تماشای سریال «اتاق خبر» دردسرساز میشود چون سطح انتظار بیننده از یک فیلم یا سریالِ خوب بالا میرود و دیگر برای هر سریال بیسروپایی ذوق نخواهد کرد. اینجا با نبوغ زیادی طرف شدهایم که بلد است در یکدرام سیاسی واقعیت را طوری منعکس کند که ندانی چگونه، چطور و چرا غرق شدهای در دیالوگهای رگباری که خودِ زندگیست.
درام سیاسی سورکین به شکلی ساخته شده که گاهی از شدت هیجان تپش قلب بگیریم، شخصیت پردازی پر شده از جزییات شگفت انگیز انگار روح کوبریک در قلم سورکین حلول کرده، قصه قصهی خبر نیست، قصهی چگونه خبر گفتن در دنیایی محاصره شده با شایعات است. دنیایی که اخبار جهتدار و هدفمند به مخاطب خورانده میشود و مردم قربانی ده درصد اخبار واقعی میشوند در حالی که نود درصد اخبار هرگز به اطلاعشان نخواهد رسید، قصهی انسانهایی که دون کیشوتوار برای اصلاح جهان با سلاح خبر محکوم به جنگیدن هستند حتی اگر بدانند از پیش باختهاند.
«جف دنیلیز» شگفت انگیز و تاثیرگذار نقشآفرینی کرده، جایی از او پرسیده شد، چرا آمریکا بهترین کشور دنیاست اینجا او عصیان میکند انگار پاسخی به تمام خشمهای فرو خورده یک ملت میدهد، دهان همه از حیرت باز میماند او جوابی داده که هیچکس انتظارش را نداشته، این آغاز تحول ویل مکآوی است. یک افتتاحیهی شگفت انگیز و پایانی با این اختتامیه: «من ویل مکآوی هستم و شببخیر»
.
باربد
.