ویرگول
ورودثبت نام
آثار برات
آثار برات
خواندن ۷ دقیقه·۲ سال پیش

نقش زن در ایران باستان

نقش تاریخی زن در ایران:


نقش مؤثر زنان را در استمرار فرهنگ ها و شکل گیری دوران تاریخی نمی توان نادیده انگاشت. هرچند در این دوره ها، ظلم و ستم به آنان روا گردید اما زنان همواره در بیرونی و اندرونی اندیشه حاکمان و صحنه های سیاسی و اجتماعی نقش خود را ایفا کرده و به اثبات رسانده اند. ( خرید کتاب با موضوع این مطلب )

جایگاه زن در ایران، همواره در فراز و نشیب بوده است . این روند، بی ارتباط با خصایصی مانند باروری، زایش، عهده دار بودن حیات نسل ها و تدبیر و سیاست زنانه – که خود جای تأمل دارد- نبود . این عوامل، جایگاه آیینی و اجتماعی زنان را تشکیل داد. موارد یاد شده گاه باعث بروز نظام مادر سالاری و بروز پیکره های ایزد بانوان و ساخت الهه های باروری بین اقوام ایرانی گردید . سپس ظهور انواع پیکره سازی با دیدگاه زیبایی شناسانه را موجب گشت.

کتاب درآمدی بر پیکره سازی زن در ایران باستان
کتاب درآمدی بر پیکره سازی زن در ایران باستان



زنان در دوره های مختلف تاریخی از جایگاه و موقعیت های متفاوتی برخوردار بوده اند . وجود زن از آغاز پیدایش نوع بشر تا کنون در میان مذاهب و ملیت های مختلف به عنوان عنصری برای زایش و تداوم نسل شناخته شده و به تبع این نقش در برگیرنده معانی و مفاهیم گسترده ای نیز گشته است. در ایران باستان نیز شمایل سازی زن از نمادهای زایش و باروری چند هزار ساله آغاز گردیده و سپس به مرور زمان و با پیشرفت فرهنگ ها، در معانی و قالب های جدیدی با ظرافت و زیبایی بیشتر ظاهر شده اند . آنچه حایز اهمیت است این که تغییرات صورت گرفته در پیکره سازی زنان، همواره تحت تأثیر پیشرفت های اجتماعی و فرهنگی صورت پذیرفته است و نقش ذوق و سلیقه فردی هنرمند در این آثار کمتر دیده می شود. خواندن مطالب بیشتر...



جایگاه آیینی و اجتماعی زن در ایران باستان

جایگاه زنان از هزاره هشتم ق.م تا اواسط هزاره چهارم ق.م

ارائه توصیفی دقیق از موقعیت اجتماعی و فرهنگی زنان در این دوران تاریخی به علت نبود شواهد کافی و فاصله زمانی چند هزار ساله دشوار می باشد. لیکن با مطالعه بر روی اساطیر به جای مانده از دوران کهن می توان اندکی به آیین ها و باور های مردم زمان باستان پی برد؛ چراکه آیین های کهن با اساطیر به نحوی عجین شده که گویی بشر از آغاز با اسطوره می زیسته است .

به اعتقاد مهرداد بهار :" اسطوره اصطلاحی کلی است و در بر گیرنده باورهای مقدس انسان در مرحله ای از تطورات اجتماعی در عصر جوامع به اصطلاح ابتدایی ، شکل می گیرد و باور داشت مقدس همگان می گردد. اسطوره حتی در ساده ترین سطح خود، انباشته از روایاتی است که معمولا مقدس و درباره خدایان ، موجودات فوق بشری و وقایع شگفت آوری که در زمان های آغازین با کیفیاتی متفاوت با کیفیات زمان ما ، رخ داده است و به خلق جهان و اداره آن انجامیده است یا در ای دور رخ خواهد داد "

به بیان دیگر، اسطوره مربوط به زمان کودکی بشر است، زمانی که تفکر و باورهای انسان اولیه مملو از خیالبافی بود . چراکه بشر در آن زمان برای اندیشیدن و تفکر ابزارهای علمی و منطقی در دست نداشت و چون هنوز از اندیشه های تجربی نیز بهره مند نبود، در نتیجه حاصل اندیشه هایش جز خیالاتی چند، چیز دیگری نبود .

ذهن انسان بدوی چون از موانع و سدهایی که معمولا تجربه و منطق بر سر راه فکر ایجاد می کنند مبرا بود، مشاهدات خود را حجت قرار داده و آنها را چون حقایقی محض و مسلم باور داشته است. چنانچه برای او حرکت - که قابل دیدن است - مظهر حیات شمرده می شود . بنابراین هر متحرکی لزوما جاندار پنداشته شده و خورشید که حرکتش نمایان است ، نخست واجد حیات می شود و سپس به آن صورت آدمی و صفات آسمانی اعطا می گردد.

