرن شانزدهم میلادی، صفویان در ایران دوباره کشور را یکپارچه کردند و در حوزه سیاست و کارهای بسیار خوبی انجام دادند. اما اولین پادشاهان این سلسله تعصبات مذهبی و سیاستهای سرسختانه ای داشتند. این سخت گیری ها موجب حذف هرگونه حمایت از فلسفه ای میشد که با موسیقی، شاعری و ادبیات مرتبط بود. تاریخ موسیقی ایرانی به همین دلیل در این دوره وارد یک دوره افول شد تا این که زمان شروع سلطنت شاه عباس اول فرا رسید.
در ضمن، بسیاری از اهنگ جدید به کشورهای دیگر به خصوص هند مهاجرت کردند. متاسفانه خیلی دیر شده بود و این اولین باری نبود که موسیقی ایرانی در طول تاریخ خود به چنین بی مهری حکومتی روبرو می شد. حمایت شاه عباس اول نتوانست باعث شکوفایی موسیقی شود و آن را به جایگاه قبلی خود برگرداند.
نقاره زدن احیا شد و در این دوران ادامه یافت. نقاره یک جفت دهل است که یکی از آنها صدای بم و دیگری صدای زیر ایجاد میکند. سنت نقاره زدن به دوران آیین میترایی در ایران باز می گردد، یعنی زمانی که سازهای مختلف موسیقی همراه با نقاره هر روز در پنج زمان مختلف، از جمله زمان طلوع و غروب آفتاب، نواخته می شدند. در دوران صفویان و بعد از آنها، نقاره در مراسم مختلفی نواخته میشد.
دوران افشاریه
تاریخ ایران در زمان شروع دوره افشاریه بسیار حساس بود. نادرشاه آنقدر مشغول نبرد در میدانهای جنگ بود که وقتی برای حمایت از موسیقی نداشت. او مراسم روضهخوانی را در ارتش ممنوع کرد و سرپیچی از آن را به شدت مجازات می کرد. او در زمان اسب سواری دوست داشت به موسیقی های مختلف و شعرهای شاهنامه گوش دهد.
دوران زندیه
کریم خان از موسیقی حمایت کرد و بر این باور بود که آرامش و خوشحالی خود و مردمانش مهمتر از وسعت بخشیدن به مرزهای ایران است. حکومت او دوام زیادی نداشت.
دوران قاجاریه
در طول اولین دوره حکومت سلسله قاجار، شاهان این سلسله به دنبال زندگی راحت و آسایش بودند. در همین دوران بود که تاریخ موسیقی ایرانی در راهی قرار گرفت که تا امروز زنده مانده است. اساتید مشهور موسیقی ظهور پیدا کردند و قطعات بسیاری ساختند. موسیقی شاد قدیمی نیز تا حدودی احیا شد.