نقش زنان در این دوره

در هزاره هشتم قبل از میلاد، انسان شکارچی بدون این که از شکار دست بردارد به کشت و کار و بهره وری از گیاهان و تخم ها می پردازد. زنان در این دوره مسئولیت نگهبانی از آتش ، کشاورزی، نگهداری از حیوانات اهلی را بر عهده داشتند تا این که به تدریج شبانی و گله داری جای شکار را برای مردان گرفت. سفالگری، استفاده از فلزات و فن بافندگی اگر چه به کندی پیش می رفت، ولی در ابتدا این اوامر نیز زیر نظر زنان انجام می گرفت. در حدود شش هزار سال ق.م مردم از مس افزارهای مختلف ساختند و نخستین روستاهای کشاورزی و مسکونی را به وجود آوردند. مردم در این دوران آداب دینی پیچیده و مبهمی داشتند ، جمجمه مردگان را نگاه می داشتند و پیکر آنها در کف اتاق خانه ها دفن می کردند .

جایگاه و منزلت اجتماعی زنان در دوره هخامنشی ( ۵۵۰ - ۳۲۴ ق.م)

هخامنشیان اقوامی پارسی با ریشه آریایی بودند که در منطقه فارس و جنوب ایران می زیستند. کوروش در سال ۵۴۶ ق.م با فتح هگمتانه و فرو پاشی دولت ماد، سلسله هخامنشی را تأسیس کرد. هخامنشیان طی گذشت چند دهه به امپراتوری عظیمی مبدل گشتند. هخامنشیان زرتشتی بوده و به خدای واحد ( اهورامزدا) و مظاهر وی (امشاسپندان) و اعتقاد داشتند اما ملل تحت سلطه خود را در داشتن دین و مذهب آزاد گذاشته بودند.



نقش زنان در آن دوره :

" در این دوره بنا به سنت زرتشت احترام فراوانی نسبت به زنان گذاشته می شد و از آزادی های مدنی و اجتماعی مناسبی برخوردار بودند. آنها با کمال آزادی و با روی باز در میان مردم رفت و آمد می کردند و صاحب ملک و زمین بودند و در آنها اتصرفات مالکانه انجام می دادند. پس از سلطنت داریوش، زن ها در میان طبقه ثروتمند دچار محدودیت هایی در معاشرت آزادانه و حضور خود در جامعه شدند به نحوی که بدون استفاده از روبنده و تخت روان حق حضور در مکان های عمومی را نداشته و از معاشرت آشکارا با مردان منع شدند. این در حالی بود که زنان طبقات محروم جامعه که ناچار به کار کردن و امرار معاش بودند، آزادی خود را حفظ کرده و مانند طبقه اشراف دچار پرده پوشی نشدند"

از آنجا که فرمانروایان هخامنشی تمام نیرو و قدرت خود را صرف نبرد با قبایل و همسایگان جهت کشور گشایی صرف می کردند، تمامی فعالیت ها در هنر و شمایل سازی ، صرف نمایش فتوحات، تشریفات درباری و تصاویر مردانه شده است. در چنین فضای مردانه ای چندان دور از انتظار نیست که شمایل سازی از زنان در نازل ترین حد خود دیده شود، در این جامعه به تصویر کشیدن شمایل های عامه پسند و مادینه های برهنه مقبول نبود و نشانی از مادر خدایان و الهه های باروری نیز دیده نمی شود. همچنین اثری از زنان عادی در حال انجام فعالیت های روزمره به چشم نمی خورد. پیکره سازی از زن در این دوره تنها به چند موضوع خاص محدود شده است.


تحلیی بر پیکره سازی زن در ایران باستان


با ظهور آیین ها و مادر خدایان (هزاره چهارم وسوم ق.م)، وجهی انسانی و واقع گرایانه به تندیس ها داده می شود و همراه با نمادها و نشانه ها به تجسم مادر خدایان پرداختند. در این زمان است که توجه بشر به زیبایی های زن نیز جلب می گردد. هنرمند در ساخت پیکره الهه های باروری دیگر تمایلی به تصویر کردن زنان فربه و چاق، و یا باردار ندارد. در عوض وی به نمایش یک زن آرمانی می پردازد، زنی که در نهایت زیبایی، همراه با جواهرات و تجملات نوید بخش حیات نیز باشد. با گذشت زمان و استقلال انسان از قوای طبیعی و متکی شدن وی بر دانش و آگاهی کافی برای دوام و بقا(از اواخر دوره عیلام به بعد)، الهه ها و خدابانوها ، به عنوان نیرویی مافوق بشری در

حمایت و پشتیبانی از پیروانشان و پادشاهان ظاهر می گردند. از این زمان به بعد نقش باروری و حیات بخشی الهه ها و مادر خدایان دیگر مورد نظر نیست، آنچه اهمیت می یابد، پیوند با مسائل آیینی یا سیاست ، و استفاده سیاسی از نقش الهه ها برای پیشبرد اهدافی خاص و مردم پسند است. این تغییر نگرش ها و رشد تفکر و بینش بشری در

طراحی از الهه ها نیز دخیل بوده است. در تصویر شماره ۸۷، نموداری از پیکره سازی الهه ها در طی دوران مختلف تاریخی از هزاره ششم ق.م تا ۶۵۱م ) عرضه شده است که نمایانگر سیر تحول در طراحی پیکر زن می باشد و می توان سیر تحول باورها را نیز در این طراحی ها مشاهده کرد.


انتشارات آثار برات/baratbooks.ir




ایران باستاننقش تاریخی زنجایگاه زن در ایرانجایگاه زن در تاریخ تمدن ایران
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید